صفحات

۱۳۹۴ دی ۲۵, جمعه

مخالفان با کدام انگیزه در انتخابات شرکت کنند ؟



مهرانگیزکارخطاب به خامنه ای ! 

       بنده از سلسله مخالفانی نیستم که «تحریم انتخابات را توصیه می کنند. شما چنان بلائی بر سر شخصیت های برخوردار از ظرفیت رهبری در دستجات مخالف و حتا منتقد آورده اید که رهبر و سازمان دموکراتیک حزبی و قانونی نداریم که اعضای گوش به فرمان حزب داشته باشد و بر آن پایه انتخابات را تحریم کند و جماعتی هم به آن عمل کنند. بنابراین معلوم نیست از چه می ترسید که مخالفان سیاست های جابرانه و از آن بیش نسنجیده و غیرمدبرانهء خود را به شرکت در انتخابات دعوت می کنید. زیر مجموعه های نظامی، امنیتی، سیاسی، فرهنگی  و مالی تان، نیازی به آراء مخالفان ندارند. در همه حال، یک نرخ متوسط رأی سنتی همیشه کمک به حال تان بوده. گاهی نرخ به علت ناخشنودی مردم از قانون شکنی ها و خشونت ورزی ها، و به امید تغییر، به صورت غیر عادی افزایش جهشی داشته که نظام شما از آن در منظر جهانی بسیار بهره برده، حال آن که شرکت کنندگان نصیبی نبرده اند.     
  انتخابات ریاست جمهور در سال 1376 نقطهء عطف بود و مخالفان هم در آن حضور وسیع و فعال داشتند. اینک آن رئیس جمهور که اسمش محمد خاتمی است مورد غضب و در محاصره است و مخالفانی که در آن انتخابات شرکت موثر داشتند و با دولت منتخب مردم همکاری می کردند، بدون آن که توهم تغییر نظام را داشته باشند، از ترس خاموش شده اند، یا آواره و طعمهء زخم زبان های مطبوعات و امام جمعه ها و دیگر دستجات مرتبط با شما.
       راه دور نروم، شخص من و همسرم سیامک پورزند را به اتهام همکاری با اصلاح طلبان تا مرز انهدام و خودکشی به اتهام کذب جاسوسی و انواع جرائم امنیتی...، به سیخ کشیدند و اینک با تکیه بر این که خاطرهء جمعی در ایران به علت سرکوب و مشکلات اقتصادی نزدیک بین شده، باری دیگر به مردم القا می کنید تا به خاطر "کشور" در انتخابات شرکت کنند، هرچند با "نظام" مخالف هستند!
       شما جماعت بزرگی مخالف ساکت دارید که از سرنوشت امثال ما عبرت گرفته و حساب خودشان را از حساب نظام جدا کرده اند. خیلی شان خوش می زیند، خوش می نوشند، در آن شهر هرت خوب مال اندوزی می کنند و می دانند زیر سایهء آن نظام، باید چنین زیست. کجا بروند از آن جا بهتر؟ تازه بهشت موعود را کشف کرده اند.
       شما جماعت بزرگی مخالف پر سر و صدا و درون نظامی دارید که مخالف با شخص شما هستند و مخلص همین نظام ابداعی. آنها دست و پا می زنند تا شما ولی فقیه نباشید و یکی یا چند تائی دیگر بشوند ولی فقیه و خواسته های خود را (اگر نگوییم منافع) به یاری ولی فقیه جدید تامین کنند. نمی توان با قاطعیت گفت مدیریت شان در آن فرض که به نظر من امکان اجرائی ندارد، از مدیریت شما بدتر خواهد بود. پیش بینی آن دشوار است.
       و اما جماعت بزرگی مخالف واقعی دارید که اصلاً دل شان نمی خواهد به هر قیمتی نظام ابداعی آقای خمینی که به شما میراث رسیده سرنگون بشود و بلکه همواره تلاش کرده اند شما را در جریان نقض گستردهء حقوق مردم بگذارند تا شاید خودتان ساز و کار ها را به نفع مردم تغییر بدهید و احیاناً اگر "قدرت مطلقه" هستید، به مسئولیت های خود عمل کرده و دست نشانده ها و پیروان در کانون های قدرت را به گونه دیگری رهبری کنید. شما اسم این مخالفان را گذاشته اید "دشمن". از این که در ایران و در سطح جهان زنده هستند و نفس می کشند و داوری تان می کنند، خیلی بدتان می آید. از این که درون کشور شعری و غزلی می سرایند، قصه ای می نویسند، ترانه ای می خوانند، فیلمی می سازند که به پر قبای شما بر می خورد، و در حدود مجاز انتقادی بر کشورداری شما در آن آثار موج می زند، به هراس می افتید.
       البته بنده تصور نمی کنم شما قدرت مطلقه باشید. بلکه به این نتیجه رسیده ام که ابزاری شده اید در دست دیگرانی که حتا شما را برای سودآوری های شخصی و باندی، کارسازی کرده اند و می کنند. در این صورت هم مهمترین نماد حکومتی هستید و باید شما را مخاطب قرار داد و پاسخگو خواست. محال است ندانید فساد درون نظام ابداعی  چه می کند. محال است ندانید فقر و فحشا با زنان کشور چه می کند. محال است ندانید شرایط زندان های کشور چگونه است. محال است ندانید بیکاری با مردم چه می کند. محال است ندانید وضعیت معیشتی کارگران بدبخت ایرانی در نظام اسلامی شما تا چه اندازه غیرانسانی است. محال است ندانید کودکان ایرانی میلیون میلیون از شدت فقر و بیچارگی در مدارس نامنویسی نکرده اند و مورد سوء استفاده از سوی کارفرمایان در بازار زیرزمینی کار سیاه هستند یا مورد سوء استفاده جنسی و پولی توسط شبکه های فساد مرتبط با فقر کودکان. محال است از بسیار ستمگری های دیگری، که ما از آن خبر نداریم، شما خبر نداشته باشید. مدیران کشور پیاپی از نرخ فقر و فحشا و بیکاری و فساد می گویند، اما شما به آن مخالفان که می خواهند این مشخصات مدیریت شما را به زبان غیرحکومتی از طریق مطبوعات و آثار هنری با مردم در میان بگذارند، می گوئید دشمن و آنها را می اندازید زیر دست و پای یک مشت هرزه زبان و چاقوکش که در قوهء قضائیه جاسازی شده اند.
این مخالفان می خواهند در آن کشور آزادانه  بنویسند، بنوازند، فیلم بسازند و به نمایش بگذارند، بسرایند، مجبور نشوند زیرزمینی هنر خود را عرضه کنند و بعد توسط معدودی قضات نوکر صفت یا دیوانه و گزینشی بلعیده بشوند. این مخالفان از این که سیاست هسته ای بدون توجه به سود و زیان آن، کمر اقتصاد کشور را شکسته است، و سرانجام آن شده است "برجام" که تازه بهترین سرانجام در میان گزینه های روی میز قدرت های جهانی بوده، در حیرت فرو مانده اند و از این که هنوز جنابعالی آن را مدح می گویید در شگفت اند.
       این مخالفان ابداً فکر نمی کنند اگر آقای میرحسین موسوی رئیس جمهور می شد، اوضاع از این که هست بهتر بود. اما اصلاً نمی فهمند چرا جنابعالی محمود احمدی نژاد را به فرزندی پذیرفتید و هنوز نمی توانید به مردم بگوئید آن پول های هنگفتی که در مدت هشت سال ریاست جمهوری یا به سخن بهتر "ولایت" ایشان از کشور خارج شده کجاها پنهان است. باور کردنی است که شما از آن اطلاع نداشته باشید؟ شاید هم واقعا اطلاع ندارید. در هر دو حالت می شود گفت آن تدبیر و تدبر که قانون اساسی خودتان به آن تاکید دارد، در ساز و کار شما مرعی نیست.
       خلاصه کنم، دعوت جنابعالی به مشارکت مخالفان برای حضور پای صندوق های رای، برای جبران همان ضرر هاست که خودتان اقرار کرده اید هنوز پس از گذشت چند سال از بزن بکوب انتخابات 88 جبران نشده است. اطمینان داشته باشید ایرانیان به نیاز شما برای درجاتی از حضور در انتخابات جواب می دهند . هر بار جمعی به امید گشایشی، راهی صندوق های رای می شوند. شما هم یک بار در دوران ولایت که خیلی طولانی شده با خودتان خلوت کنید و کارنامهءخودتان را ورق بزنید و خود را داوری کنید. هر انسانی می تواند در هر موقعیتی که باشد، خودش را در آینه ببیند. این بولتن های جلد سفید که توسط بر و بچه ها تقدیم حضورتان می شود، کارنامهء شما نیست؛ کارنامهء کاسه لیس هاست. خودتان کارنامه تان را بنویسید. در این صورت چنانچه به اسلام ادعائی خود پایبندی دارید، از مردم ایران طلب مغفرت کنید. از آن بیش لطف کرده و برای مردم ولی فقیه بعد از خودتان را پیشاپیش از طرف مردم انتخاب نکنید.
       می بینید، اگر بخواهیم با شما صادقانه و بسیار محترمانه از راه دور حرف بزنیم، باز می رسیم به ضرورت رویکرد سیاسی دیگری  برای بهبود آن کشور بلا زده. شما حتا برای یک چرخش مسالمت آمیز و عقلائی، جا نگذاشته اید. همهءراه ها را بر مردم بسته اید. تنها پنجره ای که باز گذاشته اید، پنجره فساد از هر گونه ی آن است: مالی، جنسی ، سوء استفاده از مقام و موقعیت و در یوزگی مردم برای اندکی قانونمندی و ترحم! ایرانیان را به معامله با حکومت فاسد مجبور کرده اید و کثیری از آنها شده اند معاون جرم شما.
       مخالفان وقتی هم دعوت شما را لبیک می گویند و رأی می دهند، به امید آن است که با این حضور، شرایط برای سقوط نظام با کمترین آسیب فراهم بشود. خودتان را بیشتر فریب ندهید. مردم دارند فریب را با فریب پاسخ می گویند. واقعهء 57 و خطای خود را جبران می کنند. با حضور در انتخابات یا بدون حضور در انتخابات.
       نیت این است که شما را فریب بدهند و به زعم خود راه را برای رفتن تان هموار کنند و خداوند ستمدیگان انتقامجو را دوست دارد!




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر