۱۴۰۲ اردیبهشت ۸, جمعه

 نامه سرگشاده به آقای رضا پهلوی، نیکروز اعظمی

azami.gif

"من از شلاق افکار پوسیده
بر خویش می‌ترسم"

آقای رضاپهلوی اینجانب عضو سابق یکی از بزرگترین حزب چپ ایرانی، از کسانی بودم که از "پیمان نوین" پشتیبانی کردم. تا مشترکاً بر سرِ "آغازی نو" در دل تیرگی نظام غارتگر حکومت اسلامی، پیمان بسته باشیم و به این راه آزادیخواهانه تداوم بخشیم. با وجود حجم گسترده مزمت از بابت این "پشتیبانی" که از سوی جمهوری خواهانِ بازمانده چپ سنتی، از جمله بر سر اینجانب باریدن کرده بود به دلیل درک موقعیت ایران و ایرانی و ضرورت یک همبستگی فراگیر میان ایرانیان، بدانها وقعی ننهادم و با تشکیل "شورای همبستگی مهسایی" امیدم به این "ضرورت" دو چندان شده بود.

از نظر من، شما در آن موقعیت اجتماعی‌ای قرار گرفته بودید که می‌توانستید نقش حائز اهمیت در ایجاد "همبستگی ایرانیان" بازی کنید. اما طولی نکشید که این امید به یأس تبدیل شد و با "توئیت" معروف‌تان همه مواد مندرج در "منشور" که شما یکی از تدوین کنندگان و امضاء کنندگان آن بوده‌اید، خط بطلان کشیدید و به تفرقه‌ای بزرگ در میان ایرانیان دامن زدید. هر چند که در چند یاداشت و مقاله این "خط بطلان" از سوی شما را به نوعی بازگو کردم اما هم اکنون یک بار دیگر چگونگی‌اش را بطور شفاف توضیح می‌کنم.

شما در توئیت‌تان از اصطلاح "تمامیت ارضی" استفاده کردید آیا در آن زمان که "منشور" تنظیم و در آن اصطلاح "یکپارچگی سرزمینی" گنجانده می‌شده نمی‌دانستید که این دو از هم متفاوتند و اولی به "خاک" یا "زمین" محوریت می‌بخشد و دومی به انسان؟ البته که انتخاب اصطلاح "یکپارچگی سرزمینی" مندرج در "منشور" پیش از هر چیز پای بده و بستان سیاسی برای ایجاد همبستگی در میان بوده که بسیار هم برازنده بوده اما در هر صورت با بارِ مفهومیِ انسان محور و نه خاک یا زمین محور. بر اثر کدام "فشار بیرونی" از بار معنایی "انسان محور" خروج کرده و در توئیت‌تان، "خاک محور" یا "زمین محور" در چهارچوب "تمامیت ارضی"، برجسته شده؟ این مسئله را به این جهت توضیح می‌کنم که یکی از "ایرادهای بنی اسرائیلی" و بیموردی بوده که سلطنت طلبان افراطی و "مرکزگرا" بر "منشور"وارد می‌کردند. آنها به افکار عمومی القاء می‌کردند که فقدان اصطلاح "تمامیت ارضی" و به جایش درج "یکپارچگی سرزمینی" در "منشور"، نان قرض دادن به آقای عبدالله مهتدی بعنوان رهبری حزب کومله کردستان بوده است! اما شما که در گنجاندن "یکپارچگی سرزمینی" در "منشور" نقش داشته‌اید به ناگهان از بیان آن در توئیت‌تان سرباز زدید و اصطلاح "تمامیت ارضی" را بکار بردید که هیچ ضرورتی هم جهت بکار بردنِ هیچیک از آن دو اصطلاح، وجود نداشته است!! غیر از این است که با شکستن عهدتان می‌خواستید به سلطنت طلبان مطلق گرا و "جاوید شاهی" تمکین کنید؟ چگونه نتوانستید عواقب نفاق بزرگ این مسئله را در میان ایرانیان بفهمید؟ راستی، آیا به "تمرکززدایی" یا عدم تمرکز در آینده نظام سیاسی که در "منشور" آمده، هنوز پایبند هستید و باور دارید یا رأی‌تان را رضا تقی زاده‌ها و امیر طاهری‌های حراف و دارای افکار پوسیده، زده‌اند؟

این پرسش‌ها را بدین جهت بیان داشتم که توئیت تفرقه افکنانه‌تان باعث خوشحالی افراطی ترین سلطنت طلبان مانند رضا تقی زاده لیچار بار کن که مشغول "کلاغ پر" بازی در صفحه توئتیتش می‌باشد، شده و همچنین مورد استقبال "جاوید شاهی"ها. بر حسب مواضع آهنین "جاوید شاهی"، قطعاً "تمرکززدایی" در نظام سیاسی آینده ایران بی معنی است در حالی که شما بر اساس "منشور" بازتاب یافته شده، باور به تمرکززدایی دارید. آیا از تدوین این مورد در منشور همچنان پایبندید؟

آقای رضا پهلوی، نقش فراگروهی یا فراجناحی را بر عهده گرفتن یک چیز است زیر بار فشار افراط گرایی و تمامیت خواهی تسلیم شدن چیز دیگر. بدانید که در میان سلطنت طلبان افراطی، عوامل حکومت اسلامی به نام سلطنت طلب کم نیستند. آنها مشترکاً و "جاوید شاه" گویان، تخم نفاق در میان ایرانیان می‌افکنند. شما بارها رفتار مخرب آنها را نقب زدید، بارها از ترجیح جمهوری به سلطنت سخن گفتید و پادشاهی موروثی را مردود دانستید، اکنون چه شده که تام و تمام در سنگر آنها قرار گرفته‌اید و بسیاری از ایرانیان فعال در ایجاد "همبستگی ملی" که رهبری نمادین شما را پذیرفته بودند و به همین جهت از طعن طاعنان هم در امان نبوده‌اند، آنها را از خود راندید؟ آیا می‌دانید همانهایی که "جاوید شاه" گویان در ایتالیا از شما استقبال کردند در میانشان زشتخویان بسیاری بوده‌اند که سخیف ترین و ضد اخلاقی ترین سخن و رفتار را در شبکه‌های اجتماعی نثار دوستان‌تان در "شورای همبستگی.... " کرده‌اند؟ از حال و روز مسیح علینژاد و نازنین بنیادی که این دومی مجبور شده تا از شّر این بد زبانان و زشتخویان (که از شما هواداری می‌کنند) اکانت توئیت‌اش را مسدود کند، خبر دارید؟

آقای رضا پهلوی، مصاحبه‌های مجزای حامد اسماعیلیون و مسیح علینژاد و همچنین محتوای متن نوشتاری چهار تن از اعضاء آن شورا، از نظر من دلالت به این دارد که مسبب اصلی این تفرقه در میان ایرانیان بوده‌اید هر چند اگر پای "فشار بیرونی" مرکب از دو نوع سلطنت طلب یکی اصل و دیگر غیر اصل (عوامل حکومت اسلامی)، در کار بوده باشد. در هر صورت شما تسلیم این فشار شدید. یا شاید وعده هایی از داخل و خارج ایران به شما داده شده که اینگونه به سمت راست افراطی و مرکزگرا تغیر موضع داده‌اید. در هر صورت، سلطنت طلبان افراطی بهمراه عوامل تفرقه افکن حکومت اسلامی، شما را به دست انداز تفرقه در میان ایرانیان افکندند.

شما پادشاهی موروثی را به دفعات نفی کرده بودید و ضمن ترجیح‌تان به جمهوری، حتا در صورت رأی مردم به نظام پادشاهی، از پادشاهی انتخابی سخن گفتید در حالیکه امیر طاهری با تجویز بازگشت به قانون اساسی مشروطه، پادشاهی موروثی شما را در آینده ایران خوابنما شده است. ایشان می‌توانند چنین فکر کنند و حتا نمایندگان چنین جریانی می‌توانند در ایجاد نهاد همبستگی ایرانیان نقش ایفاء کنند مشکل این نیست، مشکل این است که شما با خروج غیررسمی از "شورای همبستگی" که "فشار بیرونی" در تصمیم‌تان تأثیرگذار بوده، عملاً به دام آنها افتادید و خاک بر چشم بسیاری از ایرانیان هوادار ایجاد چنین همبستگی‌ای پاشیدید.

آقای رضا پهلوی، امثال امیر طاهری‌ها و رضا تقی زاده‌ها می‌خواهند از شما رضاشاه بسازند در حالیکه رضاشاه محصول دوران دیگری بوده که تعهدتش نجات ایران در یک نظام سیاسی متمرکز می‌گنجید اما جامعه امروز ایران به گواه تمایلات، دگرگونی‌ها و رفتارهای اجتماعی، تکثرگرا بوده و بتبع قدرت نیز باید متکثر باشد و اینها در یک نظام سیاسی غیرمتمرکز ممکن می‌گردد. یکی از وجوه مهم الگوی سیاسی دموکراسی، تقسیم قدرت در همه ابعاد کشور و جامعه است. آنها واماندگان دوره رضاشاهی‌اند که چاره جویی و نجات از مخمصه حکومت اسلامی را در ایجاد یک نظام سیاسی متمرکز برای ایران می‌دانند. از آنها دوری کنید که جایشان در حلقه قدرت نوین متکثر و دموکراتیک نیست. و ایرانیان بسیاری که می‌توانند نقش شایسته در ایجاد همبستگی داشته باشند را قربانی این چند نفر نکنید و به "پیمان نوین" و "منشور مهسایی" وفادار بمانید و به مسیری که پیش از توئیت‌تان در پیش گرفته بودید، باز گردید.

گویا

ù


نیکروز اعظمی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر