صفحات

۱۳۹۵ شهریور ۲۴, چهارشنبه

تصور عقب ماندگی مومنان در خارج ازذهنیت عقیدتی کاری عبث است !


محمد علی مهر آسا

گاه به گاه خداپرستان نماز نخوان و روزه نگیر و مسلمانانی که تنها از مسلمانی نامش را مانند کتاب بر دوش... حمل می کنند، به ما ایراد می گیرند که: چرا به دین مردم کار دارید و با عقاید آنان درافتاده اید. و از اینکه ما خدایشان را نمی شناسیم و قبول نداریم؛ و نمایندگان آن خدا را جزو قازورات می دانیم، ناخوشنودند و به نظرشان ما کافریم. بسیار خوب من خود اقرار می کنم که مطابق شرع اسلام من کافرم. خوب من چه فرقی دارم با کسی که می گوید مسلمانم اما نه نماز می خواند و نه روزه می گیرد؛ و عرق و شراب هم می نوشد و اموال مردم را نیز اگر دست دهد می بلعد. در حالی که من این کارها را نه از روی گناه بلکه به خاطر زشتی کار نمی کنم.
اما چون ما می دانیم و مطالعه در ریشه ادیان به ما فهمانده است که، بزرگترین دروغگویان عالم و فاسدترین مردانی که خود را پیغمبر خدا به مردم معرفی کردند، شیادان بزرگ میدان جهان و کره زمین اند، برما خورده و ایرادشان نا به جا و دفاع از جهالت است. اینان بی هیچ شک و ریبی نمی دانند که دین یعنی چه؟ نیمچه شرعیاتی در مدارس خوانده اند که مربوط به بول و غایط و نجاسات و نماز و روزه و حج و زکات و دیگر خزعبلاتی چنین است؛ و فکر می کنند با این اندک و خورده معلومات، دین اسلام را شناخته اند و یک ایدئولوژی قوی را در مغز جا داده اند که تنها باور به آن بدون انجام کارهای مهملش، آنان را به بهشت دروغین الله موهوم و لاوجود سرازیر خواهد کرد. همین اعتقاد تنها کافی است که از بغل خوابی حوریان بهشتی لذتها برای آینده پس از مرگ خود بتراشند و بسازند و با آن خوش بزیند. فساد و دغلبازی و دزدی و ارتشای انجام شده توسط این آئین باوران هیچ یک مانع نمی شود که خود را بهشتی کامل تصور نکنند. چون محمد و دوازده امام و یا دیگر مهملات این آئین را قبول دارند و بر پیشانی شان نیز جای سوختن توسط مهر داغ شده هویدا است... و همین را کافی برای افتادن در دامن حوریان و بهشت پر از گل و ریحان آن دنیای وهمی می دانند.

هم اکنون در ایران بزرگترین دزدها و فاسدترین رشوه خواران و طمع کنندگان در ناموس دیگران همین کسانی هستند که در دستگاه حکومت کار می کنند و نماز ظهرشان را در نمازخانه اداره بر زمین می کوبند. فسادی که اکنون در میان کارمندان جزء و بالای حکومت آخوندی ریشه دوانده در تاریخ نمونه نداشته است. رئیس کل بانک ملی شان که با دو میلیارد دلار دزدی به کانادا فرار کرد، در راهپیمائی ها در اول صف بود و آن چفیه عقال عربی سفید را هم به گردن می انداخت که میزان دین و دینداری اش را به نظاره گران نشان دهد. خوب اینجا و در این سر زمین دین بانی و باعث رسیدن به مقام و منصب است؛ و رسیدن به مقام و منصب نیز با دزدی میلیاردی از اموال بیت المال همعنان است.

بدیهی است برای شناخت دین اسلام لازم نیست ما به این دزدان رجوع کنیم. چون اینان غیر از نماز ظهر، دیگر نماز نمی خوانند و مسلمانی شان تنها برای چاپیدن اموال ملت مظلوم ایران است.

شناسائی دین اسلام را ما و شما باید از زبان متولیانش که به نام ملا و آخوند و شریعتمدار شهره اند،؛ دریابیم و متوجه شویم که تا چه اندازه این نظریه و ایدئولوژی مزخرف و مهمل و روان پریش است. باید سخنان این دین شناسان را بر روی منبر گوش کنید تا پریشانی و سخافت این آئین تازی را بشناسید. چون این وعاظ و چرندگویان منبری، متکلم وحدة بوده و کسی حق پرسش سوآل از آنها را در حین چرند بافی ندارد، لذا هرچه آشغال در مغز گندیده شان نهفته است و طی سالها جمع کرده اند، به زبان سخن به گوش کسانی که پای رواقشان نشسته اند بلغور می کنند و امروز بدبختانه یا خوشبختانه از راه الکتریسته و میکروفون و بلندگو به آگاهی دیگر مردمان نیز می رسد و جهانی متوجه سخافت و فضاحت دینی که توسط آنان تبلیغ می شود، می گردند.

بر روی سایت فیس بوک فارسی از دو ملای ایرانی که هر کدام دم اسپی را در این حاکمیّت در دست دارند می خوانید که فزون بر خندیدن به طرز اندیشه این ابلهان، باید برای مردمی که در کمند این نابکاران افتاده اند، گریه کرد.

یکی از اینها که عکسش را انداخته اند ولی نامش فراموش شده است که یادداشت شود، می گوید:

«کودکان عقب افتاده، حاصل نزدیکی پدر و مادر در شبهای عزیز هستند!»

منظور از شبهای عزیز نیز چیزی نیست جز شب مرگ چهارده عرب منفور و مذموم و کاذب به نام چهارده معصوم و سوم شهدای کربلا و اربعین و دیگر مزخرفاتی از این حدیث! یعنی در این شبها پدر و مادر این بچه هائی که در اثر ژن وراثت عقب افتاده اند و مرضشان جنبه ارثی و یا فیزیولوژیکی دارد و آخوند ابله به این راز آگاه نیست، باهم جفتگیری کرده و چنین بچه ای به دنیا آورده اند. اگر درست دقت کنیم، یعنی این چهارده منفور دق دلی خودشان را سر این بچه های معصوم در رحم مادر خالی کرده و آنان را چنین نگون بخت تحویل دنیای روشن داده اند. خوب اگر این کار از دست این چهارده عربی که هیچ کدام قادر به نگهداری خود نبودند به گونه ای که به مرگ طبیعی نمردند و توسط دیگران کشته شده و به دیار نیستی رفتند، انجام شده است، چرا در زمان زنده بودن قادر نبودند که مخالفان خود را مور و مگس و عنکبوت و دیگر حیوانات کنند. بزرگترین و مهمترینشان محمد بود که تا دست به شمشیر نبرد موفق نشد خود را در شهر مکه زادگاهش سلامت نگهدارد و مجبور به فرار شبانه شد. سخن این آخوند ابله و نتیجه گیری من، مرا به داستان کوچک شیخ اجل سعدی شیراز راهنمائی کرد که فرمود:

یکی روستائی سقط شد خرش / علم کرد بر تاک بستان سرش
جهاندیده پیری از آنجا گذشت / چنین گفت خندان به ناتور دشت
مپندار جان پدر کین حِمار / کند دفع چشم بد از کشتزار
که این دفع چوب از سر و گوش خویش / نمی کرد، اکنون که مرده است و ریش

دقت فرمائید استاد سخن برای عدم ناراحتی روستائی می گوید، مرد جهان دیده خندان با روستائی سخن گفت که عصبانی نشود. زیرا می دانست خواه و ناخواه او در ذهنش اعتقادی به این کله خر دارد. ناتور دشت نیز یعنی صاحب مزرعه.
در ضمن منظور سعدی تخیل خام و تضرع و توسل بستن نادانان به ضریحها و قبرهای خالی از کس را نیز شامل می شود. آری آن چهارده معصوم شیعی تا بودند از هرگونه آزاری که از سوی مخالفان و دشمنان برآنان تحمیل می شد در امان نبودند و هیچ کاری نیز نتوانستند انجام دهند. همه عمرهای کوتاهی را گذراندند و وسیله دشمنان به نوعی سر به نیست شدند. اکنون ملای نادان و وحشی صفت می گوید در شب مردن اینها، اگر زن و شوهر جفتگیری کنند، بچه هایشان ناقص و عقب افتاده خواهند بود!! قطعاً این نظریه شگفت پزشکی شامل شب ولادت این چهارده نفر عرب نمی شود. 
این ابله نادان را با وجود این همه نادانی و جهالت هویدا، مریدانش حجت الاسلام و آیت الله نیز لقب می دهند. در حالی که به نظر می آید جمجمه ی اینان را به جای ماده ی خاکستری مغز و مخ، کاه و خاک اره انباشته است.

یکی دیگر از آخوندهای ایران که خیلی مشهور است چون بسیار جفنگ و جفتک و لغز می پراند، آخوند علم الهدی(علام الهدا) امام جمعه شهر مشهد است که مدتهاست شهر مشهد و حومه اش را به علت وجود بارگاهی که به امام هشتم شیعیان نسبت می دهند، مستقل اعلام کرده و از اجرای هرگونه موسیقی در رادیو و سالنهای شهر جلوگیری می کند و رسماً گفته است موسیقی حرام است و در دین و مذهب ما باید از اجرای این گناه کبیره جلوگیری شود و یا دستکم من نمی گذارم در این شهرستان و استان اجرا شود!!
این در حالی است که آن بار گاه بر روی قبر «هارون الرشید» خلیفه ی عباسی که در مشهد مرد بنا شده است و چون امام رضا را نیز که چند سال بعد از هارون الرشید مُرد در همان محوطه دفن کرده اند، این بارگاه به نام او مزین است.

حضرت آیت الله یا حجت اسلام علم الهدی گفته است:
«وقتی در کلاسهای درس (منظور دانشگاه است) پسری کنار دختری بنشیند، و بوی عطر دختر در بینی پسر بپیچد، آیا معلم می تواند از این جوان انسان بسازد؟»

بینی و بین الله راست گفته است آخوند علم الزنا! و این پسر که کنار دختر خوش بو نشسته است، آن انسانی که مورد پسند آخوند باشد، از کار در نمی آید و چیزی دیگر می شود که به درد اسلام عفونی نمی خورد! این آخوند جوانی می خواهد که با وجود تحصیلات عالیه حتا تا دکترا، همانند همان دهاتی شهر ندیده بیندیشد و حتا اگر وضع مالی اش خوب نیست، از بانک پول قرض بگیرد و داخل حرم امام رضا بریزد که سر انجام به جیب علم الهدا برود!

آخوند علم الهدا مردمی را می خواهد که بوی جوراب و زیرپیراهنی شان همنشینان را مشمئز و از همنشینی بیزار کند. چنین آدمی مسلمان مورد پسند آخوند علم البلا است. 

پرسش من این است. آیا شما دین باوران، دینی را که چنین تحفه هائی متولی و مبلغ آنند آئینی برای پیشرفت بشریّت می شناسید؟ آیا شما به چنین آئینی به نظر مثبت می نگرید؟ آیا تصورتان این است اگر به چنین آئینی معتقد نباشید- جدا از گفته ها و دیدگاه های جاهلانه آخوندها – شما را به جهنم دروغین و موهوم می اندازند؟ 

نگوئید ما کاری به آخوند نداریم. شما اسلام را توسط آخوند شناختید و شناخته اید. حتا اگر دین را شما تنها در مدرسه آموخته باشید، زهرابه ی مغز آخوند است که به ذهن شما نشسته است. زیرا قرآن که معلوم بود با عربی می خواندیم و نمی فهمیدیم این کتاب عربی چه می گوید را آخوند درس می داد. و شرعیات مدارس را نیز آخوندها می نوشتند و وزارت آموزش و پرورش به چاپ می سپرد و به ما حقنه می کردند که یاد بگیریم. پس نفرمائید ما به آخوند کار نداریم. خدا شناسی را شما حتا اگر از پدر و مادر گرفته باشید، آنان و نسلهای پیشتر آنان نیز، آن را از آخوند و ملا کسب کرده اند. بنابراین دین اسلام توسط ملا و آخوندِ این دین به ما رسیده است و هرچه می دانیم معلوماتی است که آنان در ذهن ما چپانده اند.

آخوند هیولا مانند احمد خاتمی که امام جمعه موقت نیز که در این شر و شور تشریف دارند، در نماز عید قربان فرموده است:
«جنابتکاران فاجعه منا باید در دادگاه اسلام محاکمه و مجازات شوند»

البته این سخن را تنها او نفرموده و تازگی ندارد و پیشتر رهبر حکومت یعنی خامنه ای فاسد نیز همین عنوان را لفاظی کرده بود. عامل جنایت و واقعه منا همچنانکه همان زمان نیز در نوشتاری نوشتم، کسی نیست جز بلاهت مشتی مسلمان در ظاهر عاشق بهشت در ایران اسلامی. زیرا اینها بودند که با هجوم برای گذشتن از یک معبر نسبتاً تنگ خود را به کشتن دادند. اینها بودند برای اینکه جزو نخستین کسانی باشند که با سنگ شیطان را از منا فراری داده و او را به آمریکا بر می گردانند، چنان معرکه ای ساختند که ضمن کشتن بیش از 400 ایرانی مثلاً حاجی، آبروی نداشته ایران را نیز در میان جوامع بشری دنیا برباد دادند. کسی به این چند سد نفر نه تیر اندازی کرد و نه چاقو کشید! اینها فدای حماقت خویش شدند. اینها برای برنده شدن در مسابقه شیطان کشی و یا فرار شیطان چنان سر از پا نشناخته هجوم آوردند که با فشار به همدیگر خود را بر روی زمین پهن کردند و دیگران با همان عجله از روی تنه ی آنان رد شدند. آنهم نه یک و دو نفر بلکه تا متوجه موضوع شدند، دستکم ده ها هزار نفر بر روی بدن این بخت برگشتگان لگدکوبانه گذشته بودند و آنان را راهی بهشت کردند.

آنچه دراین واقعه تاکنون مغفول مانده و کسی اشارتی به آن نکرده و ندارد این است. مگر این بخت برگشتگان برای انجام بزرگترین فریضه دین اسلام به این مکان یعنی خانه خدا نیامده بودند؟. پس صاحب خانه چرا کوتاهی فرمود و میهمانان خود را کشت؟ چرا الله دستور نداد فرشتگان در این مناسک دینی دخالت کنند و تن بی گناهان را از زیر دست و پای مردم بیرون بکشند؟ آری نکته ای که از نظرها غایب و در اذهان فراموش شده است این است که الله چرا از عبادت کنندگانش جانب داری نکرد و آنان را در کنف حمایت خویش نگرفت و چنین مظلمه ای در بیت الله به وجود آمد؟ همچنین چند روز پیش از این واقعه، چرا الله و فرشتگان مورد اشاره قرآن جلو زمین افتادن جر ثقیل سدها تنی را در درون مسجدالحرام و درست در اتاق کار الله نگرفت و آن جرثقیل با بادی تند بر زمین افتاد و عده ای را روانه گورستان کرد؟ چرا الله آن لحظه جلو این باد را نگرفت و خانه اش را به قتلگاه مؤمنان اسلام تبدیل کرد؟ مگر این همان الله نیست که در قرآن می نویسد: «هود به دور کسانی که به او ایمان داشتند خطی کشید. تا الله دیگر کسان قومش را که به هود ایمان نداشتند توسط باد نابود و تکه تکه کند و کسان درون خط محفوظ ماندند»؟مگر این همان الله نیست که ملای قشری روم یعنی جلال الدین بلخی می سراید: 

«هود گرد مؤمنان خطی کشید / نرم می شد باد چون به آن خط می رسید»
«هرکه بیرون بود زآن خط جمله را / پاره پاره می گسست اندر هوا»

خوب در واقعه منا و انجام مناسک حج، مگر آن مردمان مسلمان پیرو محمد نبودند و برای انجام یکی از بزرگترین فرائض دین اسلام به این مکان طبق دستور قرآن نیامده بودند، پس چه شد که الله ی که محمد را به پیامبری برگزیده بود، از این فاجعه جلوگیری نکرد و بیش از 400 مسلمان را کشت؟ یعنی محمد از هود کمتر است و پیروانش نیز از پیروان هود در نزد الله بی ارزشترند؟

نه عزیزان محتوای قرآن و آن داستانها دروغ است و آن اتفاقات نیفتاده و تنها برای ترس آیندگان توسط شیادان ساخته و پرداخته شده اند. نه دریا برای موسی باز شد و آبش به دو طرف رفت تا قوم موسی از مدخل ان بگذرند. نه عصایش اژدهائی شد و ماران ساحران فرعون را خورد. نه عیسی مرده زنده کرد و نه در گهواره مانند بزرگان حرف زد. اینها درست همان داستان امیر ارسلان نامدار است که حاصل ذهن درست یا نادرست نویسندگان زمان بوده است. بی جهت و از روی نا آگاهی خود را منتر دینها نکنیم و پیرو مشتی بی سواد چوپان نباشیم!!

کالیفرنیا دکتر م.ع. مهرآسا 12/9/2016

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر