۱۳۹۸ تیر ۲۹, شنبه

 نقش ۱۴ نفر در شکستن تابوی خامنه‌ای! 

Abolfasl_Mohagheghi.jpgابوالفضل محققی

نیهلیسم اجتماعی چیست؟ فرو پاشی تمام ارزش‌های انسانی، فروریختن تمامی باورهای اخلاقی، اجتماعی و فردی، فرو ریختن دیوار‌های اعتماد بین انسان هائی که در آن جامعه زندگی می‌کنند، از دست دادن امید به آینده، امید به توانائی‌های خود و جامعه در ساختن آینده‌ای روشن وامید بخش.
احساس تلخ خفقان زیر سلطه مستبدانی که مشتی رجاله وقواد ستایش گران آنانند. مشتی دزد، فاسد، راهزن وجنایت کار که تمامی حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی ونهایت اخلاقی ترا رقم زنند. هیچ امری سخت تر از زندگی در سایه شمشیر و ابلهی حکام نیست.

نیهلیسم عمدتا زاده سر خوردگی ازتلاشی است که یک فرد، یک گروه، یک حزب وجامعه می‌کند تا نظمی متعادل و حرکتی پویا و آینده روشن و بدون اضطراب را پی ریزی کند. جامعه‌ای بسازد که درآن کرامت و آزادی انسان، رفاه اقتصادی، عدالت اجتماعی و حقوق شهروندی تمامی شهر وندان محترم شمرده شود و"جمهور" بر آمده از دل انتخاب واقعی و آزاد مردم باشد.

سر خوردگی از چنین تلاشی و نا امیدی از آینده حاصلش دلسردی و بی باوری است.

انقلاب دردناک ایران بربستر چنین آرزوئی پا گرفت آرزوی جامعه‌ای آزاد ودموکراتیک. غافل از غول بی سری به نام" خمینی" و لشگر عظیم خفته در قرون واعصاراو که از صد‌ها چاه جمکران بالا آمدند و تمامی رسوبات و فضولات قرن‌ها را مانند سیل در سرتا سر کشور جاری ساختند.

مبارزه جان‌های آزاد و روش در زیراین موج عظیم و"موج سوار نابکار" آن که قلم‌ها را می‌شکست، مشت بر دهان‌ها میزد، حکم بر اعدام‌های جمعی میدادونهایت "خدعه "می کرد مدفون گردید.

چه جان‌های عزیزی که قربانی پایه ریزی "‌ام القرای"حکومت اسلامی خمینی واسلاف او نگردیدند.

آن چه از چهل سال حکومت ننگین جمهوری اسلامی حاصل این ملت ستم دیده شد. چیزی جز جنگ، فقر، فساد، چپاول وغارت، بگیر وببند، زندان واعدام نبود!

نه تنها آزادی‌های اجتماعی وفردی محترم شمرده نشدند، بلکه چهار دیواری خانه، مدرسه، محل کار وحتی خصوصی ترین بخش‌های زندگی مردم از سمووم ملایان حاکم وعمله اکره فرصت طلب ونان به نرخ روز خور آنان در امان نماند.

امروز هیچ کس نیست که فساد عظیم وگسترده بر کشور را نبیند واز فلاکت دچار شده مردم به گریه نیفتد.

گریه‌ای که صدواندی سال پیش "زین العابدین مراغه ای"کرد و در "سیاحت نامه" خود چون" بیهقی" قلم بر احوال مردمان این سرزمین گریاند.

به قول اوگریه بر سرزمین غرق شده در جهالت حاکمان، عقب مانده از قافله تمدن، بندی افیون وتریاک و گرفتار در خود. مردمانی که از ترس دیوار‌های خانه خود بالا می‌بردند تا زندگی درونی آن‌ها دیده نشود. زندگی وشخصیت درون این خانه با آنچه که دربیرون به نمایش نهاده می‌شد یکصد هشتاد درجه با هم فرق می‌کرد. دزدی، دروغ گوئی، تظاهر، تقلب. سر گردنه گیری "اصطلاح امروزی خفت گیری " و.. تمام کشور را گرفته بود وهرکس از یک سو مشغول دزدی وغارت.

تصویری مربوط به دوقرن قبل که امروز در شکل ترازیک تر آن تکرار می‌گردد.

زبان و قلم از گفتن ونوشتن ابعاد فاجعه‌ای که در ایران اتفاق افتاده عاجز است.

سرزمین تاریک، بی چشم انداز و آبستن حوادثی تلخ.

سرزمینی که باشندگان آن حتی یک روز با خبر خوش از خواب بر نمی‌خیزند.

جوانان آن حتی یک روز خالی از ستم شحنه گان و آمران نهی از منکر نمی‌توانند شادی کنند.

بهای شادی کوچک آب بازی دخترکی نوجوان در پارک ضرب وشتم است و پاداش ضارب تقدیر حکومتی.

سرزمینی که بیت المالش به سمن بخس فروخته می‌شود آقازاده دزد و فاسد حکومتی صاحب مجموعه نیشکر هفت تپه می‌گردد و کارگر شجاع ومعترض آن "اسماعیل بخشی" گرفتار شکنجه وزندان.

میدان گاه هائی که باید زیبائیشان ملال از خاطر بزدایند! به میدان گاهی اعدام، سنگ سار، وشلاق زنی بدل گردیده‌اند.

کنج کنج میدان‌ها خیل معتادان در خماری و خیابان‌ها لب ریز از کودکان خیابانی.

نرخ سن فحشا به شانزده سال رسیده و بیکاری از مرز سی در صد بین جوانان زیر بیست وهفت سال عبور کرده.

اعتیاد از مرز سه میلیون گذرنموده! فساد رتبه بندی جهانی را حیرت زده کرده است. "رکورد زدیم "

رقم‌های نجومی اختلاس که قابل تصور نیست!

در سرزمینی که گرسنگی بی خانمانی وفقر بر آن حکم می‌راند جوانی به خاطر دزدیدن دوبسته شیر خشک برای کودکش در ملا عام شلاق می‌خورد ونوحه خوان کلاش مداح اهل بیت به نام "هادی رضوی "دو قلم دویست میلیارد تومان از بانک سرمایه وچند بانک دیگروام می‌گیرد و به جایش نوحه یا " ابا صالح" می‌خواند.

فسادی بنیادی ونهادینه شده که دستگاه بیت رهبری و سپاه پاسداران تولیت داران اصلی وسه قوه فاسد دست دردست هم یاری رسان آن.

چه کسی می‌تواند به رهبر بلا منازع که زمان تولد یا علی گفته ونزدیک ترین یاران خود رایا از صحنه زندگی خذف و یا خانه نشین وزندانی کرده بگوید که بالای چشمت ابروست؟

در چنین اوضاعی که ده‌ها گروه، اپوزیسیون و حزب در خارج از کشور دور هم جمع می‌شوند تحلیل و راه کار می‌دهند. رودرروئی با رهبر و محکم ایستادن حتی در این خارج کشور با اما و اگر آن‌ها همراه است. برای هر شعار که نمی‌دانم برد آن در داخل چه میزان است باید از هزار توی بحث وجدل صوفسطائی عبور کردونهایت شعاری مبهم وناروشن راشاهد بود. افراد وجربان‌های کوچکی در داخل سر به عصیان بر داشته ورو به روی دستگاه حاکمه ایستاده‌اند که آخرین نمود آن دادخواهی چهارده فعال سیاسی جان بر کف است که شجاعانه ومنطقی جان برکف گرفته ودر مقابل دستگاه حاکمه وشخص خامنه‌ای قد علم کرده‌اند.

آن ها خواهان استعفای خامنه‌ای و تغیر بنیادین در حکومت‌اند. شعار و خواسته‌ای درست وبنیادین که بدون طرح وگذار از آن امکان رهائی ازفساد، تباهی واستبداد حاکم و سر خوردگی اجتماعی نیست!

در چنین فضائی مایوس از مبارزه ورعب حاکم بر جامعه که کزمگان در آن جولان می‌دهند! میزان پایبندی افراد وجریان‌های سیاسی به شعار آزادی وعدالت ومبارزه برای برکندن استبداد وستم در چگونگی برخوردوحمایت از این مبارزان مدنی و جان بر کف معنی واقعی وعملی می‌یابد.

مبارزانی که خواسته واعتزاض مدنی خود را، روشن وآشکار، بدون لکنت زبان، بدون اما واگر همراه با شهامت هماوردی در مقابل استبداد مطرح ساخته وکلیت نظام را به چالش کشیده‌اند. تاریخ این سرزمین هرگز از وجود چنین مردان وزنانی خالی نبوده ونخواهد بود. از گاوه آهنگر تا بابک واز بابک تا ستارخان و مبارزان سال‌های اخیر.

نوعی نا فرمانی بر نظم حاکم! از مبارزه ماندلا با رژیم آپارتاید تمجید می‌کنیم وشیوه عمل او در تقابل با حکومت آپارتاید را ستایش می‌نمائیم واز خشونت پرهیزی اودرس‌ها می‌گیریم! اما در عمل مشخص ایستادگی هر یک از این عزیزان را که کمتر از آن نیست به منقاش گرفته زیر دره بین می‌بریم که ببینم تا چه میزان در دستگاه عیار سنج ما جواب می‌دهند.

عمل کردی عجیب و سوال برانگیز که به علت‌های آن بر نمی‌گردم. عمیقا اعتقاد دارم افراد وجریان هائی که مرتب شعار مبارزه با استبداد می‌دهند اگر امروز از این مبارزه جانانه که توسط این چهارده نفر! نه! حتی یک نفر! شروع شده حمایت نکنند وبا تمام ظرفیت از شعار "نه به خامنه‌ای، نه به ولایت فقیه و نه به جمهوری اسلامی" دفاع ننمایند در عمل گفتارشان نیم گردار نیست و "قلندران حقیقتش به نیم جو نخرند."

ابوالفضل محققی


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر