نگاهی به پنجمین کنگره سکولار دموکرات ها در شهر کلن
اقبال اقبالی
در پی کوشش های یک ساله گروهی از کنشگران سکولار دمکرات، پنجمین کنگره سالانه با حضور طیفی از فعالان سیاسی حزبی و غیر حزبی، در روزهای پایانی اکتبر 2017 برگزار شد. این کنگره در جلب طیف های گوناگون سیاسی نسبت به سال های گذشته، پسرفت داشت، هرچند از امکانات رسانه ای و تبلیغاتی بیشتر از گذشته برخوردار بود.
سازمانگران سیاسی و اجرائی کنگره، گروهی هستند که پراتیک سیاسی بیشتر آنها به خارج از کشور محدود بوده و بنظر میرسد که سرنوشت ایران را در دست عامل خارجی می دانند. از همینرو، بار فعالیت آنها نه معطوف به جامعه ایران، بلکه ناظر بر شناخته شدن توسط قدرت های بزرگ و کسب مجوز از انها، و در گام بعدی، دلربائی از مردم ایران است.
این نگرش در کنگره توسط خانم ثریا شهابی نقد شد و خانم مینا احدی تلاش کرد تا نگاه کنگره را به جنبش مطالباتی و داخل کشور جلب کند. کنشگران سیاسی نظیر آقای عبدالستار دوشوکی کوشش کرد تا از درون جمع حاضر جبهه ای شکل گیرد و هر کدام از حاضرین از خاستگاه سیاسی خود، راه حل ها ویا پیشنهاداتی را طرح کردند که همه به “سینه تاریخ” سپرده شدند. اقای اسماعیل نوری علا بدرستی بر دو موضوع کلیدی سیاسی (جمهوری ایرانی) و سازمانی (تشکیل مهستان ایرانیان) تاکید کرد. ایشان در پایان اعلام کرد که بوسیله امیل، کنشگران سیاسی سکولار دمکرات به مجلس مهستان دعوت می شوند.
در جریان اظهار نظر در باره مجلس مهستان یادی از رضا پهلوی کرد و اینکه او به اعتبار آشنائی با چند زبان خارجی می توانست در اینراه نقشی کلیدی داشته باشد. ایشان با اعلام نومیدی از مبارزه شاهانه برای سکولار دمکراسی، نگرش سکولار بوروکراتیک (آمرانه) در سازماندهی “مهستان ایرانیان” را فاش کرد.
پیشنهاد ایجاد “مهستان ایرانیان” مانند توپی بود که می بایست در میدان کنشگران حاضر و بیرون در کنگره می افتاد و یک جنبش همپیمانی سکولار دمکراتیک ملی برای تحقق آن سازمان داده میشد. همپیمانی که مرزهای جغرافیائی داخل و خارج از کشور را بر می داشت و کنشگران داخل کشور، تنها به دلیل امنیت خودشان، عضویت شان علنی اعلام نمیشد. یک اندیشه سیاسی درست، اگر بر بنیاد ارزش های آزادیخواهانه و سکولار دمکراتیک تعقیب نشود، پیامدهای ویرانگرانه ای بدنبال خواهد داشت. “مهستان ایرانیان” در عصر کنونی نمی تواند شاهانه سامان یابد و احیانن با “چلبی سازی دمکراتیک” از گوهر دمکراتیک تهی گردد. کنگره سکولار دمکراتهای ایران با وجود این که در دو حوزه درست نشانه گیری کرد، اما نتوانست حداقل جمع حاضر در کنگره را برای حرکت در مدار بزرگ همپیمانی ملی قانع کند.
برای روشنتر شدن ضعف در سبک کار، تجربه شاپور بختیار و پذیرش پست نخست وزیری توسط ایشان را یادآور میشوم. شاپور بختیار بعنوان یک فرد سوسیال دمکرات و خوشنام، بدنامی پذیرش پست نخست وزیری نظام در حال سقوط پهلوی را پذیرفت و اصلاحات سیاسی را در دستور کار قرار داد.
در شرایط بحرانی، جنگ تمام عیار و خیز اسلام سیاسی برای اشغال قدرت، باید قانونمندی شرایط انقلابی و رفتن بمیان مردم، بسیج مردم برای استقرار جمهوری ایران (نظام لائیک دمکراتیک) را مورد توجه قرار می داد، او می بایستی چارچوب های سیاسی نظام سلطنتی را می شکست، قبل از خمینی، موجودیت جمهوری ایران را اعلام می کرد و با اتکاء بمردم، هماهنگی با ارتش، در همپیمانی با گروه ها، احزاب و سازمان های غیراسلامی، مانع پیشروی اسلام سیاسی میشد.
قصد من از ذکر مورد فوق، نشان دادن دو شیوه سازماندهی از بالا (آمرانه) و سازماندهی از پائین (دمکراتیک) است. می خواهم بر اجتناب از روش های آمرانه و ضرورت ایجاد جنبش برای وفاق ملی سکولار دمکراتیک تاکید کنم. برای سازماندهی مهستان ایرانیان، باید بر سر انتقال سکان اقدامگری بدست کنشگران سیاسی وفاق عمومی شکل گیرد و اجازه ندهیم هیچ کشوری، هیچ گروه و دسته ای اصل سازماندهی سکولار دمکراتیک همپیمانی ملی (مهستان ایرانیان ویا …) را به حراج بگذارد و از آن نردبانی برای احیاء سلطنت ، باج دهی به بلوک ترامپ – عربستان ویا … سوء استفاد کند.
در پنجمین کنگره سکولار دمکراتهای ایران، بار دیگر فرصتی پیش آمد تا کنشگران سیاسی حاضر در کنگره، جهت اقدام مشخص همصدا شوند؛ ویا به بیان دقیق تر، فرصتی پیش آمد تا همصدائی نه پشت درهای بسته و امیل نگاری، بلکه جلو چشم های حضار و توسط حاضرین شکل گیرد. ایران ما در حال گذر از یک “بزرو تاریخی” است و بیش از هر زمان دیگر به همدلی، همگامی، همپیمانی و همبستگی ملی نیاز دارد.
جامعه ایرانی اسیر در چنگال اسلامگرایان، در تب بحران میسوزد. بیکاری، بیخانمانی، گرانی، فقر، فلاکت، سرکوب و تجاوزات همه جانبه اسلامگرایان به شهروندان، کشور را در آستانه انفجار بزرگ قرار داده است. جامعه ایرانی نه خودبخود متشکل میشود و نه مبارزه ای نقشه مند را در دستور کار قرار می دهد. مردم را نمی توان در محیط کار و زیست، پیرامون حکومت لائیک، سکولار دمکراسی، برابری و برادری متشکل کرد، اما برای مطالبات مشخص و نشانه گیری جمهوری ایرانی، اری!
بدون تردید کنشگران خارج از کشور، می توانند پشت جبهه قوی برای داخل کشور باشند. در شرایطی که هزاران تن از مجرب ترین کنشگران سیاسی- اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی در تبعید بسر می برند، مهستان ایرانیان بمثابه نماد خرد جمعی جامعه ایرانی، اگر بشیوه دمکراتیک ایجاد گردد، می تواند نقش مهمی در گذر از اسلام سیاسی، پیشگیری از احیاء سلطنت، برقراری جمهوری و انتقال قدرت به مردم (با ایجاد مجلس موسسان نظام نوین) داشته باشد.
واقعیت این است که سازمان دهندگان کنگره سکولار دمکرات های ایران، فاقد پتانسیل سیاسی لازم برای ایجاد یک جنبش همپیمانی سکولار دمکراتیک بوده و هستند .اما نیروهای شرکت کننده در کنگره و بیرون از کنگره از چنین پتانسیلی برخوردار هستند و باید برای حل این مهم راهی یافت.
کنگره سکولار دمکرات های ایران بجای انتقال ابتکار به نیروهای حاضر و کوشش جهت جلب کنشگران اپوزیسیون در خارج و داخل کشور (غیرعلنی) و گام های عملی برای تعیین اهداف و تشکیل مهستان ایرانیان، باز حرکت در کانال محفلی جریان یافت و نقش و ایتکار عمومی زیر گرفته شد.
باید بحران اتوریته در اپوزیسیون را پذیرفت و اینکه هر کدام از شرکت کنندگان در این کنگره خود یک اتوریته بود. اگر این اصل پذیرفته شود، سبک کار بناچار از خصلت آمرانه، بوروکراتیک، محفلی و … به کانال دمکراتیک و شفاف انتقال خواهد یافت و چشم اندازی نوین در برابر کنشگران لائیک (سکولار) دمکرات گشوده میشود.
تارنمای ایران گلوبال
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر