رهبر جمهوری اسلامی مطابق قانون اساسی رییس دستگاه قضایی را برمیگزیند؛ کارنامهٔ روسای قوه قضاییه از لاریجانی تا شاهرودی و یزدی، مستقیم و غیرمستقیم گره خورده است با نظارت و انتخاب عالی شخص اول نظام. دستگاه قضایی آشکارا دغدغهٔ سرکوب مطبوعات و روزنامهنگاران مستقل و منتقدان و صاحبنظران پرسشگر و مخالف را داشته، و نه دغدغهٔ مواجهه با فساد ریشهیافته در جمهوری اسلامی.
آیتالله خامنهای در سخنان خود از شدت واردات انتقاد میکند؛ اما بههیچوجه کارنامهٔ رییس جمهور محبوب و نزدیک به خود (محمود احمدینژاد) را که درآمد دولتاش قریب به ۷۰۰ میلیارد دلار برآورد شده، نقد نمیکند.
برمبنای آمار رسمی بانک مرکزی، مجموع واردات هشت ساله ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۱ حدود ۴۱۹ میلیارد دلار بوده است. آیا رهبر جمهوری اسلامی که خود را مدافع حقوق کارگران و حامی تولید داخل نشان میدهد، در جریان این آمار نبوده و نیست؟ او چه گام عملی برای تغییر این روند و رویکرد برداشته است؟ جز آنکه در کودتای انتخاباتی ۱۳۸۸ سمت احمدینژاد را گرفت و به ادامهٔ دولت بیکفایت و ناکارآمد وی برای چهار سال رأی داد؟
آیتالله خامنهای در سخنان اخیرش میگوید: «من نمیدانم اینکه میگویند واردات لوازم آرایشى در کشور چند میلیارد دلار است، راست است یا نه؟ من تحقیق نکردهام؛ اگر راست باشد بد است.»
مستقل از اینکه اعتراف شخص اول نظام به بیاطلاعی نسبت به واردات میلیارد دلاری لوازم آرایشی قابل تأمل است؛ آیا او خبر ندارد که چرا مرضیه وحید دستجردی، وزیر بهداشت احمدینژاد، از مسئولیت خود کناره گرفت؟
وزیر اسبق بهداشت و درمان نظام ـ که از چهرههای شناختهشدهٔ اردوگاه اصولگرایی/محافظهکاری است ـ تصریح میکند که در زمان تحریمها، احمدینژاد ارز را به واردات لوازم آرایشی و پورشه و حتی خوراک سگ و دسته بیل اختصاص داد و به دارو نه. وی گفته بود:«رئیس بانک مرکزی تایید کرد که ارز به لوازم آرایشی اختصاص داده شده است. چرا سلامت که از همه چیز مهمتر است در اولویت نبود؟»
نکتهٔ جالبتر در سخنان رهبر جمهوری اسلامی، ابراز انتقاد شدید نسبت به قاچاق کالاست؛ آیتالله خامنهای در اظهاراتی میگوید: «جلوى قاچاق را جدى باید گرفت. ما تا حالا در مبارزهى با قاچاق خیلى جدى عمل نکردهایم؛ در مبارزهى با قاچاق جدى عمل کنید. مراد من از قاچاق، فلان کولهبَر ضعیف بلوچستانى نیست که میرود آنطرف یک چیزى را برمیدارد روى کول خودش مىآورد اینطرف؛ اینها که چیزى نیست، اینها اهمیتى ندارد؛ با آنها مبارزه هم نشود اشکالى ندارد. من قاچاقهاى سازمانیافتهى بزرگ را میگویم؛ دهها کانتینر یا صدها کانتینر اجناس گوناگون قاچاق وارد کشور بشود؟ خب، باید برویم برخورد کنیم با اینها…»
رهبر جمهوری اسلامی درحالی از قاچاق سازمانیافته انتقاد میکند که سپاه پاسداران زیرمجموعهٔ نظامی ـ امنیتی و اقتصادی او یکی از متهمان اصلی قاچاق کالا ـ به باور ناظران مستقل و منتقدان ـ محسوب میشود.
مهدی کروبی در زمان ریاست بر مجلس ششم اعلام کرد که سپاه ۶۰ اسکله غیرمجاز در جنوب کشور ایجاد کرده؛ محمـدباقر قالیباف در سال ۱۳۸۳ و در مقام رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز از فعالیت ۳۷ اسکله غیرمجاز خبر داد؛ دولت احمدینژاد در سال ۱۳۸۵ از ۲۴ اسکله غیرمجاز در کشور سخن گفت؛ و بعدتر در انتهای عمر دولت وی، معاون ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز تعداد اسکلههایی را که تحت نظارت نهادهای دولتی نیستند ۱۶۷ مورد اعلام کرد.
احمدینژاد حتی در برشی از ریاست جمهوریاش که با شخص اول نظام و سپاه دچار اختلافنظر محسوس شد، اعلام کرد که رقم قاچاق کالا «یهقرون، دوزار نیست.» وی همچنین با اشاره به دو هزار میلیارد تومان هزینه مصرف سیگار در ایران گفته بود: «این رقم همه قاچاقچیهای درجه یک دنیا را به طمع میاندازد، چه برسد به برادران قاچاقچی خودمان.»
بعید است آیتالله خامنهای مقصود احمدینژاد از اصطلاح «برادران قاچاقچی خودمان» را درنیافته باشد.
احمد توکلی، از نمایندگان شاخص اردوگاه اصولگرایان/محافظهکاران تصریح میکند: «نظامیان با سلام و صلوات وارد بازار شدهاند و دیگر نمیشود آنها را خارج کرد.»
مجموعهٔ عریض و طویلی که زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی به فعالیت اقتصادی مشغولند (از قرارگاه خاتمالانبیاء گرفته تا بنیاد تعاون، و از شرکتهای اقماری و مرتبط آنها گرفته تا آستان قدس رضوی و بنیاد شهید و کمیته امداد)، از هر نظارت و حسابرسی رسمیای رها هستند؛ مالیاتی پرداخت نمیکنند و از امکانهای دراختیار برای کامگیری از اقتصاد بیمار ایران سوءاستفاده میکنند.
شخص اول نظام در همین سخنرانیاش از واژهٔ «برند» ابراز ناخشنودی میکند و میگوید: «بنده از این کلمهى برند هم خیلى بدم مىآید. فروش کالاى خارجى و مصرف کالاى خارجى باید در جامعه بهعنوان یک ضدارزش شناخته بشود.»
او همچنین میافزاید: «من نمیدانم این قضیهى واردات خودروهاى آمریکایى چیست که حالا سر زبانها افتاده و بعضىها میگویند… جلوى اینها بایستى بهطور جدى ایستاد. چه کسى بایستد؟ خود مسئولین.»
این درحالی است که تنها بهعنوان یک شاهد، بنیاد شهید و امور ایثارگران ازجمله مهمترین نهادهای درگیر در مسئلهٔ واردات خودروهای خارجی ـ بهبهانهٔ امتیازدهی به جانبازان ـ است. نهادی که زیرمجموعهٔ شخص اول نظام است.
آیتالله خامنهای در مقام شخص اول نظام، با اختیارات غریبی که اصل ۱۱۰ دراختیار وی گذاشته، و با گسترهٔ دولت پنهانی که با تکیه بر سپاه و نهادهای معظمی چون آستان قدس رضوی برای خود سامان داده، همچنان در جایگاه یک طلبکار از نظام و ایران ایستاده، و تنها انتقاد میکند. او همه را «مسئول» میداند مگر خود را.
معلوم نیست رهبر جمهوری اسلامی خود باید به چه کسی برای رکود تولید و بحران اقتصادی و ناامنی معیشتی و بیکاری هولناک و تشدید فقر و اختلاف طبقاتی، و نیز مسائل و آسیبهای اجتماعی مترتب بر آنها (ازجمله اعتیاد و تنفروشی و سرقت و خشونت) پاسخ گوید؟ او نه بابت سیاستهای اتمی و عوارض ناشی از تحریمها به کسی پاسخ میگوید، نه برای مداخلهٔ بیحاصل جمهوری اسلامی در سوریه، نه برای تداوم اقتدارگرایی در داخل کشور و سرکوب منتقدان و روزنامهنگاران، و نه برای کارنامهٔ نهادهای زیرمجموعهاش (از صدا و سیما تا سپاه و بنیاد شهید).
آیتالله خامنهای که باید در مقام رهبر جمهوری اسلامی پاسخگوی مطبوعات و جامعه باشد، در جایگاه رهبر اپوزیسیون و منتقدان ایستاده و طلبکارانه، شعار میدهد و از دیگر ارکان قدرت انتقاد میکند. این طنز تلخی است که تنها در رژیمهای اقتدارگرا و آسیبدیده از خودکامگی بهوقوع میپیوندد.
از: رادیو فردا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر