۱۴۰۲ خرداد ۱۷, چهارشنبه

 "رضا پهلوی در موقعیتی است که می‌تواند جایگزین آیت‌الله باشد"


کیهان لندن - در مقاله‌ای که روز سه‌شنبه ششم ژوئیه (۱۶ خرداد) «مرکز اورشلیم برای سیاست عمومی» (JCPA) درباره موقعیت جمهوری اسلامی و جنبش آزادیخواهانه مردم ایران علیه رژیم ملاها منتشر کرد، با اشاره به نقش شاهزاده رضا پهلوی در حرکت انقلاب ملّی چنین تأکید شده که حتا اگر خیلی‌ها موافق بازگشت حکومت پادشاهی در ایران نباشند اما برای بسیاری از مردم ایران وی به عنوان یک رهبر قابل قبول است.

نویسنده این مقاله عهدیه احمد روزنامه‌نگار و مشاور رسانه‌ای پیشین در وزارت اطلاعات بحرین معتقد است فارغ از مناسبات محمدرضا شاه با کشورهای منطقه و اینکه اختلافی بین شاه و کشورهای حاشیه خلیج فارس وجود داشت یا نه، رضا پهلوی فرزند وی، هرگز دشمن محسوب نمی‌شود.

در شرایطی که مردم ایران علیه رژیم آیت‌الله قیام کرده‌اند، بیشتر مردم دنیا با تعجب و تحسین نظاره‌گر سفر ولیعهد ایران رضا پهلوی به اسرائیل بودند.

دعوت از پهلوی شجاعانه بود و نشان داد که اسرائیل می‌تواند مستقیماً با مردم ایران وارد صحبت شود. این سفر همچنین در مقطعی رخ داد که مردم ایران احساس می‌کنند دنیا آنها رها کرده است. محکوم کردن وحشیگری‌های رژیم ایران توسط چند سازمان حقوق بشری هیچ نفعی برای مردم ایران نخواهد داشت.

جامعه جهانی باید در کنار جوانان و زنان ایرانی قرار گیرد که هر روز توسط اراذل و اوباش رژیم شکنجه و کشته می‌شوند اما اسرائیل تنها کشوری است که اخیراً پهلوی را دعوت و این واقعیت را به مردم ایران نشان داد که یک قدرت قوی شانه به شانه آنها ایستاده است. این پیامی کتمان‌ناپذیر به آیت‌الله‌ها می‌دهد.

در خلیج فارس، شاهزاده رضا پهلوی هرگز به عنوان یک دشمن در نظر گرفته نمی‌شود. او در هیچ توطئه‌ای که ثبات کشورهای خلیج‌فارس را هدف قرار داده، دخالت نداشته است. بنابراین در خلیج‌فارس درست برعکس آیت‌الله‌ها و سپاه پاسداران از وی خشمگین نیستند. فارغ از مناسبات محمدرضا شاه با کشورهای منطقه و اینکه اختلافی بین شاه و کشورهای حاشیه خلیج فارس وجود داشت یا نه، رضا پهلوی فرزند وی، هرگز دشمن محسوب نمی‌شود. برعکس، یک روزنامه بحرینی یک دهه پیش، پس از حمایت رژیم ایران از کودتا علیه پادشاه بحرین در سال ۲۰۱۱ یک مصاحبه تمام‌صفحه با رضا پهلوی منتشر کرد.

در طول چهار دهه به کشورهای خلیج فارس یادآوری شد که رژیم آیت‌الله دشمن است. در نتیجه، رهبران آن نیز از عراق در جنگ علیه رژیم آیت‌الله حمایت کردند.

اسرائیل به عنوان یک کشور مستقل، این حق را دارد که از شخصیت‌های سیاسی دلخواه خود دعوت کند. اما اینبار به رضا پهلوی نه تنها به عنوان ولیعهد ایران بلکه به عنوان نماینده اپوزیسیون ایران نگاه شد. درواقع، هر کشوری از آن شخصیت سیاسی استقبال می‌کند که می‌تواند رهبر آینده کشوری باشد که امروز موجودیت همسایگانش را تهدید می‌کند. حمایت از پهلوی به هر شکل حق اسرائیل است.

این دعوت در سراسر جهان نیز توجهات را به خود جلب کرد. پهلوی علناً این دیدارها به ویژه بخش بازدید از اماکن مذهبی اسرائیل را برجسته کرد. این مهم بود که نشان دهیم رهبر اسرائیل به عنوان یک دوست از رژیم آیت‌الله که زنان با پوشش اختیاری را می‌کُشد، فاصله دارد.

تأثیر این دیدار در ذهن همه کسانی که مخالف سپاه پاسداران و به دنبال یک چهره مخالف قدرتمند و شناخته شده هستند که علنی مخالفت خود را با سپاه اعلام کرده مثبت بود. مردم حوزه‌ خلیج فارس از اقدامات گروه‌های نیابتی وحشی وابسته به رژیم ایران آسیب دیده‌اند. حالا دیده‌اند که اسرائیل یک شخصیت ایرانی را دعوت کرده که شانس جایگزین شدن با آیت‌الله‌های وحشی را دارد. چهل و سه سال جنگ و خرابکاری‌های رژیم ایران در قبال همسایگانش هرگز تمام نخواهد شد. اسرائیل با تبلیغ تنها چهره‌ی قابل قبول اپوزیسیون ایران از پهلوی حمایت کرد.

همچنان که مردم بحرین از هسته‌های تروریست وابسته به حزب‌الله آسیب دیده‌اند، مردم اسرائیل هم از موشک‌های حماس که آنها را هدف قرار داده وحشت دارند. بنابراین ضرورت مقابله با رژیم ملاها بسیار فراتر از مردم ایران است.

شاهزاده رضا پهلوی سفر خود را به اسرائیل با بیانیه‌ای به پایان رساند که نشان‌دهنده روابط دوستانه منحصر به فرد ایران و اسرائیل قبل از انقلاب است.

هرچند در سال ۱۹۷۹ در ایران انقلاب شد، اما بیشتر ایرانیان می‌دانستند که به بیان ساده، این انقلابِ بنیادگرایان اسلامی بود که کشوری با هزاران سال تمدن غنی را غارت کرده‌اند. امروز خود ایرانیان اما همچنان به هویت ملّی خود افتخار می‌کنند.

حمایت غرب از رژیم ایران در نهایت به عنوان یکی از بزرگترین شکست‌های سیاسی آن تلقی خواهد شد: «بیرون راندن متحد غرب [محمدرضا شاه] و جایگزینی او با افراطیون مذهبی و سیاسی هرگز کارساز نبود چه در ایران و چه در مصر یا افغانستان. ایالات متحده، متحد استراتژیک شاه و غرب، مقصر است.»

بسیاری معتقدند خمینی غرب را فریب داد. ولی آیا ممکن است دولت‌های غربی با سال‌ها تجربه سیاسی و اطلاعاتی تا این حد ساده‌لوح باشند؟! مانند هر مسئله دیگری در شرق، غرب معمولاً مستقیم یا غیرمستقیم مقصر حوادث ناگوار منطقه‌ای شناخته می‌شود. واقعیت این است که خمینی می‌توانست متوقف شود، اما نشد!

ایران از یک کشور سکولار در سال ۱۹۷۹ که تصور می‌شد شاه آن را در مسیر مدرنیته قرار داده تقریباً یک‌شبه به «انقلابی با عَلَم» تبدیل شد که توسط بنیادگرایان اسلامی هدایت می‌شد که منادی صدور انقلاب اسلامی بودند. شاه در شرایطی متهم به نقض حقوق بشر شد که می‌توانست صدها نفر را در خیابان‌ها بُکشد تا در قدرت بماند، همانطور که بسیاری از رهبران دیگر جهان در آن زمان انجام دادند. در عوض، او رفت و به قیمت ریختن خون مردم حاضر نشد تاج و تخت خود را حفظ کند.

آنهایی که به خیابان‌ها رفتند و فریاد «مرگ بر شاه» سر دادند، همان کسانی هستند که ۴۳ سال بعد نوه‌هایشان در خیابان‌ها گلوله می‌خورند و در زندان‌ها کشته می‌شوند یا مورد تجاوز قرار گرفته‌اند.

خمینی با صراحت قصد خود را برای صدور انقلاب اسلامی خود اعلام کرده بود. رژیم او سازمان‌های تروریستی را در منطقه به وجود آورد.

شاهزاده رضا پهلوی در جوانی از کشورش رفته بود و هرگز در پی قدرت نبوده است، اما همیشه بر تمایل خود برای بازگشت به ایران به عنوان شهروند تاکید کرده است. سفر وی به اسرائیل بیانیه محکمی در مورد قصد او برای نمایندگی مردم‌اش به عنوان رهبر مخالفان بود. بسیاری از ایرانیانی که برای دهه‌ها می‌گفتند اپوزیسیون رهبر ندارد، از وی استقبال کردند. این در حالیست که جانبداری سازمان مجاهدین از صدام حسین در جنگ ایران و عراق برای اکثر ایرانیان غیرقابل قبول است.

امروز، مردم ایران نیز متوجه شده‌اند که به یک رهبر سیاسی با برنامه و سابقه پاک نیاز دارند. پهلوی که نماد پادشاهی است، ممکن است در آینده پادشاه نباشد، زیرا خیلی‌ها شاید موافق بازگشت نظام پادشاهی نباشند اما او همچنان می‌تواند به عنوان یک گزینه غیرنظامی و رهبر آینده قابل قبول باشد.

سفر پهلوی به اسرائیل، نشانگر حمایت یکی از قدرت‌های منطقه و جهان بود. در حالی که برخی سفر او را بی‌اهمیت جلوه داده‌اند، اما همزمان بسیاری آن را اقدامی جسورانه و پیامی قوی برای آیت‌الله‌ها دانسته‌اند.

پهلوی در مورد ایران سکولاردموکراتیک صحبت کرد و بر خاورمیانه‌ای تأکید نمود که در آن باید رژیم افراطی را در کشوری که مردمش از گرسنگی رنج می‌برند سرنگون کرد آنهم در حالی که این رژیم طی بیش از چهار دهه میلیاردها دلار از حزب‌الله، حوثی‌ها و حماس حمایت کرده است.

از دید بسیاری از مردم خاورمیانه که دیده‌اند که رژیم ایران در طول چهار دهه با حمایت از نیابتی‌های تروریست در منطقه با همسایگان خود چه کرده است، سفر پهلوی پیامی قوی و واضح داشت. عزم وی برای بازگشت به ایران محکم و حمایت اسرائیل نیز قاطعانه است. سفر او به اسرائیل همچنین زمانی رخ داد که ایرانیان از آتش زدن پرچم‌های اسرائیل و ایالات متحده دست کشیده و متوجه شده‌اند که تنها دشمن آنها آیت‌الله‌های عمامه‌دار هستند.

امروز ایرانی‌ها عموماً از سر دادن شعار «مرگ بر اسرائیل و آمریکا» یا پا گذاشتن بر روی پرچم این کشورها که بر روی زمین انداخته‌اند، خودداری می‌کنند. با این حال، آنها می‌گویند به حمایت نیاز دارند. آنها حواسشان به این است که کشورشان نباید تجزیه شود. آنها همچنین می‌دانند که حمایت از شاهزاده رضا پهلوی ممکن است تنها راه نجاتی باشد که می‌توان برای ماندن به آن تکیه کرد.

پیشینه و تاریخ همواره درس‌هایی دارد. زندگی ایرانیان چند دهه است مورد غفلت حکومت قرار گرفته‌ و آیت‌الله‌ها پروارتر شده‌اند. اما در طول تاریخ شاهد سقوط دیکتاتورها بوده‌ایم. متأسفانه، رژیم کنونی ایران اگر از یک رهبر بااراده و آینده‌نگر علیه آن حمایت نشود ادامه پیدا می‌کند. سفر پهلوی به اسرائیل یادآور شکوه دورانی بود که دو کشور متحد روابط خوبی داشتند. همچنین این سفر به ایرانیان یادآوری کرد که اسرائیل هرگز دشمن ایران نبوده است. در نهایت اسرائیل برای آنها پیام فرستاد که «تنها نیستند.»

پهلوی نیاز به حمایت دارد و باید به مردم ایران این حق داده شود که بهترین را برای خود انتخاب کنند. سفر به اسرائیل حرکتی جسورانه از سوی شاهزاده رضا بود و ایرانیان می‌بایست پشت سر رهبری که در منطقه پذیرفته شده، متحد شوند. به اعتقاد من این دیدار پیامی قوی برای آیت‌الله‌ها داشت، پیامی که امیدوارم اقدامات قاطعانه‌ای به دنبال داشته باشد.

همچنین سفر پهلوی به اسرائیل پیام مهمی در مورد نیاز او به حمایت سیاسی و رسانه‌ای داشت. در هر حال، این شخصیت فراتر از تشریفات و کمپین‌های شبکه‌های اجتماعی، تنها امید واقع‌بینانه برای ایجاد جبهه‌ای متحد جهت سرنگونی آیت‌الله‌ها است.

*منبع: مرکز اورشلیم برای سیاست عمومی (JCPA)
*نویسنده: عهدیه احمد رئیس سابق انجمن روزنامه‌نگاران بحرین
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر