عبدالحمید
وحیدی
کجدار ومریزی، در حالتی به ما دست میدهد که هنوز نمیدانیم و مطمئن نیستیم
موقع زور گفتن است یا زور شنیدن، و اگر قرار است زور بشنویم و اطاعت کنیم ، از چه
کسی باید اطاعت کنیم. در میان قلدر های موجود کدامیک قویترین است که باید انتخابش
کنیم. کجدار و مریزی حالتی است که باید دو دوزه بازی کنیم، حالتی است که هنوز نمیدانیم
تکلیفمان چیست. باید جستجو کرد که آیا در فرهنگهای دیگر این عبارت « کجدار و
مریز » و تعبیری که در کاربرد آن میشود، موجود است یا نه. کجدار و مریز یعنی
: که انسان شتر گاو پلنگ بازی کند،که انسان هم مسلمان باشد و هم مارکسیست، هم
کلیسا برود هم سفره حضرت عباس راه بیندازد، هم خدا را بخواهد هم خرمارا، هم جیره
خوار یزیدیها باشد و هم پلوی حسینی را بخورد. یعنی اینکه هم نطام جمهوری اسلامی
را، به علت بی توجهی به کاهش سن ازدواج دختران مورد شماتت قرار دهد، و هم شهوترانی
را که یک دختر نه ساله را در ششمین دههه سن خود به آعوش کشدیده است را ستایش کند و
به پیروی از مکتب او به حود ببالد . خلاصه کجدار و مریز یعنی که انسان یک کاسۀ
پرآب را کج نگه دارد و آب نریزد. وقتی می گوئیم « هنر نزد ایرانیان است و بس »
اگر تعبیرمان از« هنر » این
باشد،بدون تردید، تنها ملتی هستیم که آنرا در اختیار خود داریم.
آقای
کنت دو گوبینو دیپلمات فرانسوی در یکصدو جهل سال پیش درکتاب « سه سال در میان
ایرانیان » در میان ایرانیان میگوید :
در نزد ایرانیان ، از دیر باز ، «
ریاکاری »، ریشه عمیق دوانده است .
شما اگر یک ربع ساعت با یک ایرانی صحبت
کنید خواهید دید که چندین مرتبه میگوید انشاء اله ، ماشاء اله و خدا بزرگ است و
واژه هایی نظیر اینها .ولی در میان هر بیست نفر که با این خلوص نیت ظاهری اظهار
قدس و ورع میکنند ، مشکل بتوان یک نفر را یافت که باطنآ چنین خلوس نیت و قدس و
ورعی داشته باشد. عجب در اینجاست با اینکه تمام ایرانیان از این موضوع اطلاع دارند
و میدانند که این اظهار تقدس صوری است و باطنی نمی باشد با این وصف بروی خود شان
و دیگران نمی آورند.
گویی این ملت بزرگ به موجب یک نوع پیمان
معنوی یا مرموز موافقت کرده است که متفقآ این ریاکاری را بپذیرد و به آن عمل کند.
هر چند که بسیاری از ایرانیان در این
زمینه تلاش کرده و می کنند، که یکی از نمونههای بارز آن در دوری و دوستیها و
همچنین در خارج از کشور، تمایل به ازدواج با ببگانگان چه از سوی زنان و مردان
ایرانی است.
آیا
زمان آن نرسیده است که ایرانیان همزمان با مبارزه با روحانیون مرتجع که چنین
ریاکاری و کتمان کاری را در ما نهادینه کرده اند، با این پدیده شوم در روحیه
خودشان تلاش بیشتری نمایند ؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر