تبینی از مفهوم " جمهوری اسلامی "
سپهرداد گرگین
مدتی است که مردمان ما در تظاهرات ها و نمایشات خیابانی برعلیه رژیم جمهوری اسلامی در میان شعار های خود که نشان از خواست واقعی توده ها دارد خواست تازه ای را مطرح میکنند که آن ، "جمهوری ایرانی " است . مردم در کوچه و در خیابان فریاد میزنند " استقلال ، آزادی ، جمهوری ایرانی " .
براستی جمهوری ایرانی چه مقوله ای است ؟ این خواست از کجا نشئت میگیرد و بیان آن از زبان توده ها به چه معناست؟!
ما میدانیم که سران جمهوری اسلامی بنا بر اعتقادات اسلامی- شیعی خود مبنی بر تسلط بر خاورمیانه و در نهایت جهان و آماده سازی این جهان برای ظهور شخصیتی بنام امام زمان که در روز موعود میآید و بعد از کشتار های فراوان و از بین بردن مخالفین این اندیشه ، عدل و عدالت را در جهان برقرار میسازد! به حکومت خود با شدت و حدتی خاص ادامه میدهند ! و اما از اینکه خوشی و شادی و خوشبختی و زندگی انسانی را به مردم وعده بدهند و یا اینکه شخصیت ( امام زمان ) در حکومتش بوجود میآورد ، در این اندیشه همیشه در هاله ای از ابهام باقی مانده است و اصولن پاسخی با آن داده نشده است!
بنا بر اعتقادات اسلامی مردم به دو گروه امت اسلامی و غیر مسلمان در جهان تقسیم میگردند و بنا بر اندیشه شیعی اسلامی این حق شیعیان است که رهبریت جهان اسلام را دردست داشته و در این مفهوم ملیت و کشور درراستای منفعت به این امت میتواند معنی بیابد و مفهوم داشته باشد ! به همین خاطر است که میبینیم رژیم جمهوری اسلامی برای مردم چاد بیمارستان میسازد و مسلمان تربیت میکند در حالیکه مردم ایران در وضعیت خراب بیمارستان و داروئی بسر میبرند! در سوریه و فلسطین و لبنان برای مردم خانه سازی میکند و در حالیکه بسیاری از حاشیه نشینان مردم ایران در وضعیت فلاکت بار بی مسکنی و معیشتی بسر میبرند ! رژیم جمهوری اسلامی منابع زیر زمینی ملت ایران را به ارزان ترین قیمت در بازار جهانی بطور قاچاق و آزاد میفروشد و پول آنرا صرف مردمان و ملیت های دیگر بنام حزب الله لبنان و حشد الشعبی عراق و مسلمانان مالزی و فیلیپین و غیره میکند ! هدف جمهوری اسلامی استحکام صفوف و پایه های اجتماعی اش در میان این " امت اسلامی " است !
بی جهت نیست که خامنه ای هر ساله در مراسم فارغ التحصیلی دانش آموزان مدارس طلبگی که از سراسر جهان به حضورش میرسند همیشه از آنان ، بعنوان صاحب خانه یاد میکند!
مردم ایران بصورت روزمره و بعینه میبینند که رژیم جمهوری اسلامی آنچه را که برایش مهم نیست زندگی ایرانیان است و بس! مردم ایران میبینند که سران رژیم کشور و ملتی را بصورت گروگان گرفته اند و کوچکترین مخالفتی را با شدید ترین مجازات سرکوب میکنند ! هر صدای مخالفی را ، به هر نرمی و آرامی ، در گلو خفه میسازند و با رعب و وحشت و سبعیتی که در تاریخ این سرزمین کم سابقه است جیب مردم و سفره ی آنان را خالی تر و جیب خود و وابستگان بین المللی شان را پر تر میسازند!
مردمان ما متوجه شده اند که جمهوری اسلامی ماهیتی است مخالف با ماهیت و خواست عمومی کشور و ملت ایران ! مردم ما سالهاست که متوجه بافت مافیائی و باند های مختلف رژیم جمهوری اسلامی شده اند که بصورت دوره ای و با بازی بد و بدتر در انتخابات ها اداره ی کشور را در دستان خود میچرخانند! طبق آمار ها اکثریت عظیم مردم ایران با فقر و ناداری و بیچارگی و امراض جسمی و روحی و روانی دست بگریبانند و کار بجائی رسیده است که زیست گاه و سرزمین و محیط زیست این مردمان بر اثر خیانت ها و جنایت های عوامل رژیم میرود تا برای همیشه نابود گردیده و ایران و ایرانی و فرهنگش مثل سومریان و عیلامی ها و آشوریان و.... برای همیشه از صفحه ی روزگار حذف شده و در موزه ی تاریخ قرار بگیرند!
بر مبنا ی این چشم انداز و از این زاویه ی دید بوده است که تعدادی از مردمان شعار جمهوری ایرانی را در تقابل با جمهوری اسلامی بر زبان اکثریتی جاری ساختند و آنرا مقبول توده ای نمودند!
حال ببینیم مفهوم جمهوری ایرانی در نظرگاه و دیدگاه مردمان اپوزیسیون چگونه تعبیر و تفسیر میگردد و مهم تر اینکه با این مقوله چگونه باید برخورد علمی کرد و آنرا توسعه داد!؟!
با بر رسی برنامه های اکثریت نیروهای اپوزیسیون به این بحث ادامه میدهیم .
ما میدانیم که در طیف چپ و سوسیالیست خواهان ، تفکر اداره ی کشور بصورت شورائی مطرح میگردد! در این تفکر ابهامات زیادی موجود است و هنوز برنامه اداره ی کشور بصورت شورائی را تدقیق نکرده اند و صرفن به دادن شعار در این زمینه بسنده میکنند ! تعدادی چشم انداز شوروی سابق و تعدای تجربیات چین و کوبا و ویتنام را تا حدودی مطالعه کرده اند اما به جمعبندی مستدل و معقولی با شناخت از تاریخ و فرهنگ و روحیه ی ایرانیان نرسیده اند! جا دارد همینجا اینان را تشویق به تبیین و تدقیق برنامه ی اداری کشور در فردای بعد از جمهوری اسلامی و برای عرضه به ملت کرده و بخواهیم که خود را روشنتر و واضح تر بیان نمایند!
در همین طیف چپ ، کمونیست هائی هستند که معتقد به اداره ی کشور بتوسط طبقه ی کارگر و حزب پیشتازش و یا نمایندگان این طبقه در حزب اش بنام حزب کمونیست ( بعضی با پیشوند و بعضی با پسوند ) ! باید صورت گیرد! اغتشاش فکری موجود در اداره ی مملکت و چگونگی ترکیب سازمان حزبی و سازمان اداری کشور هنوز در دیدگاه این دسته از اپوزیسیون تعریف و مشخص نشده است و امید که این دوستان در این زمینه روشنائی بیفکنند! که ما البته تجربه ی بسیاری از کشور هائی که تفکر و ایده آل های کمونیستی داشتند را پیش رو داریم و امید این دوستان بتوانند مکانیزم هائی برای عدم روند تمرکز قدرت و پول را در جامعه مطرح سازند تا دچار گرفتاریها و مصیبت های آن کشور ها نگردیم و تجربیات آنها را دوباره تکرار نکنیم !!
همینجا جا دارد برای دوستانی که میخواهند ماحصل چرائی شکست تجربه های سوسیالیستی و کمونیستی در کشور های مختلف را بطور مختصر بدانند باید به دو عامل اساسی و بنیادین و ریشه ای اشاره کرد که این شکست ها را موجب شدند!
یکی اینکه در این کشور ها قدرت اجتماعی - سیاسی - اقتصادی در دستان تعدادی از رهبران حزبی و در نهایت در دست لیدر حزب متمرکز گردید که باعث دیکتاتوری آن حزب و دسته و طبقه و فرد گردید و دیگر اینکه روند تمرکز پول و روابط پولی با مکانیزم هائی کنترل نگردیده و بجای اینکه ثروت عمومی تقسیم گردد فقر عمومی تقسیم گردید و بعد از مدتی تمرکز ثروت در دستان صاحبان قدرت سیاسی ( لیدر حزب ، دفتر سیاسی حزب و کمیته مرکزی و در نهایت دولت ) فساد را در جامعه دامن زد! ( این مقاله ظرفیت و حوصله ی بیشتر برای باز کردن مفصل تر این موضوع را ندارد و از این موضوع در اینجا میگذریم!)
از میان نیروهای جمهوری خواه در اپوزیسیون ، تعدادی طرفداری از نمونه های موجود در جهان مثل آمریکا و فرانسه میکنند و معتقدند باید از آنان الگوبرداری برای فردای ایران کرد ! صرف نظر از تفاوت های اقتصادی - تاریخی - فرهنگی این کشور ها با ایران باید یادآورد شد که خود این کشور ها از نظر اداری دارای مشکلاتی عدیده هستند و ما میدانیم که مشکلات فقر و نابرابری و اختیار انسانی و خوشبختی و رفاه کل جامعه در این جمهوری ها نه تنها حل نشده که دارد این کشور ها را هم با بن بست روبرو میسازد! پس ، الگوبرداری از این کشور ها و جا پای جای آنان گذاردن تفکری کودکانه و ابتدائی است که میگوید بفرمائید تجربیات دویست ساله ی آنان را ما بیائیم و از نو شروع کنیم و دویست سال بعد یا کمتر به اینجائی برسیم که اینان اکنون در آنند و با مشکلات آن روبرویند!
تعدادی دیگر از جمهوریخواهان که بعضی از آنان به تازگی احزابی هم درست کرده اند مانند حزب ایران آباد و حزب سکولار دمکرات ها و همچنین جمهوریخواهان سکولار و شورای جمهوریخواهان و شورای دمکراسی خواهان و جمهوریخواهان دمکرات و سبز ها و جمهوری خواهی سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت و ... همگی در تحلیل نهائی وقتی که به برنامه هایشان نگاه میکنیم چیزی در حد کشورهائی که بصورت جمهوری اداره میشوند و بعضی ها که بصورت جمهوری موروثی میباشند شبیه هستند و چیزی نوین و نو در برنامه های آنان دیده نمیشود ! ماحصل اینکه ، بعد از مدتی مبارزه و پیکار سخت و زحماتی که برای از میان برداشتن رژیم جمهوری اسلامی ، ملت باید بکشد و خون ها و انرژی هائی که باید فدا کند ، تازه طبق برنامه ی این دوستان به جمهوری هائی برسیم که هیچ تضمینی برای خوشبختی و رفاه و برابری و عدالت اجتماعی و بازگردان اختیار به انسان و در مجموع یک زندگی انسانی ندارد و تنها با سر دادن شعار و بر داشتن پرچم کرامات انسانی و غیره و ذالک اگر نگوئیم از سر بد ذاتی که از سر نادانی ملت را از چاه در آورده و به چاله پرتاب میکنند و بعد از مدتی دوباره رهبران و روسای تازه رسیده پولدار تر شده و انکشاف طبقاتی شدت و حدت مییابد! موضوعی که باید منفکرین این اندیشه های جمهوری خواهی مد نظر قرار بدهند اینست که چه مکانیزم هائی برای عدم تمرکز ثروت و قدرت در سیستم اداری و فکری جمهوریخواهی شان توضیح میدهند و متضمن میگردند!؟
در اپوزیسیون هم تعدادی هستند که در فکر پادشاهی و سیستم پارلمانی و سلطنتی و دیکتاتوری پادشاهی رضا خانی و کوروش و داریوش هخامنشی و غیره و ذالک هستند! چارچوبی که شخصی بنام پادشاه بعنوان مغز کل جامعه برای همه تصمیم بگیرد و اختلافات را حل و فصل نماید! این تفکر بدرد جوامع قرن بیست و یکمی نمیخورد و معنی ومفهوم این تفکر یعنی مردمان کشوری مثل ایران ناقص العقل هستند و احتیاج به قیم ای بنام پادشاه داریم! حال بگذریم که سطح درک و شعور و سواد این پادشاه باید چقدر بلند باشد که آحاد ملت به گرد او هم نرسیده باشند!!
مشکل مهم تر در این سیستم فکری اینست که نسل های آینده باید گرفتار فرزندان پادشاهی باشند که امروز حکومت میکند و هیچ تضمینی نیست که فرزندان این سلسله پادشاهی خوب از آب در بیایند و دمار از فرزندان ملت در نیآوردند !
با نگاهی به کشور هائی که هنوز بصورت سیستم پادشاهی اداره میگردند متوجه میشویم که روشنفکران و اکثر مردمان آن جوامع هم سعی در از میان برداشتن این نهاد یعنی نهاد پادشاهی دارند که بعلت سهیم بودن این نهاد در قدرت و ثروت عملن کوششها را خنثی ساخته اند! نهاد پادشاهی نهاد مفت خوری است که بجز خرج گذاشتن بر دوش ملت و از جیب ملت خرج کردن برای ریخت و پاش های درباری کاری مثبت و سازنده برای جامعه نمیکند!
متاسفانه جمهوری اسلامی چنان بلائی بر سر مردم آورده است که بعضی از آنان برای خلاصی از این دریای مهیب بلا و عذاب جمهوری اسلامی به باتلاق پادشاهی رضایت میدهند! و بدا به حال ملتی که قی و استفراغ خود را برای فرار از گرسنگی دوباره ببلعد! بر آن ملت باید گریست !ملتی که تنها دو چیز میبیند ، حال و گذشته ! ملتی که هنوز بیدار نشده است تا فردا و فردا ها را هم بتواند ببیند! بر این ملتی که تنها تا نوک بینی خود را میبینند به راستی که باید گریست و او را تمام شده در این قرن بیداری و انفجار اطلاعاتی محسوب داشت!
و اما اکثریتی عظیم از مردمان فهیم و چالاک و هوشیار ایرانی هستند که رو به آینده دارند ! تحصیلکرده و جوان و کتاب خوان هستند و دیده اند انواع و اقسام حکومت ها را و خوانده اند و تحلیل کرده اند جمهوری های سوریه و لیبی و کره ی شمالی و موروثی و پادشاهی ها و غیره و ذالک را! اینان با الهام از " فلک را سقف شکافتن و طرحی نو در انداختن " بدنبال جمهوری ای هستند که مخصوص ایرانیان است .
" جمهوری ایرانی " ! جمهوری ای مشارکتی که این همه اقوام و زبانها و مردمان و رنگها و گل های زیبای ایرانی را اداره کرده و بدون برتری دادن و تبعیض و ظلم و جوری تمام آحاد ملت را برابر دانسته و خوشبختی و شادی و زندگی انسانی را برای همه به ارمغان بیاورد!
" جمهوری ایرانی " چارچوب خود را مشخص ساخته است که از نظر ارتباطات جهانی با تمام ملت ها میخواهد با تعامل زندگی کند و به دنیائی پر از صلح و صفا و دوستی می اندیشد که تمام ملت ها با هم برادران و خواهران اند و باید با برابری و دوستی و بدون پرداختن به جنگ و دشمنی در کنار هم زندگی کنند!
" جمهوری ایرانی " به یک جمهوری شورائی نظر دارد که در راس اداری کشور شورائی منتخب از نمایندگان ریاست جمهوری 5 یا 7 نفره که به نسبت ازدیاد جمعیت میتواند تعداد اعضای این شورا بیشتر گردد ! اعضای این شورا میتوانند نمایندگان منتخب احزاب مردم باشند یا نمایندگان ملیت هائی که ایران از آنان تشکیل یافته است ! دوره ریاست جمهوری محدود بوده و منتخبین بیشتر از دو دوره نباید و نمیتوانند انتخاب گردند! در "جمهوری ایرانی " بجای سه قوه چهار قوه مملکت را اداره میکنند که وظیفه ی قوه ی چهارم که همانا قوه ی مدیا هست و مستقل از تمام قوا کارش نظارت و حسابرسی و بررسی و زیر ذره بین بردن کار های دیگر قوا و گزارش مستقیم و بدون واسطه به مردم دادن است! این قوه یعنی مدیا باید نظارت بر دارائی های رهبران جامعه داشته باشد و قدرت سئوال و جواب کردن از هرکس و هرچیزی را در جلوی دیدگاه ملت داشته باشد که هیچکس نتواند ملت را دور بزند!
در راس قوای دیگر " جمهوری ایرانی " مانند مقننه و قضائیه هم بجای یکنفر رئیس باید شورائی از روسا قرار داشته باشند و بطور کلی این شورا ها هستند که میتوانند نظر کل مردم را در اداره ی کشور اعمال کنند!
در "جمهوری ایرانی " قانون اساسی بر محور دو چیز تکیه دارد 1- عدم تمرکز قدرت سیاسی - نظامی از یکسو 2- عدم تمرکز ثروت و سرمایه ها از دیگر سو ! ترتیب و تنظیم مکانیزم های قانونی برای این دو مهم و از بین بردن بوروکراسی و کوچکتر ساختن دولت و دستگاه اداری بتوسط استفاده از کامپیوتر و در نهایت از بین بردن کار مزدوری و محدود ساختن پول و روابط پولی مهمترین مولفه های جمهوری ایرانی اند که این جمهوری را از دیگر جمهوری های تاکنونی که بشریت آزمایش کرده مجرا میسازد و جوابگوی مشکلات انسان قرن بیست و یکم میباشد!
براستی که متفکرین مردمان ما در طول تاریخ نشان داده اند که همیشه از رهبران دیکتاتور خویش جلوتر هستند و انسانی تر می اندیشند!
امید که روشنفکران ما به این خواسته ی عمیق مردم مان برای ادراه ی کشور که تحت نام " جمهوری ایرانی " در شعار هایشان مطرح ساختند بهای کافی و لازم را داده و به تعمیق و تبیین بهتر آن بپردازند! آنانی که به " ایسم " های تاریخی خود دودستی چسبیده اند و آنانی که در توهم دنیائی هستند که تاکنون بشر تجربه کرده و دنیای خوشبخت را ندیده است باید تذکر داد که دنیای قرن جدید ، نظام اداری جدیدی میخواهد که بتواند خوشبختی ، شادی ، رفاه و یک زندگی انسانی را که در آن انسان صاحب اختیار گردیده و بتواند پویا گردد ، میطلبد !
با مهر و احترام به پیشگاه ملتم
سپهرداد گرگین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر