۱۳۹۷ شهریور ۶, سه‌شنبه

نمایی از اقتصاد ایران

آمار دزدیها، هزینه‌های هسته ای، هزینه‌های موشکی، هزینه های دخالت در عراق و سوریه و یمن و لبنان و هزینه های نیروهای سرکوبگر را به این وضعیت اضافه باید کرد، آن وقت معلوم می شود که اقتصاد ایران نابود شده و به اشغال باندهای مختلف درون حاکمیت در‌آمده که هر یک هر چقدر می توانند جیب خود را پر می‌کنند.
۱- ۷۰ درصد صنایع کشور تعطیل است و مابقی هم با تمام ظرفیت کار نمی کنند
۲- صنایع نساجی و کفش و چرم در ایران کاملا منهدم شده است
۳- سالانه نزدیک به ۲۵ تا ۳۰ میلیارد دلار کالای قاچاق وارد کشور می‌شود که این یعنی نابودی تولید داخل که همه‌ی آن بدست سپاه انجام می‌شود. هر یک میلیارد دلار واردات قانونی و نه قاچاق یکصد هزار شغل را نابود می‌کند وقتی قاچاق باشد به مراتب بیشتر است، علاوه بر آن بعلت تفاوت قیمت ده الی پانزده برابری سوخت با کشورهای همسایه حدود ۷ میلیارد دلار قاچاق سوخت با کشورهای همسایه (ایران بنزین هزار تومان، ترکیه یک و نیم دلار ۱۵ هزار تومان) صورت می پذیرد، عمده ای قاچاق توسط سپاه پاسداران صورت می پذیرد.
۴- کارشناسان داخلی میگویند که سرمایه گذاری در تولید به صرفه نیست و واردات (بخوانید قاچاق!) به صرفه تر از تولید داخلی است.
۵- رکود بی سابقه باعث تعطیلی صنایع کوچک و بزرگ و حتی صنایع قدیمی و استخواندار مثل دارو گر ،کارخانه قند ورامین، روغن نباتی قو، چیت سازی ری، آزمایش، پارس الکتریک، پلی‌اکریل اصفهان، کاشی ایرانا، ماشین‌سازی تبریز وووو شده است.
۶- ۸۵ درصد اقتصاد ایران دولتی و شبه دولتی است و بخش خصوصی تقریباً نقش ناچیزی دارد این بخش یا خصولتی است (یعنی خصوصی که مال دولت است) و یا در دستان مهره‌های حکومتی و ژنهای برتر
۷- ۳۰۰ میلیارد دلار از سرمایه های این کشور در طرحهای نیمه تمام قفل شده و در اصل نابود شده است.
۸- بانکهای کشور تمام زیان ده و ورشکسته هستند چون هیچ نقشی در تولید ندارند و فقط کار دلالی انجام می‌دهند
۹- بازار بورس که نقش واسط بین مردم و تولید را باید ایفا کند اما تماماً یک نقش دلالی پیشرفته بدون هیچ راندمان را داراست.
۱۰- تورم در کشور بصورت کاملاً جعلی و با عدد و رقم سازی پایین نگه داشته شده است یکی از دلایل آن هم رکود سنگین است که هیچ خرید و فروشی در بازار نیست، که البته همیشه بعد از رکود یک تورم وحشتناک کشور را در بر خواهد گرفت. برخی کارشناسان اقتصادی معتقدند، به علت سه برابر شدن قیمت ارز و طلا در سال جاری، تورم واقعی تا پایان سال ۱۳۹۷ بین ۷۰ تا ۱۰۰ درصد خواهد بود
۱۱- فقط قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه با صدها شرکت ریزو درشت دارد.
۱۲- نقدینگی کشور به ۱۷۰۰ تریلیون تومان رسیده که۳۰ درصد این میزان نقدینگی فقط در دست مؤسسات مالی می چرخد که ۷ هزار تای آن غیر مجاز هستند یعنی نقشی در تولید ندارد – مقایسه کنید با آلمان که حجم نقدینگی بسیار بیشتری از ایران دارد اما همه آن در تولید وارد شده که به رشد آن کشور کمک می کند
۱۳- رتبه ایران در فضای کسب و کار ۱۲۰ در جهان است این رتبه فقط به این خاطر بدست آمده است که قسمتی از بروکراسی اداری کم شده و هیچ گشایش دیگری انجام نشده است
۱۴- بحران زیست محیطی یکی از بحرانهایی است که آب و خاک و هوای کشور را به شدت تحت تأثیر قرار داده و تا ۳۰ آینده در ایران نه جنگلی خواهد بود و نه فلات مرکزی ایران قابل سکونت
۱۵- آب‌های جاری و زیر زمینی کشور با سیاستهای غلط نابود شده و در این زمینه بحران جدی وجود دارد- (احمدی نژآد می‌گفت نگران نباشید نفت می‌دهیم از کشورهای آسیای میانه آب شیرین می‌خریم!)
۱۶- بیکاری یکی از ابرچالشهای کشور است. حداقل ۱۰ میلیون بیکار وجود دارد این عدد خوشبینانه ترین عدد می‌باشد. برخی کارشناسان اقتصادی معتقدند، به علت سه برابر شدن قیمت ارز و طلا در سال جاری و تحریم ها، تا پایان سال ۱۳۹۷، حدود دو میلیون نفر به تعداد بیکاران افزوده خواهد شد که احتمالا ۴۵۰ هزار نفر آن در صنعت خودرو، با خوابیدن ۸۰ درصدی آن اتفاق خواهد افتاد
۱۷- در کشور ۲ میلیون ۵۰۰ هزار زن سرپرست خانوار داریم که ۸۰ درصد آنان هیچ شغلی ندارند
۱۸- ۸۰ درصد حقوق بگیران زیر خط فقر هستند
۱۹- ۹۵ درصد قراردادهای کارگران سفید امضا و یا موقت می‌باشد
۲۰- بیش از ۳ میلیون خانه خالی در کشور وجود دارد در حالی که ۱۸ میلیون حاشیه نشین هم داریم که ارزش این خانه ها ۵۰ میلیارد دلار است که دست عوامل همین حاکمیت است.
۲۱- ۸۰ درصد از تالابهای کشور خشک شده اند، ارزش تالاب ۱۸ برابر جنگل و ۲۰۰ برابر زمینهای کشاورزی است
۲۲- ۱۶ تا ۱۸ میلیون نفر در حاشیه شهرهای بزرگ در کپرها زندگی می‌کنند
۲۳- بعلت مسائل عمدتا اقتصادی در چهل سال اخیر آمار طلاق رشد ۱۱۰۰ درصدی داشته است. هم اکنون در کشور سالیانه ۱۷۵۰۰۰ طلاق صورت می پذیرد، یکسوم ازدواج ها به طلاق منجر می شود
۲۳- خط فقر در کشور بیش از شش و نیم میلیون تومان است، این درحالی است که بر طبق آمار بانک مرکزی در آمد متوسط یک خانوار ایرانی در ماه سه و نیم میلیون تومان است، لذا با مقایسه درآمد مردم و خط فقر عمده مردم زیر خط فقر قرار می گیرند. بر طبق آمار بانک مرکزی ۲۸ درصد خانوار ها بدون فرد شاغل و ۵۵ درصد خانوارها دارای یک نفر شاغل هستند، مضافا اینکه حداقل حقوق یک کارگر یک میلیون صد هزار تومان است و حقوق یک بازنشسته یک میلیون و دویست هزار تومان و حقوق یک معلم حدود دو نیم میلیون تومان می باشد.
۲۴- در طول این چهل سال، بواسطه مسائل اقتصادی و سایر مسائل حدود هفت میلیون نفر از ایرانیان به خارج از کشور مهاجرت کرده اند و سالیانه حدود ۱۸۰ هزار نفر از کشور مهاجرت می کنند که ۷۰ الی ۸۰ درصد آنها تحصیل کرده هستند
۲۵- پتروشیمی ها که سالیانه درآمدی حدود ۲۰ تا ۲۵ میلیارد دلار دارند همگی به بخش خصولتی واگذار شده اند و درآمد آن بعوض اینکه به جیب مردم برود به جیب خصولتی ها می رود، در ضمن آنها خوراک پتروشیمی ها را ارزان از دولت می خرند.
۲۶- به واسطه سو مدیریت کلان چهل ساله در اداره کشور و بویژه مسائل اقتصادی و معیشت مردم یک نارضایی عمومی، گسترده و عمیق در جامعه ایران شکل گرفته است. کلا حکومت نه در زمینه اقتصادی و نه در سایر زمینه ها در طول چهل سال نمی تواند هیچ کارنامه موفقی ارائه دهد. این حکومت که طی این این چهل سال قدرت را بطور انحصاری در اختیار قرار گرفته است مورد بی اعتمادی شدید مردم است.
آمار دزدیها، هزینه‌های هسته ای، هزینه‌های موشکی، هزینه های دخالت در عراق و سوریه و یمن و لبنان و هزینه های نیروهای سرکوبگر را به این وضعیت اضافه باید کرد، آن وقت معلوم می شود که اقتصاد ایران نابود شده و به اشغال باندهای مختلف درون حاکمیت در‌آمده که هر یک هر چقدر می توانند جیب خود را پر می‌کنند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر