۱۳۹۴ دی ۱۱, جمعه

ربط حقوق مداری و بسط دموکراسی



جهانگیر گلزار

برای اینکه به آن جامعه ایده‌آل برسیم بایستی انسان‌ها تمرین حقوق‌مداری بکنند تا افرادی باشند که بتوانند آن جامعه را بسازند. بدون انسان‌های حقوق‌مند ، جامعه خراب می‌شود. هر جامعه‌ای موانع گوناگونی سر راهش قرار دارد که نمی‌گذارد به‌سوی مردم‌سالاری و یا دمکراسی و یا جامعه شهروندان و حقوق‌مند حرکت کند. مانع کشور ما در درجه اول نظامی است ضدحقوق که قابل اصلاح نیست 

متن سخنرانی در جلسه نشست سالانه کانونهای مدافعین حقوق بشر در ایران در شهر هانور آلمان به مناسبت سالروز حقوق بشر
اگر رسیدن به دمکراسی و یا زیست در شرایط دمکراتیک هدف ما باشد بایستی اول بدانیم که از دمکراسی چه می خواهیم و یا اینکه شرایط دمکراتیک چه فضایی برای ما بوجود می آورد؟


اگر جامعه ای که تصور می کنیم ، وضعیت موجود کشورمان باشد یعنی تبعیض و خشونت محور روابط باشد ، دیگر نیازی نیست که بخواهیم بدنبال تحقیق باشیم . زیرا درجامعه ای که ما داریم و بر اساس قانون اساسی ای که بر آن حاکم است ، رهبر بر جان و مال و ناموس مردم بسط ید دارد . البته این قدرت مافوق را تنها بر روی کاغذ ندارد بلکه این قدرت را در سطح جامعه به همه قوای سرکوب خود تفویض کرده است . سپاه و بنیادهای گوناگون و دفتر رهبری و آقایان و آقا زاده ها و بازاریان در رابطه با قدرت حاکم ، همه و همه مافیایی بوجود آورده اند که از قدرت" رهبری" نظام ولایت فقیه در عمل ، قدرت خود را می گیرند. شهروندان در مقابل قدرت حاکم اگرسوال کنند، چرا نباید از حقوق خود برخوردار باشیم ؟ پاسخ قدرت حاکم به این حق طلبی، سرکوب می باشد.

اما چرا نظام حاکم بر ایران باید مخالفت برخوردار شدن من و ما از حقوقمان باشد؟
چرا که قدرت یعنی یکی دارد و بقیه ندارند.
حق را اما همه دارند.
حقوق انسان ذاتی اوست و همه انسانها ازآن بدون در نظر گرفتن مرام و دین برخوردارند و حقوق همه بهم نیز مرتبطند.


پس حق خواهی در عمل و نظر ، مخالف قدرت و مافیای حاکم می باشد .مخالف سلب حقوق همه و تمرکزش در یک فرد می باشد .



سوال اینجاست که من انسان در چه محیطی خود را انسان حس می کنم و کجا آزادم؟

از شما سوال می کنم از جامعه ایده آل خود چه می خواهید؟ چه مشخصاتی برای آن خواهانید؟


آیا آزادی می خواهید ؟استقلال می خواهید ؟ رشد در تحول فکر را هم می خواهید ؟دوست دارید تشکیل خانواده بدهید و محیط عاشقانه ای داشته باشید ؟ دوست دارید انسانها به یکدیگر دروغ نگوید ؟ دوست دارید به دیگران اعتماد کنید؟ دوست دارید در جامعه نسبت به شما هیچ یک از انواع خشونتهای سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی خشونتی اعمال نشود؟ مایل هستید از نظر مالی درآمد شما کفاف مخارج شما را بدهد و حتی بتوانید پس انداز برای اینده ای روشن بکنید؟ مایل هستید وقتی اجناس مورد نیاز شما احتکار نشوند و با قیمتی متعارف ابتیاع کنید ؟ در تصور شما بایستی کالاهای مصرفی شما از کیفیت خوبی برخوردار باشند؟ دوست دارید محیط زیست شما سالم باشد ؟ دوست دارید مواد غذایی و محیط خانه و شهر و کشو ر و بالتبع جهان آلوده نباشند ؟ دوست دارید که نگران آینده خود آینده تحصیلی و شغلی فرزندانتان نباشید؟ دوست دارید اگر خطایی از شما سر زد بر طبق عدالت و همسنگ خطایتان مجازات شوید ومهمتر از همه فرصت جبران بیابید؟دوست دارید در طبیعت محیط زندگی شما آب زلال روان باشد و بیشه ها سبز وهوای پاک را استنشاق کنید؟ پلیس منتخب شما و در خدمت شما و کارمند در محیط کار ، در رفع مسائل اداری شما کوشا باشد ؟ دوست دارید انصاف و عدالت خواهی محور رفتار و منش مردم باشد ؟ دوست دارید که دولت در خدمت بر آورده شدن حقوق مردم باشد و در هر عملی بر میزان عدالت عمل کند؟ دوست دارید که دولتها دوست مردم باشند و در خدمت آنها؟

چنانچه جدا این امور مورد نظر و علاقه شماست ، پس در واقع روابطی باید ساخته و پرداخته شود که شما در آن محیط خود را در آزادی تمام و بقولی خود را در بهشت حس کنید . اما امرشایان توجه این است که همه این امور (فعلا دو مورد آخردر مورد دولت حقوقمند را استثنا میکنیم ) تنها بدست خود ما انسانها قابل دستیابی و ساختن است .و دولت در آنها نقشی ندارد. اگر همه سعی کنند دروغ نگویند دروغ از جامعه رخت بر می بندد . اگر همه سعی کنیم اعتماد دیگری به خود را از بین نبریم و انسان معتمدی باشیم جامعه ما جامعه معتمدان می شود. اگر سعی کنیم هوا را آلوده نسازیم طبیعت را تخریب نکنیم و زباله ها را در طبیت رها نکنیم ، اگر هر مدیر کارخانه ای استانداردهای محیط زیستی را رعایت کند و تنها بفکر سود خود نباشد ، اگر گران فروشی نکنیم ،اگر خشونت فیزیکی و زبانی و روانی بر همسر و فرزند و همکار و دوست و غریبه و... اعمال نکنیم و همه اگر های دیگر که در توان اندیشه و دست و دل ماست را رعایت کنیم ،چرا نبایستی جامعه ای حقوقمند و سرشار از خیر و دوستی و سلامت نداشته باشیم؟وجود دولتها ی حقومند نیز در دست توانای تصمیم و رهبری همه آحاد ما مردم می باشد. اگر نگذاریم افرادی خودسر بدون اینکه منتخب واقعی ما باشند بر ما حکومت کنند بلکه منتخبان واقعی را در انتخاباتی واقعا آزاد در دولت بگماریم که در بر پا ساختن و نگاهداری جامعه ای حقوقمند و دموکراتیک ، حافظ ارزشها ی ما مردم و در خدمت ما مردم باشند ، به دیگر سخن جامعه ما از مدیریتی برخوردار شود که از خواسته های بالا پشتیبانی کند و قوای سه گانه مستقل به معنای واقعی باشند و کسی ارباب و اقا بالاسر مردم و فوق قانون نباشد وخود ما مردم نیز احساس مسئولیت مداوم کنیم و از طریق مطبوعاتی آزاد به یکدیگر حقوق و مسئولیتهای جمعیمان را یاد آوری کنیم و با هشدار مرتب بر میزان عدالت ، وعده ها و اعمال دولتها را دقیق و شفاف بر مبنای وجدای همگانی بیدارخود بسنجیم و کنترل کنیم ،چرا نبایستی از دولتی حقوقمدار برخوردار شویم؟
آیا در این امر شک داریم که همه این امور از عهده هر ملتی بر می آید و مسئول ساختن این شرایط نیز خود مردم هستند؟حال آیا همه این خیرها و زیباییها را برای دیگری و دیگران نیزمی خواهید؟
آیا دوست دارید شهروندان جامعه ای باشید که در آن همه با هم بدون ترس و بدون خشونت و بدون نگرانی از آینده در کنار هم زندگی را در شادی و در آزادی بگذرانند؟


من هم دوست دارم در این جامعه با شما ودر کنارشما در ساختن آن شریک باشم.



باز تاکید می کنم این جامعه بسیار زیبا را ما انسانها هستیم که می سازیم. این انسانها هستند که شادی و آزادی و استقلال و رشد و رفتار مبتنی بر عدالت را به هم هدیه می دهند و به رسمیت می شناسند . غفلت از توانایی خود باعث میشود تحقق این خواسته ها را گمان کنیم بر عهده دیگری و یا دولت است.این جامعه را کسانی می توانند بسازند که درس آزادگی را خوانده باشند و تمرین کرده باشند و در واقع آزادگی بستر اعمال وا فکار آنها باشد .

سوال من اینجاست که آیا شما خود را واجد شرایط برای وارد شدن به آن جامعه می دانید ؟ فکر می کنید که به حقوق خود واقفید ؟ ایا استعدادهای ۹ گانه خود را می شناسید و آیا برای رشد استعدادهای خود کوشش می کنید ؟ 
این استعدادها به شرح زیرند:


۱ - استعداد یافتن علم و بکاربردن آن 
۲ - استعداد رهبری ، رهبری در استقلال و آزادی در جهت رشد
۳ – استعداد انس و دوست داشتن 
۴ – استعداد اندیشه راهنما. اندیشه راهنمایی که بیان استقلال و آزادی بر اصل موازنه عدمی است 
۵ – استعداد ابتکار و ابداع و خلق 
۶ – استعداد هنرمندی . هنرمندی به این معنی که افقهای جدید را بر روی خود و دیگران میگشاید. مرزها و حد ها را از میان بر می دارد و می تواند آینده را در امروز نشان دهد. 
۷ –استعداد تربیت 
۸ – استعداد هنر اقتصاد .به این معنی که همه جوانب را در ظرف زمان و مکان سنجیده و از امکانات به بهترین وجه استفاده کردن. 
۹ – استعداد تشخیص خوب از بد . با این استعداد است که هر شخص میتواند معرفت بر حقوق و کرامت خود را بیابد و با بکار گیری این استعداد فطرت خویش را که حق طلب است باز جوید . و با بکار گیری این استعداد است که هر شخص می تواند خود را از فساد و پلیدی نجات دهد.



برای اینکه جامعه ایده آل ما ساخته شود، همه انسانها بایستی برخوردار شدن از حقوق را روش زندگی خود کنند. همچنین برای برخوردار شدن دیگران از حقوق خود کوشش کنند . حق دیگری را همانند حق خود محترم بدانند و رعایت کنند و هنگام مواجه شدن با سلب حقوق دیگری همانگونه در احقاق دوباره آن تلاش کنند گویی حقوق خود وی سلب شده است.



اگر شما بگویید که این جامعه خیالی است و دست نیافتنی ، در همین لحظه مدار تحول را در ذهن خود بسته اید و امکان تحول را از خود گرفته اید .پس ابتدا بایستی با سانسورها و تبعیضها در ذهن مقابله کرد و ذهن را از دست باورهای زورمدارانه آزاد کرد . قدرت های استبدادی همیشه آرمانها را دور و دور تر و دست نیافتنی ، خیالی و مجازی به اذهان ما القا می کنند و ترس و یاس را جانشین آن می گردانند.

مبارزه با همه افکار تبعیض گرایانه و ضد حقوقی وظیفه ماست که متاسفانه در میان ما آنقدر جا افتاده که از فرط فراوانی عادی تلقی اش می کنیم ،همچون :من چون فارسم و یا چون کردم و یا ...حق بیشتری دارم تا مثلا هموطن بلوچی و یا ترک و گیلکی و یا چون من پول دارم ،حق بیشتری نسبت به افراد کم درآمد دارم و یا چون فلانی در دهات زندگی می کند نسبت به من که در شهر زندگی میکنم حق کمتری در سهم بردن از رفاه دارد و یا لذت در کشیدن تریاک است و این بدن من است هر کاری خواستم با آن می کنم ویا کودک خودم است دلم می خواهد برای تربیتش خشونت بکار برم و یا اگر کلاه سر دیگری نگذارم سر خودم کلاه می رود و چون رشوه دادن به دیگران مرسوم شده پس من هم خواهم گرفت و ...حتما شما می توانید مثالهای فراوانی در این زمینه بزنید . 
خمیر مایه همه افکار فوق زور است و متاسفانه در بینش و تربیت استبدادی به ما یاد داده شده که کمتر در مقابل حرف زور سوال و چون و چرا کمتر می کنیم . البته جامعه استبداد زده نیز دوست ندارد سوال بشنود و اطاعت را میپسندد. حتی مادر و پدر هم به کودک خود می گویند همین که من می گویم را انجام بده . سوال جایز نیست.


پس بی دلیل نیست که جامعه خو کرده به اطاعت بی چون و چرا و ولی فقیه مطلقه فوق قانون حکومت می کند . ولی فقیه منتجه تمام ناحقها و خشونتهای جامعه می باشد که در میان ما مردم رواج دارد . اگر جامعه خشونت و روابط خشونت بار را رسمیت ندهد ، ولی فقیه را به عنوان" رهبر" نامشروع روابط سیاسی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی قبول نمی کند.

در رابطه با ذهنیت و تغییرآن لطیفه ای به خاطرم رسیده آنرا به عنوان مثال خدمتتن عرض می کنم.
در آمریکا ، شاگردان مدرسه ای از اتوبوس مخصوص مدرسه برای رفتن بسوی منزل از استفاده می کردند و هر روز هم با هم دعوا داشتند . تا اینکه یک روز راننده اتوبوس به شاگردان گفت همه بروید پایین ، بعد سوال کرد که دعوا ر سر چیست ؟ یکی توضیح داد که ما تعدادی بچه سیاه و سفید پوستیم و دعوا سر این است که سفیدپوستها می خواهد درجلوی اتوبوس بنشینند و سیاه پوستها درعقب اتوبوس و سیاه پوستان هم می خواهند که جلو باشند و سفیدها عقب اتوبوس بنشینند . راننده گفت اینجور نمی شود از این لحظه تصور کنید که سفید و سیاه وجود ندارد . تصور کنید که همه شما سبزید . دیگر مشکلی نیست . بعد در ادامه گفت حالا خوب همه بروید بالا .سبز روشن جلو ،سبز تیره عقب بنشیند.
در این مثال اصل راهنمای راننده همان اصل راهنمای کودکان است . تبعیض را قبول دارد . فقط شکلش را عوض کرده است.
بیشتر افراد اصل راهنمای فکر خود را عوض نمی کنند. بلکه برای رفتار خود کلاه شرعی و یا توجیه می سازند ومیخواهند با توجیه وجدان خود را از دست سرزنش نجات بدهند.
انسانها چون حقوق، ذاتی آنهاست ، هر عمل خلافی را تشخیص می دهند .این تشخیص خوب از بد جزو فضلهای بشری نیز می باشد . البته اگر کسی تمرین در خشونت طلبی کرده باشد ، این استعداد تشخیص خوبی از بدی ضعیف شده و هر آنچه به نفع او نباشد را رد می کند.
قبل از ادامه مطلب یک سوال و پیشنهاد معترضه دارم . در جایی خواندم که برای سلامتی اگر هر روز یک لیوان آب آلبالو و یا آب گیلاس بخورید بسیار موثر است و از ابتلا ب سرطان جلوگیری بعمل میاورد . فکر می کنید ارزش تجربه کردن را دارد ؟ اگر فکر می کنید که آب میوه گران است ، به شما پیشنهاد می کنم هر روز یک لیوان چایی سبز بخورید . خواص بسیار خوبی دارد.
در مقابل این دو پیشنهاد چه می کنید؟
اکثر روی پیشنهاد فکر نمی کنند و هر شب یک لیوان چای را می خورند و می گویند فلانی گفت خوب است.
اما از چایی بهتر که زندگی شما را پر از تحول می کند این است که : 
هر روز صبح به خود بگویید که من می خواهم به حقوق خود عمل کنم . من دوست دارم انسان حقوقمندی باشم . من دوست دارم موفق باشم.


این جملات را هر روز با صدای بلند با خود تکرار کنید . قول می دهم تاثیرش بسیار خوب باشد.

کاغذ و قلمی بردارید و روی آن حقوقی که تصور می کنید از انها برخوردارید را بنویسید. از خود سوال کنید که به کدام یک از این حقوق عمل می کنید؟


یادتان بماند که حقوق ضد زور و خشونت است . به اصلاح روزانه اگر بخواهید بر اساس حقوق رفتار کنید و از عادات زورمدارانه رهایی یابید بایستی مچ خود را به اصطلاح همان روزمره بگیرید! مثلا هر گاه دیدید در رفتار با همسر خود معتقدید ، مردی گفتند و زنی گفتند ، حق من است که با دوستانم هر جا می خواهم بروم ولی همسرم بایستی از من اجازه بگیرد که کجا می خواهد برود ومن اگر موافق نباشم ، زناشویی ایجاب می کند که او حرف من را بپذیرد .مچ خود را بگیرید که این همان زور ض حقوق است که بر زبان شما جاری می شود.

می دانیم که حق را همه دارند و همه به یک صورت بایستی از آن برخوردار باشند . اگر کسی گفت که این حق است ، همین را برای همسر خود هم قائل است؟


اما متاسفانه اکثر انسانها زورها و زورگویی ها را برای خود حق می شناسند.



برای اینکه به آن جامعه ایده آل برسیم بایستی انسانها تمرین حقوقمداری بکنند تا افرادی باشند که بتوانند آن جامعه را بسازند . بدون انسانهای حقوقمند ، جامعه خراب می شود . هر جامعه ای موانع گوناگونی سر راهش قرار دارد که نمی گذارد بسوی مردم سالاری و یا دمکراسی و یا جامعه شهروندان و حقوقمند حرکت کند . مانع کشور ما در درجه اول نظامی است ضد حقوق که قابل اصلاح نیست . هر استبدادی ، به صفت استبدادی بودنش ضد حقوق است و تحول هم نمی کند . تحولهایش بسوی قوام یافتن استبداد است و نه بالعکس . بایستی مانع را از سر راه برداشت . اما آیا با زورمیتوان زور را برداشت ؟ خیر با عدم زور . تخریب را نباید با زور بیشتر کرد بلکه با سازندگی.

بایستی خواهان برقراری آزادیها شد . خواهان حقوقمدار شدن جامعه شد .ما مردم بایستی واقعا از صمیم قلب استقلال و آزادی خود را دوست بداریم و خواهان تحققش باشیم . امکانات رشد خود را بخواهیم . امکانات شغلی و بهداشتی مناسب را خواهان باشیم . با تبعیضها مخالفت کنیم . با فسادها مخالفت کنیم .و خیانتها و فسادها و تبعیضها را بر ملا کنیم و سانسورهای نظام را بشکنیم.


روی سخن این خواستها درست است که نظام است ولی چون نظام ضد این خواستها است اگر نتواند و نخواهد پاسخ بدهد بایستی برود . در هر محیطی به همین صورت است . به من چه ! پاسخ تحول نیست. وجود فساد ها و تبعیضها به من و شما به عنوان یک فرد این جامعه بسیار مربوط است.

اکثر شما عزیزان در منزل گلی دارید. به آن گل می رسید. و وقتی شاداب است از آن لذت می برید . همیشه می کوشید تا آن گل به خوبی زندگی کند و به شما سلامتی نشان بدهد . رسیدن به یک جامعه دمکراتیک هم به همین ترتیب است . انسانهایی که از حقوق خود و حقوق دیگری دفاع می کنند ضامن بقای جامعه در حقومداری و در دمکراسی هستند . هر چه تعداد این افراد که وجدان آگاه و بیداری دارند بیشتر باشد باغ زندگی شهروندی ما شادابتر و قوام آن حتمی تر خواهد بود.
باز به شما پیشنهاد می کنم. آدمی که قدم بر می دارد به جلو می رود . از همین امروز با خود خلوت کنید و برای تحول خود و فرزندان و همسر و دیگر دوستان خود قدم اول را بردارید و کوشش کنید.


جامعه ما متحول می شود . البته به کوشش همگان. من و شما جزو آن همگانیم . 
در بالا از یک جامعه با مشخصات خوب صحبت کردیم .این جامعه زیبا را می شود در محیط خانواده ساخت . می شود با دوستان ساخت . می شود در این انجمن ساخت . و می شود وطن را تغییر داد و حقوقمداری را اصل روابط اجتماعی کرد تا دمکراسی در کشورمان برقرار بگردد.

Golsar57@yahoo.de

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر