صفحات

۱۳۹۵ دی ۱۶, پنجشنبه

یک در خواست


                  در خواست جلال ایجادی از عبدالکریم سروش
        اصلاح دین یا فراتر از آن ؟؟ 

از آنجا که مناظره متین به سود جامعه و تاریخ می‌باشد و شفافیت نظری به ارتقا فکری جامعه و توسعه خردگرایی کمک می‌رساند، پسندیده است که به بحث‌های گرهی مانند قرآن و شکل‌گیری تاریخی آن، اسلام و رابطه آن با دمکراسی و حقوق بشر، بپردازیم. موضع‌گیری‌های کوتاه و خبری در رسانه‌ها مطلوب این بحث نیست 

آقای عبدالکریم سروش

بدنبال خواست آقای مجتهد شبستری از «مراجع بزرگ تقلید» برای مناظره در باره «اعتبار علم فقه و اجتهاد فقهی» در عصر حاضر، شما برای حمایت از این مناظره نامه ای منتشر کردید و نوشتید که «در این مناظره‌ها جز خیر و برکت» نمی‌بینید. شما در نامه خود گفته اید: « نمی‌دانم چرا علماء و مراجع طفره می‌روند.» زیرا «برای تأمین سلامت اجتماع و حسن جریان امور، بر عاطفه‌ی محض نمی‌توان تکیه کرد، چون از آن جز خشونت و تعصب بر نمی‌خیزد.» و شما افزوده اید:«من به منزله‌ی یک ناظر مشتاق و مشفق، دلم بر جوانانی می‌سوزد و می‌لرزد که پنجه‌ی تردید و حیرت دلشان را می‌فشارد و بار سنگین سؤالات، ستون فقراتشان را می‌شکند.»


بطور مسلم آنچه که شما در باره مناظره در دنیای دینداران و توضیح اختلاف دیدگاه میان نواندیشان دینی و «مراجع بزرگ تقلید» نوشته اید، از یک ضرورت ناشی می شود و برای جامعه مفید است. ولی باید تاکید کرد که گفتگو و مناظره میان ناباوران و منقدان دین از یکسو و از سوی دیگر دینداران نواندیش نیز، یک ضرورت است. در سالهای اخیر کتابها و نوشتارهای متعددی در نقد افکار نواندیشان و قرآن و اسلام منتشر شده است. اندیشه ورزان گوناگونی مفاهیم اساسی مورد توجه و اعتقاد شما را، از نظر تاریخی، علمی، فلسفی و جامعه شناسی و روش هرمنوتیک، به نقد علمی کشیده اند. من به سهم خود و با صراحت نوشتارهای علمی متعددی در باره دین، شیعه گری و نقش منفی آن، پیامبر، نواندیشان دینی و نقد هرمنوتیک قرآن بمثابه یک نوشته تاریخی و التقاطی، منتشر ساخته ام. بعلاوه در چندین مقاله، نظرات شما را مورد بررسی انتقادی قرارداده ام. علیرغم این تلاشهای فکری و نظری، متاسفانه تاکنون فرصت جدی مناظره مستقیم و کافی بوجود نیامده است.
آقای سروش گرامی، حال با توجه به علاقه ای که برای مناظره ابراز کرده اید، من از این فرصت استفاده کرده و چنین گفتگویی را میان شما و خود پیشنهاد می کنم. از آنجا که مناظره متین به سود جامعه و تاریخ می باشد و شفافیت نظری به ارتقا فکری جامعه و توسعه خردگرایی کمک می رساند، پسندیده است که به بحث های گرهی مانند قرآن و شکل گیری تاریخی آن، اسلام و رابطه آن با دمکراسی و حقوق بشر، بپردازیم. موضعگیرهای کوتاه و خبری در رسانه ها مطلوب این بحث نیست. جامعه روشنفکری و نخبگان ایرانی نیازمند گفتگوهای مستدل و اساسی میان منقدان علمی دین و نواندیشان دینی هستند. نظر شما در اصلاح دین اسلام و نظر من در باره اسلام همچون عامل ازخودبیگانگی و قرائت هرمنوتیک قرآن و پیوند پیدایشی آن با تورات، از جمله بحث های متنوع و مهم جامعه ایران است. بدون شک اینگونه گفتگوهای پایه ای در باره قرآن و اسلام، بدور از تقدس گرایی و تعصب و دگماتیسم، قادرند با متانت و صراحت، کیفیت مبارزه نظری و تئوریک را ارتقا دهند.
امیدوارم که پیشنهاد من مورد توجه شما قرار گیرد.

با مهر

جلال ایجادی، جامعه شناس

۴/۱/۲۰۱۷ پاریس




هر گونه تجاوز به آزادی بیان اندیشه ، تعرض به  « طبیعت » انسان است. رشدی


فقیهان و دعوت مجتهد شبستری



تقی روحانی
مجتهد باید بتواند اعلام نظر کند که تلاش روحانیون فقیه و هم علمای دین را که با توجه به اصول فقه و مبانی به ضرورت تغییر احکام رسیده اند را چگونه ارزیابی می کند 
دعوت مجتهد شبستری برای مناظره با فقهیان که با بی اعتنایی ایشان روبرو شد البته امر تازه ای نبود چرا که قرار نیست اکثر آنان تارک لهوا، متواضع و صاحب نفس خود باشند. هم چنین نماینده فرستادن از سوی آیته الله سبحانی هم امری شایسته نبود چرا که در اندازه های علمی مجتهد شبستری باید با خود این مرجع گفتگو کند اگر چه اگر جای مجتهد بودم مناظره با شاگرد ایشان را می پذیرفتم. بی گمان هر فقیهی مانند منتظری نمی شود که تواضع را به متواضعان هم آموخت یعنی تواضع بدون منت. چرا که فقیهان و سلاطین هر دو در جامعه ما شوکت داشته اند.

روایت است که فرزند محقق کرکی از تقاضای شاه صفوی که خواست با اذن وی قالیچه سلطنتی را برایش پهن کند تا مشروعیت حکومت صفوی اسلامی شود، فرزند محقق کرکی نه از روی امتناع مشروعیت حکومت بلکه از انداختن قالیچه به دست خود سر باز زد و گفت پدر من فراش کسی نبوده است اگر چه جایگاه حکومتی کرکیان در دوره صفویه محفوظ ماند. پس این نوع غرور همراه با بی اعتنای امر جدیدی نیست در میان فقیهان. اگر چه علما و فقیهان مردمی هم داشته و داریم. اما داستان را به جا اصلی بحث ببریم که لزوم گفتگو فقیهان با مجتهد است.
با این وصف مجتهد خود گفته است که وی از گوشه و کنار و بلندگوهای رسمی دین شنیده است که وی را دارای افکار انحرافی می دانند پس او صادقانه اندیشه خود را کف دست گرفته است تا بیان کند که چه می اندیشد اگر درست نمی گوید در گفتگو روشن شود.
از طرفی مجتهد فقه و اصول آن را توجه به بحث مهم تجربه نبوی به چالش کشیده است.
نگارنده با محورهای بحث تجربه نبوی موافق نیستم اما مجتهد از بحث خود نتایجی می گیرد که لازمه آن بحث و تببین تجربه نبوی نیست. وی بسیاری از احکام فقه و اصول همراه آن را به چالش گرفته است.
این چالش را باید پاسخ داد نتیجه این چالش می تواند به تعدیل دیدگاه ها نزدیک شود یا نقاط ضعف و یا قوت هر نگاه را روشن کند.
به نظر می رسد معدودی افرادی مانند مرحوم مطهری و هم منتظری به گفتگو راضی بودند و از این امر استقبال می کردند. با این وصف مجتهد شبستری که تجربه نبوی و هم صاحب کتاب هرمنوتیک کتاب و سنت است باید بتواند راه بحث را باز کند. وی می تواند این نگاه را با علمای و مجتهدین و هم فقهای که به تنوع و تغییر در احکام فقهی با حفظ سنت فقهی دارند پی بگیرد.
این اندیشمندان به دلایل این که می پندارند که نمی خواهند به مجتهد شبستری فشار آورند از نقد آرای وی در داخل کشور پرهیز می کنند. به نظر می رسد که مجتهد و هم این افراد باید گفتگو با هم را شروع کنند. بی گمان بحث تجربه نبوی را می توان با بحث در مورد مبانی و اصول فقه و هم بحث در مورد احکام فقهی در این زمان به سه بحث مجرا اما مرتبط در آرای شبستری تفکیک کرد و بعد نشان داده شود که روحانیون رفروم گرا در کجا با وی موافق و در کجا با نظرات وی مخالف هستند.
این تفکیک مباحث ۳ گانه مجتهد شبستری با گفتگو روحانیون روشن کننده بسیاری از مسائل خواهد بود.
مجتهد از مبانی شروع می کند اما می شود از احکام شروع کرد به مبانی رسید و بعد روشن کرد که آیا باید مبانی فقهی را کنار گذاشت یا اصلاح کرد تا احکام را به روز کرد.
مجتهد باید بتواند اعلام نظر کند که تلاش روحانیون فقیه و هم علمای دین را که با توجه به اصول فقه و مبانی به ضرورت تغییر احکام رسیده اند را چگونه ارزیابی می کند.
بی گمان هیچ گاه فقیهان مجتهد اهل گفتگو نبوده اند حتی روحانیون برجسته و رسمی هم چندان به گفتگوی مایل نبوده اند البته کاش بودند. این که امامان شیعه اهل بحث بوده اند راه را برای فقیهان برای گفتگو باز نکرده است.
اما هزار نکته این جا است که ضرورت تغییر را نوآوران در بدنه سازمان رسمی دین مطرح کرده اند شریعتی به طلاب جوان امید داشت برخی از این طلاب در حال حاضر افراد میان سال و پا به سن گذاشته اند که به رفروم باور دارند.
مجتهد صدای و باور خود را در میان این افراد باید به بحث بگذارد اما اتفاق مبارکی هم اقتاده است در میان روحانیون و هم در حوزه و هم در میان اندیشمندان روحانی صدای تغییر بلند است این تغییر بلندتر هم می شود.
خطر آن است که مجتهد با بحث تجربه نبوی نتواند در این گفتگوها وارد شود که نیاز جامعه ما است به خصوص که بحث تجربه نبوی با توجه به نگاه کل گرایانه آن می تواند اندیشمندی مانند مجتهد را که بسیاری از روشنفکران و عالمان باید از وی تواضع و هم طرز سخن گفتن بیاموزند را به حاشیه ببرد.
مجتهد شبستری اعلام کرده است که رفروم های فقهی روحانیون را کافی نمی داند اما برای این کافی نبودن این رفروم ها وی مبانی نظری خود را ملاک می گیرد.
با توجه به این که فقه دانش عملی است که تاثیر خود را در مناسبات انسان ها و هم اجتماعی نشان می دهد نمی توان فقط با طرح مبانی نظری به ارزیابی دقیق این دانش عملی پرداخت. امروز هم رفروم در احکام دینی در جامعه تاثیر گذار بوده است که مجتهد به دلیل نگاه کلان نگر به این تغییرات توجه ندارد.
امروز علما و روحانیونی که برخی مجتهد هم هستند نظراتی تغییرطلبانه در احکام را مطرح می کنند که در حال گسترش هستند این روحانیون را باید پاسخ گفت و با آنها به بحث نشست و از آقایان ایازی تا فیرحی تا کدیور و هم بسیاری دیگر که چنین می اندیشند.
بی گمان با گفتگوی مشخص و مصداقی باید، هم مجتهد و هم روحانیون رفروم گرا راه تغییر را باز کنند و هم راه اتهام زنی و التقاطی خواندن را هم ببندند.
می توان گفت که تاثیر در بدنه سازمان رسمی دین به فقیهان هم می رسد چرا که صدای تغییر بلند تر می شود. حتی اگر بسیاری از فقیهان نخواهند منتها باید این تغییر را با روش موثر پی گرفت.




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر