صفحات

۱۳۹۵ بهمن ۱۶, شنبه

گزارش از بند زندان زنان اوین


سایت کانون مدافعان حقوق بشر، 
نرگس محمدی:

بعضی روزهای هفته برای زنان زندان اوین روزهای خاصی است. از ۳۱ زن زندانی، هشت نفر یعنی مریم اکبری‌منفرد، لیلا جماعت، نیگارا افشارزاده، نرگس محمدی، زهرا ذهتابچی، فاطمه مثنا، آزیتا رفیع‌زاده و نازنین زاغری، کودکان خردسال دارند.

طبق مجوز زندان، کودکان خردسال روزهای چهارشنبه و از ساعت یک تا دو، با مادرانشان حق ملاقات دارند. ملاقات‌ها در سالن ملاقات و با حضور مأموران این سالن و بند زنان و همچنین با وجود پنج دوربین انجام می‌شود. بچه‌ها تا دم در زندان با خانواده‌ها می‌آیند و بعد از آن تحویل مأموران زندان می‌شوند تا به سالن ملاقات آورده شوند و حدود ۱ساعت با مادرانشان ملاقات داشته باشند.

روزهای چهارشنبه تمام خانم‌های بند، مشتاق دیدار مادرها با کودکان‌شان هستند. آزیتا به محض ورود به بند، شروع به تعریف کردن ازکارهای بشیر می‌کند. بشیر، شش ساله است و رفتار و گفتار کودکانه‌اش برای همه شیرین است. بشیر برای دیدار پدر زندانی‌اش به رجایی شهر و برای دیدار مادر دربندش به اوین می‌آید. جان کوچکش توان طی کردن راه‌های طولانی، دیدارهای کوتاه و حسرت و محرومیت‌های سنگین را ندارد، اما ملاقاتش برای آزیتا امید آفرین است.

مریم که سارا را از سن سه و نیم سالگی ترک کرده و به زندان آمده، تجربه زیادی از رابطه مادر و دختری با او ندارد. اما همین ملاقات‌های کوتاه، فرصتی است برای گپ‌وگفت مادر و دختر کوچک. دختری که حس مادری را نه از مریم بلکه از دو خواهر بزرگترش گرفته و مریم برای او نامی مادرانه است تا حسی مادرانه.

فرزندان لیلا دیر به‌ دیر به دیدن مادر می‌آیند. چون شرایط رفت‌ و آمد آنها دشوار است. لیلا با کارهای آراد هشت ساله و آرمیتای شش ساله اش خانم‎های بند را نصف روز سرگرم می‌کند. اما این اتفاق دیر به دیر می‌افتد.

نیگارا افشارزاده، زن جوان و شهروند ترکمنستان است. او یک سال و نیم در سلول‌های انفرادی ۲۰۹ در حبس بوده و حدود شش ماه است که به بند زنان اوین منتقل شده است. پسرش الدار، هشت ساله و دخترش میرانا، ده ساله هستند. نیگارا دو سال است که فرزندانش را ندیده و بیتاب دیدارشان است. ۲۷ دی ماه، تولد الدار در بند زنان جشن گرفته شد.

نازنین زاغری نه ماه در سلول‌های انفرادی کرمان و ۲- الف اوین بوده و حدود یک ماه است که به بند زنان اوین منتقل شده است. گیسوی کوچک، ۲۲ماهه بوده که نازنین بازداشت شده است. گیسو هنوز ملاقات‌های مرتب با مادرش ندارد. این روزها نازنین برای دختر کوچکش کت می بافد و مرجان کلاه. پدر گیسو در انگلستان است و دختر کوچک ده ماه است که از وجود پدر و مادر محروم است.

زهرا زنی بسیار آرام و صبور است. صبرش باور نکردنی است. مینای کوچکش چهارشنبه‌ها به دیدار مادر می‌آید. از مدرسه به سرعت خودش را به زندان می‌رساند تا به ملاقات مادر بیاید.

فاطمه خیلی تنهاست. همسرش حسن آقا در زندان رجایی شهر است و مریم و ایمان یک هفته برای دیدار پدر به رجایی شهر و یک هفته برای ملاقات مادر به اوین می‌آیند. مریم هم خیلی تنهاست. برادرش ایمان که باید به امور خانه، زندان پدر و زندان مادر پرداخته و بار سنگینی را بر دوش بکشد، ۲۱ساله است. ایمان، مریم را برای ملاقات می‌آورد و خود پشت دیوار سنگی زندان به انتظار می‌نشیند.

دو قلوهای نرگس، کیانا وعلی در پاریس و کنار پدرشان هستند. روز چهارشنبه برای او روز خوبی است به جهت شادی دیدار مادرها و فرزندان، و روز سختی است به جهت محرومیت خود از دیدار فرزندانش.

چهارشنبه شب دیدار و خاطره‌هایش تمام می‌شود، گویی همه یک حس مشترک دارند، حس محرومیت از بودن در کنار کودکان.
پی‌نوشت:
نازنین زاغری، ۳۸ساله و محکوم به ۵سال حبس است.
زهرا ذهتابچی، ۴۹ساله و محکوم به تحمل ۱۲سال حبس است.
فاطمه مثنی، ۴۸ ساله و محکوم به تحمل ۱۵سال حبس است.
مریم اکبری‌منفرد، ۴۰ساله و محکوم به تحمل ۱۵سال حبس است.
آزیتا رفیع‌زاده، ۳۴ساله و محکوم به تحمل ۴سال حبس است.
نیگارا افشارزاده، ۳۹ساله، تبعه ترکمنستان و محکوم به ۵سال حبس است.
لیلا جماعت، ۳۶ ساله و محکوم به تحمل ۲سال حبس است.
نرگس محمدی، ۴۴ساله و محکومیت در دوپرونده یکی۶ سال و دومی ۱۶سال است

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر