صفحات

۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۲, یکشنبه

چرا در پرونده روزنامه نگاران همه چیز از بازجویی تا محاکمه ، پشت درهای بسته است ؟


صادق زیبا کلام

صادق زیبا‌کلام در نامه‌ای سرگشاده به دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه درباره احکام سنگین روزنامه‌نگاران بازداشتی به بهانه نفوذ، پرسیده است: رفتار با این افراد، از زمان دستگیری و بازداشت آن‌ها، تا شیوه نگه‌داری‌شان، تا نحوه بازجویی و بازپرسی‌شان، تا محاکمات غیرعلنی‌شان و تا سرانجام محکومیت‌های سنگینشان، آیا نقض آشکار آیین دادرسی و بسیاری از قوانین و مقررات کیفری خودمان نبوده است؟
به گزارش کلمه، این استاد دانشگاه در نامه‌ی خود با تاکید بر این که این نه نخستین بار است که در ایران شاهد محکومیت روزنامه‌نگاران و نویسندگان به اتهام «ارتباط با بیگانگان» هستیم و نه یقیناً آخرین بار خواهد بود، انتقاد کرده است که هرگز معلوم نمی‌شود که «همکاری» یا «نفوذ» این افراد چگونه بوده و نه معلوم می‌شود که آن اطلاعات محرمانه یا طبقه‌بندی‌شده‌ای که در اختیار «دشمن» قرار داده‌اند یا می‌خواسته‌اند قرار بدهند کدام بوده؟
وی در ادامه تصریح کرده است که در نهایت هم مشخص نمی‌شود که آن‌ها به کدام اطلاعات محرمانه و طبقه‌بندی‌شده دسترسی داشته‌اند. همه‌چیز محرمانه و پشت درهای بسته صورت می‌گیرد. از بازجویی، تا صدور کیفرخواست و اتهامات، تا محاکمه و سرانجام هم صدور رأی. نه خود متهمین کلامی درباره اتهاماتشان می‌توانند اظهار نمایند و نه وکلایشان.
متن این نامه به گزارش روزنامه قانون را با هم می‌خوانیم:
جناب آقای دکتر محمدجواد اردشیر لاریجانی
معاون محترم بین‌الملل و دبیر مفخم ستاد حقوق بشر قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران شیدالله ارکانه
با سلام و تحیات، احکام سنگین و باورنکردنی محکومیت چند تن از روزنامه‌نگاران کشورمان به اتهام همکاری با بیگانگان باعث حیرت جامعه مطبوعاتی شد. ۵ سال زندان برای آقای احسان مازندرانی مدیرمسئول روزنامه «فرهیختگان» که قبلاً در سرویس سیاسی روزنامه «اعتماد» کار می‌کردند، ۱۰سال محکومیت برای خانم آفرین چیت‌ساز که در روزنامه «ایران» سرمقاله می‌نوشتند به همراه حبس‌های طولانی برای آقایان احسان صفرزایی و داود اسدی واقعاً به‌دور از انتظار بود. احتمالاً محکومیت آقای عیسی سحرخیز هم این‌گونه خواهد بود.
البته این نه نخستین باراست که در ایران شاهد محکومیت روزنامه‌نگاران و نویسندگان به اتهام «ارتباط با بیگانگان» هستیم و نه یقیناً آخرین بار خواهد بود. اتهاماتی همچون «جاسوسی»، «همکاری و ارتباط با بیگانگان» منظما علیه فرهیختگان، نویسندگان، روزنامه‌نگاران، روشنفکران، مخالفین، منتقدین و ناراضیان بکار گرفته می‌شوند. زهرا کاظمی، رکسانا صابری، مازیار بهاری، حسین رسام، هاله اسفندیاری، رامین جهانبگلو، مهرداد کوکبی، جیسون رضاییان، سیامک نمازی تا روزنامه‌نگاران اخیر، صرفاً تعدادی از متهمین «همکاری با بیگانگان» ظرف سال‌های اخیر بوده‌اند.
هرگز هم نه معلوم می‌شود که «همکاری» یا «نفوذ» این افراد چگونه بوده و نه معلوم می‌شود که آن اطلاعات محرمانه یا طبقه‌بندی‌شده‌ای که در اختیار «دشمن» قرار داده‌اند یا می‌خواسته‌اند قرار بدهند کدام بوده؟ و نه اساساً مشخص می‌شود که آن‌ها به کدام اطلاعات محرمانه و طبقه‌بندی‌شده دسترسی داشته‌اند. همه‌چیز محرمانه و پشت درهای بسته صورت می‌گیرد. از بازجویی، تا صدور کیفرخواست و اتهامات، تا محاکمه و سرانجام هم صدور رأی. نه خود متهمین کلامی درباره اتهاماتشان می‌توانند اظهار نمایند و نه وکلایشان.
تنها آنچه مسئولین درباره پرونده آن‌ها می‌گویند درج می‌شود: اینکه این‌ها نفوذی بوده‌اند، می‌خواسته‌اند اطلاعات به بیگانگان و دشمن بدهند، فریب‌خورده بوده‌اند، از همان ابتدا و درنتیجه هوشیاری مسئولین زیرنظر بوده‌اند، خودشان هم اعتراف کرده‌اند، چون پرونده در حال بررسی است فعلاً چیزی نمی‌شود اعلام کرد و سایر کلیشه‌هایی که همه‌مان بارها و بارها این‌ها را شنیده‌ایم.
جناب آقای دکتر لاریجانی عزیز! وقتی در محاکماتی پشت درهای بسته عده‌ای از روزنامه‌نگاران جوان کشورمان بدون آنکه مشخص شود که جرمشان چه بوده به زندان‌های طولانی محکوم می‌شوند، ایران از سوی سازمان‌های بین‌المللی مدافع حقوق بشر محکوم شده و متهم به نقض حقوق بشر می‌شود، جنابعالی به همراه سایر مسئولین و مقامات معزز کشور بلافاصله غربی‌ها را متهم به «استفاده ابزاری از حقوق بشر» می‌نمایید. می‌فرمایید که «ما چون مستقل هستیم»، «ما چون نمی‌خواهیم نوکر غربی‌ها باشیم»، «ما چون می‌خواهیم قوانین اسلام و حدود شریعت را جاری کنیم»، «ما چون اجازه تجاوز و چپاول منابعمان را به غربی‌ها نمی‌دهیم»، «ما چون به آمریکا و اسراییل نه گفته‌ایم» و سایر کلیشه‌هایی که همه‌مان با آن‌ها آشنا هستیم، غربی‌ها چشم دیدن ما را ندارند و دارند از ما به‌واسطه استقلال و آزادگی‌مان انتقام می‌گیرند.
وقتی آقای احمد شهید به استناد چنین محاکمات و محکومیت‌هایی در گزارشش، ایران را یکی از بدترین کشورها در ارتباط با وضعیت روزنامه‌نگاران و نویسندگان توصیف می‌نماید، جنابعالی او را «دلقک»، «شومن»، «عروسک خیمه‌شب‌بازی»، «بی‌سواد»، «مزدور»، «هنرپیشه ناشی ورشکسته»، «آلتِ دست اربابان غربی» و… می‌نامید. گزارش‌هایش را هم «بی‌اعتبار، مغرضانه و به استناد اطلاعات مراکز صهیونیستی، منافقین و ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی ایران» اعلام می‌فرمایید.
درحالی‌که آقای احمد شهید در طی ده‌ها صفحه گزارشش، وضعیت حقوق بشر را در ایران جزءبه‌جزء و فقره به فقره به‌دقت تشریح کرده است. او از یک‌دو جین انسان‌های واقعی با نام ونشان، نام فامیل، شماره شناسنامه و شماره کد ملی‌شان نام می‌برد که رفتار با آن‌ها نقض آشکار حقوق بشر بوده است. فی‌الواقع حقوق بشر که جای خود دارد، می‌توان پرسید که رفتار با این افراد، از زمان دستگیری و بازداشت آن‌ها، تا شیوه نگه‌داری‌شان، تا نحوه بازجویی و بازپرسی‌شان، تا محاکمات غیرعلنی‌شان و تا سرانجام محکومیت‌های سنگینشان، آیا نقض آشکار آیین دادرسی و بسیاری از قوانین و مقررات کیفری خودمان نبوده است؟
ایام به کام باد

من وطن را دوست دارم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر