صفحات

۱۳۹۴ دی ۲۵, جمعه

تحقیرزن در ساختار اسلام




                    شکوه میرزادگی


حتما شما هم ويدئو و عکس هایی را که از دریانوردان دستگیرشده ی آمریکایی بوسيله ی پاسداران دريایی حکومت اسلامی در همه جا منتشر شده دیده اید.

من، در اين نوشتار، کاری به دلایل دستگیری و برخورد حکومت اسلامی مسلط بر سرزمین مان با دستگیر شدگان ندارم. هر آدم عاقل و بالغی می داند که وقتی کسی یا کسانی بدون ویزا و اجازه از خط مرزی کشوری بگذرند، دستگیر می شوند، به خصوص اگر که صاحب قایق نظامی و اسلحه هم باشند؛ و در هر کشوری، حتی متمدن ترین شان، وقتی دستگیر شدند، بازجویی می شوند و دستگير کنندگان اگر این گذشتن از مرز را عملی عمدی یا با سوء نیت تشخیص ندادند طرف ها را آزاد می کنند. 
در مورد آمریکایی های دریانورد هم گویا این گونه تشخیص داده شده که ورودشان به آب های مرزی ايران عمدی و یا با سوء نیت و برای جاسوسی و غیره نبوده وگرنه آزاد کردن آن ها بر اساس قوانین همه ی کشورها نوعی خیانت شناخته می شود. همچنين، در اين نوشتار کاری هم به آن چه که برخی، چه در آمریکا و چه در ایران، در پشت این ماجرا می بینند ندارم؛ مثل تأثيرگزاری بر مبارزات انتخاباتی آمریکا، و يا «معقول نشان دادن ایرانی ها از سوی دموکرات ها» در لحظه های انجامين «فرجام»، و یا «نامعقول نشان دادن ایرانی ها» از سوی جمهوری خواهان، و یا «جلوه فروشی حکومت اسلامی به مردمان ساده بخاطر داشتن قوای نظامی مقتدر» و از این قبیل.

اما دیدن عکس کز کرده ی زن دریانورد آمریکایی، با حجاب اجباری اسلامی، و نشانده شدن اش در گوشه ای و جدا از مردان همکارش، مرا به راستی متأثر کرد. هرچند که ماجرا برای زنان ایران مان این حسن تبلیغاتی را داشت که این روزها هر کجایی صحبت ار اين واقعه می شود آمریکایی ها می گویند: «بیچاره زنان ایران. وقتی با یک زن غیر ایرانی غیر مسلمان چنین می کنند وای به حال زنان خودشان».

من می دانم که تحقیر زن در ساختار حکومت اسلامی است اما نمی دانم شما دیده یا خوانده یا شنیده باشید که یکی از این آقایان «نواندیش مسلمان»، و یا یکی از این انبوه مردان و زنان ایرانیِ مدعی طرفداری از حقوق زنان، هم که به خاطر نقص حقوق بشر در هر بزنگاهی در اعتراض به نقض حقوق بشر به آمریکایی ها می تازند گفته باشند «عملی که با این زن شده، یعنی مجبور کردن یک زن اسیر مسیحی، یا بی دین، به اينکه چارقد و حجاب اسلامی مورد پسند آقایان را سرش کند و مثل کنیزی گوشه ای بنشيند و عکس های تحقیرآمیز از او نمایش دهند هم موردی از موارد نقض واقعی حقوق بشر است؟» یا گفته اند که بر اساس کنوانسیون ژنو، نشان دادن نیروهای دستگیر شده نظامی با هدف توهین و تحقیر و تبلیغات ممنوع است و جمهوری اسلامی عملی خلاف انجام داده؟

این آقایان و گاهی خانم ها (که خودشان بیرون از ایران کشف حجاب کرده اند) تا در مورد وضعيت زنان ایران صحبت می شود می گویند کشور مسلمان است و مردمان اش هم باید که تابع قوانین کشور باشند؛ اما زنی که دستگیر شده چرا باید تابع قوانین عقب افتاده ای باشد که ربطی به او ندارد؟

چگونه است که وقتی فرانسه، به دلایل قوانین سکولاری که دارد، اعلام می کند که طبق اين قوانین «حجاب اسلامی» هم مثل «کلاه یهودی» نوعی تبلیغ مذهبی خاص است و یک زن مسلمان اجازه ی پوشیدن حجاب اسلامی در دانشگاه و ادارات دولتی را ندارد، اين آقایان نواندیش و خانم های مدعی حقوق بشر فریادشان به آسمان می رود که چرا حقوق بشر را نقض می کنيد و جلوی آزادی پوشش را می گیرید؟ اما چگونه است که هیچ کدام از این حقوق بشری ها و یا فمنیست های چپ و راستی که از ایران آمده اند (کاری به دهان های بسته ی داخلی ها ندارم) نمی گویند که این عمل، با یک زن اسیر و غیر مسلمان و غیر ایرانی، نقض حقوق بشر است؟

آیا اگر عده ای از زنان محجبه ی ایرانی بطور اتفاقی وارد مرزهای کشوری اروپایی یا آمریکایی شده بودند، و اروپایی ها و آمریکایی ها چارقد و یا حجاب اسلامی را بزور از سر آنها برمی داشتند و از آن ها عکس های تبلیغاتی می گرفتند این آقایان و خانم های اندیشمند و مدعی حقوق بشر باز هم سکوت می کردند؟

می دانم اکنون هم خیلی ها با خواندن این یادداشت می گویند: «ای بابا، این چیزها از جمهوری اسلامی تعجبی ندارد» یا « از این حکومت جز این چه انتظاری می شود داشت؟» اما من معتقدم که باید بزه کاری ها و زشت کاری ها و نقض کزدن های دائم حقوق بشر از جانب این حکومت را مرتب برخ کشيد و تکرار کرد. چرا که دیدن این نوع عملیات عادی و چشم پوشیدنی و جزو عادات بديهی مردمان ساده نشود و قبح و زشتی عملیات این حکومت از بین نرود.

در واقع، این یکی از روش هایی است که گرانندگان حکومت اسلامی از ابتدای انقلاب نابود کننده شان به عمد بکار گرفته و می گيرند. یعنی آنقدر توی سر زنان می زنند، آنقدر هوا را آلوده می کنند، آنقدر میراث فرهنگی را ویران می سازند، آنقدر می دزدند، آنقدر زندانی می کنند، آنقدر در خفا و در برابر چشم مردم اعدام می کنند، و آنقدر همه ی بدی ها و جنايات را تکرار می کنند تا هر چه که زشتی و خشونت است برای مردم عادی شود و وقتی هم که عادی شد دیگر اعتراضی وجود نخواهد داشت. 

از نظر من، هر آن کسی که واقعا معتقد به حقوق بشر باشد، موظف است که آنقدر اعتراض صريح به این زشتی ها و خشونت ها و بیدادها را تکرار کند تا هیچ کسی، فراموشش نشود که اینان یکی از آفرينندگان بيشترين عملیات ضد بشری تاریخ ما و تاریخ معاصر جهان هستند. 

چهاردهم ژانویه 2016

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر