صفحات

۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۱, شنبه

امید کوکبی ، قهرمان نا فرمانی


فیروز نجومی

آیت الله های حاکم که "ظاهر آرایی" را بطور علمی آموخته و به مرتبه فقیه و عالم، حکیم و مجتهد رسیده اند، بدرستی، معلوم نیست که چرا با وجود اشتیاق به ظاهر آراسته و فریبنده در انتقال امید کوکبی، پژوهشگر فیزیک و علم لیزری از زندان به بیمارستان دچار خطایی بزرگ شدند و بخشی از ماهیت باطنی خود را بمنصه ظهور رساندند. 
چرا که ما با مشاهده امید کوکبی بر تخت بیمارستان در حالیکه پای او بیک زنجیر ضخیم آهنی بسته است، در واقع شاهد بدار اویختن علم و دانش هستیم بوسیله مشتاقان علم و صنعت و تکنولوژی، بویژه حضرت ولایت فقیه. شاهد خصومت و ستیزنظام ولایت هستیم با زمان، نظامی که با غنی سازی هسته ای و علم لیز شرایط را برای خروج امام عج از غیبت آماده میسازد. 
تصاویر منتشر شده نشان میدهند که در حالیکه کوکبی در بستر بیماری قرار دارد، زنجیر ضخیمی همچنان بپای او قفل گردیده است. شاید از آنجا که امید کوکبی تبه کار بسیار خطرناکی بوده است و احتمال گریختن او نیز بسیار، این است که در بستر بیماری هم پای اور را باید به زنجیر ضخیمی، می بستند. اما، بنابر گزارش علی ملیحی که از کوکبی ملاقات کرده است، کوکبی زنجیری بپا نداشته است اما دستبندها و دیگر زنجیر ها و از این "ابزارها" را در زیر تخت بیمار، مشاهده کرده بود (کلمه).

بعید بنظر میرسید که حکومت اسلامی هرگز تصور میکرد که انتقال کوکبی به بیمارستان و خارج ساختن نیمی از کلیه او بخاطر محرومیت از مراقبت های پزشکی در پنج سالی که در اوین گذرانده، با واکنشهایی محکوم کننده و بطور وسیع و گسترده از سراسر دنیا روبرو شود. سایت چکیده( 3 اردیبهشت 95) انفجارخبر خارج ساختن نیمی از کلیه امید کوکبی را در رسانه های اجتماعی چنین گزارش میدهد: 

امید کوکبی، "فیزیکدان نخبه محکوم به حبس" که روز گذشته به علت ابتلا به سرطان، کلیه خود را از دست داد، در شبکه اجتماعی توییتر برای مقطعی از زمان به مقام اول ترند جهانی رسید. کاربران شبکه اجتماعی توییتر از صبح امروز که مزین به نام "روز مرد" است با به راه انداختن طوفانی توییتری با دو هشتگ "امید کوکبی" و "free omid" از کسی یاد کردند که به گفته آنان مردانه بر سر شرافت و آزادگی‌اش تا به امروز ایستاده و در این راه سلامتی خود را از دست داده است.
بی بی سی نیز گزارش میدهد که:

فیروز نادری، یکی از سرشناس ترین دانشمندان ایرانی ساکن آمریکا، در صفحه فیسبوک خود به شدت از نحوه برخورد با امید کوکبی، فیزیکدان ایرانی که در زندان اوین تهران مبتلا به سرطان شده، انتقاد کرده و خواستار آزادی او شده است.
فیروز نادری در ادامه انتقاد از رفتار حقارت انگیز حکومت اسلامی یا یک دانشمند ایرانی، دولت اسلامی را مورد سوال قرار میدهد و میپرسد:

:‌ "آیا ایران اینگونه دانشمندان خود را ارج می گذارد؟ رئيس جمهور ایران مهاجران ایرانی را ترغیب می کند به ایران بازگردند و به بازسازی ایران کمک کنند. آیا می خواهید چند نفر دیگر را پس از بازگشت زندانی کنید؟ بعضی ها در ایران برای من می نویسند و می گویند 'چرا به ایران برنمی گردی و به کشور خودت خدمت نمی کنی؟' جدی می گویید؟ اول امید را آزاد کنید بعد دیگران را دعوت کنید."

مسلم است که تصویر کوکبی در حالیکه زنجیر شده به تخت بیمارستان، در دل بسیاری در سراسر جهان آشوب بپا کرده است؛ و بدرستی واکنشهایی را برانگیخته برخاسته از آنچه عمیقا انسانی ست و مشترک است در نوع انسان و نه حیوان دیگری: همدردی و امداد به انسانی که گرفتار است، به تله افتاده، بزنجیرکشیده شده و باسارت در آمده است، در سرشت انسان نهفته است. بعضا نیز اعتقاد داردند که خروج نیمی از کلیه این نخبه ایرانی بدلیل تعهد بکشور و مردم، تلنگری بود که بسیاری از خفتگان را بیدار ساخته است.

نگارنده قصد ورود در این بحث را ندارد، بلکه مایل است که باد آوری نماید که آنچه ما در باره کوکبی و اسارت او می بینیم و میشنویم، تنها یک لایه از واقعیت است، لایه ظاهری، لایه بیرونی، لایه ای که بچشم میخورد. اگر این لایه را برکنیم و کمی عمیقتر فرو رویم، لایه دین اسلام را می بینیم، شریعت اسلام را که بر دوش اسب بادپای قدرت نشسته است و پرچم لا الله الا الله را برافراشته است. کوکبی زندانی قدرت، نیست، زندانی دین است، زندانی دین اسلام. آن زنجیر ضخیمی که بر پای کوکبی قفل زده اند، نماد بند شریعت اسلامی است که نه تنها به پای کوکبی که به پای تمام ملت ایران بسته اند.

تصویر زنجیر برپای انسانی اسیر و بیمار بطور نمادین بیانگر روابط دین اسلام است با انسان، دینی که خدایش از انسان هیچ نخواهد مگر بندگی و عبودیت، و یا فرمانبری و اطاعت. درست، همانچیزی که حکومت اسلامی از امید کوکبی و یا هر زندانی سیاسی دیگری میخواهد: تسلیم و اطاعت. نظام، نیز بر پیشگاه کوکبی پیشنهادهمکاری با پروژه های هسته ای را نهاده است. یا باید تن باطاعت دهی علم و دانش را در خدمت ارده ولایت قرار دهی و یا دهسال زندان. کوکبی، نافرمانی و برباد دادن ده سال از بهترین سالهای عمرش را بر شرکت در پروژه ای که نه بنفع کشور است و نه مردم و نه تمدن بشری، ترجیح داد. آنچه که در اسلام جایز نیست عدم اطاعت و نافرمانی ست. چه "بنده "مدیون خالق خود، الله است، نافرمانی یعنی سرپیچی از پرداخت دین و یا طلبی که به الله دارد. این است که اسلام نافرمانی را با عذاب "الیم" پاسخ میگوید. با ابزار الیم از نا فرمان انتقام ستانی میکند: دهسال زندانی، از دست دادن نیمی از کلیه. 

این در حالی ست که جرم کوکبی، را جرمی سیاسی قلمداد میکتند و بگونه از آن سخن میگویند گویی که این ماهیت شرم آور جرم است توجیه کننده خوار سازی یک دانشمند ایرانی. خبرگزاری فارس گزارش میدهد:
«حجت‌الاسلام و المسلمین» غلامحسین محسنی اژه‌ای در نود و پنجمین نشست خبری خود درباره امید کوکبی که به جرم جاسوسی محاکمه شده است اظهار داشت: این مجرم به 10 سال حبس محکوم شده است و اگر کسی به کشور و مردم خود خیانت کند باید مورد مجازات قرار بگیرد.

روشن است که پیشوند "حجت الاسلام والمسلمی"ن بیانگر این حقیقت است که آقای محسنی اژه ای درس حقوق را نه در دانشگاه های ایران بلکه در حوزه های علیمه بعنوان بخشی از "علوم " فقهی آموخته است و بواسطه دانش فقهی است که مانند قاضی و قضات دیگر رده های فوقانی نظام قضایی را باشتغال خود در آورده اند. یعنی دادگاههای اسلامی با قاصی ها و دادستانی های که بدست فقها و حجت الاسلام ها و آیت الله مدیریت میشود، تنها میتوانند براساس شریعت حکم صادر کنند، یعنی قصاوت و حکم آنها نه حقوقی و بلکه دینی و شرعی ست. آنها میتوانند امید کوکبی را به گناه و گناهکاری متهم کنند، نه به یک جرم سیاسی. 
در قاموس فقها و علمایی که امروز نظام قضایی را بزیر سیطره خود در آورده اند، ولایت یکی شده است با کشور و ملت، گویی که نه کشور وجود دارد نه ملت، گویی که بدون ولایت نه کشور هست و نه ملت. آقای محسنی اژه ای بنمانیدگی ازکشور و ملتی سخن میراند که به اسارت ولایت و شریعت اسلامی در آمده است. پروژه هسته ای که بدلیل عدم همکاری با آن امید کوکبی به دهسال زندان محکوم و نیمی از کلیه اش را ار دست داده است، برساخته و بازتابنده امیال و اراده ، کدام کارشناس، کدام متخصص، بوده است جز ولایت؟ غنی سازی هسته برخاسته است از دهنی که مظهر ذهن الله است. از ذهن و شعور ولی فقیه و تمام کسانی که با او بیعت کرده اند، رفتار و گفتارشان اول اسلامی ست و بعد سیاسی. تا زمانیکه آیت الله ها و فقها حاکم بر کشوراند تمامی جرائم علیه ولایت بوقوع میپیوندد، علیه دین و نه علیه ملت. باین دلیل نیز جرایم را باید دینی خواند نه سیاسی. 

برخلاف تصورات اژه ای، دادستان حوزه ای، امید کوکبی نه جرمی مرتکب شده است و نه مجرم است. اژه ای تنها میتواند او را به گناه و گناهکاری متهم کند چون او نه بکشور خیانت و رزیده است و نه بمردم ، گناه او نا فرمانی بوده است نافرامانی از اراده ولایت، مبنی بر "غنی سازی هسته ای بهر قیمی." امید کوکبی درست باین دلیل در برنامه هسته ای شرکت نکرده است که نه بنفع مردم و نه کشور ایران بوده است که حاضر شده است دهسال از بهترین سالهای زندگی اش را در اسارت جنایتکارانی بسر ببرد که لا الله الا الله لحظه از زبانشان نیفتد در حالیکه همچون داعشی ها آماده اند گلوی یک انسان را بمانند یک حیوان قربانی ببرند . امید کوکبی را باید قهرمان نافرمانی خواند

فیروز نجومی
Firoz Nodjomi
fmonjem@gmail.com
firoznodjomi.blogpost.com
rowshanai.org

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر