۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۹, چهارشنبه

خطاب به جوادی آملی . برای « بستر گستران تحجر » نیز واژه ای تعریف کنید


عضو حزب کارگزاران در نخطاب به آیت‌الله عبدالله جوادی آملی از وی خواست همان‌طور که واژه «دیوث سیاسی» را ابداع کرده، «واژه‌اى هم در خور کسانى که بستر را براى جا خوش کردن تحجر و عقبگرد گسترانیدند نیز، متعارف نماید.»
به گزارش «سحام»، در بخشی از نامه هدایت‌الله آقایی زندانی سیاسی سابق و عضو ارشد حزب کارگداران سازندگی به آیت‌الله جوادی آملی آمده است: «وقتى که در دهه اول انقلاب اشخاصى چون جنابعالى، موسوى اردبیلى، صانعى و .. مناصب حکومتى را رها کرده و به حوزه‌هاى علمیه برگشتید، خود را بشارت دادیم که به‌زودى علماء اسلام مانیفست حکومت اسلامى را تدوین و ما هم با افتخار آن را به شرق و غرب نشان می‌دهیم به انقلاب اسلامى خواهیم بالید.»

متن نامه هدایت‌الله آقایی خطاب به آیت‌الله عبدالله جوادی آملی را با هم می‌خوانیم:

حضرت آیت‌الله جوادى آملى

احتراما این نوشتار نه سیاسى و نه از سر بیکارى است، بلکه درد دلى نزد صاحب دل بشمارید. آن سالهاى قبل از انقلاب که تحت تعقیب دستگاه امنیتى شاه بودم، سرى پر شور و دلى پر امید براى مدینه فاضله‌اى داشتم که در آن گوهر آزادى روشنگر زوایاى تاریک زندگى را درخشان و زیبا می‌کرد، جامعه‌اى را به خود نوید می‌دادیم پر از ادب و احترام، الگوى ما هم حوزوى‌ها بودند و هم کت و شلوارى‌هاى دانشگاهى، اما راستش را بخواهید در آن دوران نه فکر می‌کردیم به آن سرعت انقلاب به پیروزى برسد و نه تصور این را داشتیم که با همین سرعت در مقابل نسل جدید خلع سلاح شویم و در پاسخ به ساده‌ترین سؤال آنان عاجز باشیم، وقتى که در دهه اول انقلاب اشخاصى چون جنابعالى، موسوى اردبیلى، صانعى و .. مناصب حکومتى را رها کرده و به حوزه‌هاى علمیه برگشتید، خود را بشارت دادیم که به‌زودى علماء اسلام مانیفست حکومت اسلامى را تدوین و ما هم با افتخار آن را به شرق و غرب نشان می‌دهیم به انقلاب اسلامى خواهیم بالید.


از آن دلخوشى‌ها چندى نگذشت و هنوز غبار رحلت رهبر فقید انقلاب اسلامى فرو ننشسته بود که تفاسیر و بدعت‌ها در قانون اساسى شروع شد.
رد صلاحیت‌هاى گسترده، سانسور، رشد گروه‌هاى خودسر، قتل‌هاى زنجیره‌اى، دشمن تراشى در صحنه بین‌المللى و… در پاره‌اى از موارد نسبت به قبل از انقلاب هم بیشتر شد، با این حال فکر می‌کردم و فکر می‌کردیم هنوز بزرگانى چون شما لنگر مطمئن براى این کشتى سرگردان هستید.

حضرت آیت‌الله

در یکى از روزهاى گرم تابستان سال ٨٨، و در سلول انفرادى بند ٢۴٠ بازجویان اوین کتاب نظریات شما را در باب ولایت فقیه به من دادند تا بخوانم و از قضاء من هم با دقت و حوصله آن را خواندم، فقط بدون ورود به آن بحث کافى است تا بگویم سختى خواندن آن نظریات از تحمل ماه‌ها زندان انفرادى برایم بیشتر بود، من فکر می‌کنم امام راحل و شاید هم رهبر فعلى به این اندازه که جنابعالى در نوشته‌های‌تان فرد مسلمان را در جبر اعتقاد قرار داده‌اید، قبول نداشته باشند، از آن به بعد باید صادقانه بگویم که امیدم براى حرفى نو از حوزه‌ها کم رنگ شده است.

چندى قبل که دیدیم چگونه فردى ملا همانند جنابعالى چه اندازه زحمت کشیده‌اید تا واژه «دیوث» را براى موضوعات سیاسى و اجتماعى متعارف سازید دیدم که از آن مدینه فاضله، فاصله‌اى به ژرفاى واژه‌ها بوده و هست، آیا واقعا بضاعت شما علما بیش از این نیست یا فضاى فکرى گنجایش خود را از دست داده است؟ شاید هم هر دو!

به هر تقدیر لطف کنید، واژه‌اى هم در خور کسانى که بستر را براى جا خوش کردن تحجر و عقبگرد گسترانیدند نیز، متعارف نمایید.


  از دشمن شناسی تا دیوث شناسی ، تحولی در نظام جمهوری اسلامی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر