صفحات

۱۴۰۲ آبان ۱۶, سه‌شنبه


اَلن فراشون(لوموند)

بازی جمهوری اسلامی در خاورمیانه و گفتمان جنگ ابدی علیه اسرائیل

برگردان : علی شبان


اشاره :

پیش از خواندن مقاله اُلَن فراشون، سردبیر امور بین الملل و سرمقاله نویس سرشناس لوموند ، نگاهی می‌کنیم به آنچه را که آندره ورسای در لوموند ۲۸ اکتبر ۲۰۲۳، تحت عنوان «بازی ایران» در درگیری‌های اخیر حماس-اسرائیل دیده است. وی نویسنده کتاب‌های « ۶۰ سال درگیری اسرائیل و اعراب » و « شهادت برای تاریخ. مصاحبه‌های متقابل با بطرس غالی و شیمون پرز» است. او انگیزه ی نهایی اخوان المسلمین را بسیار کمتر برای آزادی سرزمین های اشغالی کرانه باختری می‌بیند و معتقد است که ریشه‌ کنی کامل و قطعی هرگونه حضور یهودی در سرزمین های اسلامی برای او یک هدف نهایی محسوب می شود.و این را نباید فراموش کرد که پس از عقب نشینی اسرائیل از نوار غزه در سال ۲۰۰۵، حماس صد ها میلیون دلار که از سوی چندین کشور ارسال شده بود را برای مسلح کردن بیش از حد این منطقه بکار برد. از زمان به قدرت رسیدن حماس، اقتدار گرایی و افراط گرایی همواره بر نگرانی‌ها برای رفاه و بهبود زندگی روزمره غزه افزود.

این پژوهشگر امور خاورمیانه معتقد است که حماس اهدافی مشابه داعش دارد.این دو جنبش بدور از ناسیونالیستی بودن سازمان الفتح، هدفشان بدون در نظر گرفتن هزینه انسانی (از جمله از سوی فلسطینی ها) برای دستیابی به نابودی کامل اسرائیل است. هدف از قتل عام ۷ اکتبر این بود که نشان دهد سرویس های مخفی « حکومت صهیونیستی » دیگر کارآرایی ندارد.و چگونه می‌شود نسنجیدگی کورکورانه صاحبان قدرت اسرائیل را فهمید که به مدت دوسال شاهد آماده سازی و تدارک هجوم از سوی حماس به اسرائیل بودند؟و تمام این مانورها در غزه و بدون هیچگونه پنهان کاری صورت می گرفت( حتی این عملیات فیلمبرداری و پخش می شد) تا با کُپی برداری از دهات اسرائیلی ها، این تمرین‌ها صورت گیرد.و نتانیاهو همه این‌ها را خود‌نمایی‌های توخالی از سوی آن‌ها می‌دید و براین باور بود که اعضای دولتش و نزدیکانش سعی براین داشتند تا از خیال پروری های یهودستیزی دوری جویند.

و با بازگشت به کشتار در اسرائیل معلوم می‌شود که پیچیدگی عملیات در سطحی است که بدون کمک نظامی جدی از سوی جمهوری اسلامی ایران به بازوی نظامی خود یعنی حماس ، انجام آن کاملاً نشدنی بنظر میرسد. و نیازی به گفتن نیست که تهران قویاً تمام حمایت خود از حماس را رد میکند. و استدلالش این است که هیچ مدرکی وجود ندارد که بتواند این اتهام را ثابت کند. چند ماهی است که تهران با تهدیدی مواجه است که آنرا حیاتی می‌داند : توافق ابراهیم.چند کشور سنی مذهب از وجود جمهوری اسلامی که برنامه هسته ای بسیار پیشرفته دارد، به وحشت افتاده اند.این کشورها در طرحی بنام پیمان ابراهیم به اسرائیل نزدیک شده‌اند و دامنه آن تا مراکش و سودان گسترش یافته است. و اگر این طرح به پیشرفت خود و نزدیکی کشورهای سنی مذهب به اسرائیل و در صدر آن‌ها عربستان سعودی ادامه میداد،تهران از آن بسیار آشفته خاطر میشد.

تهران تصمیم گرفته است که اسرائیل را به گونه ای خشونت آمیز تحریک کند تا این کشور با خشونت مشابه؛ اگر نگوئیم بدتر، پاسخ دهد. و نتیجه ی قطعی آن برهم زدن روابط خوب اخیر بین دولت یهود و کشورهای عربی خواهد بود. مذاکرات برای عادی سازی کامل روابط بین دو کشور عربستان سعودی و اسرائیل به حال تعلیق در آمده است.استراتژی موفقیت آمیز : ارتش اسرائیل اولین گلوله باران خود را به غزه آغاز کرد که به ناچار باعث تلفات غیر نظامیان شد.

همانطور که میتوان انتظار داشت، گذشته از کشورهای مسلمان، بسیاری از کشورهایی که پیش از این در کنار اسرائیل بودند، از دولت یهود فاصله گرفتند.ما فعلاً در اینجای ماجرا قرار گرفته‌ایم و علیرغم سفر جو بایدن به خاورمیانه، تهاجم مرگبار حماس شاید محرک آتش افروزی در منطقه شود.ع.ش

***

*و اینک مقاله اَلَن فراشون Alain Frachon، را می‌خوانیم که در شماره ۲۶ اکتبر ۲۰۲۳، تحت عنوان « ما دیگر درباره «مرکزیت» درگیری اسرائیل - فلسطین صحبت نمی کردیم»، که در روزنامه لوموند منتشر شده است :

مسأله فلسطین به موضوعی در حاشیه تبدیل شده بود. و در بیست و پنج سال گذشته سردمداران جهان آن را به عنوان یک موضوع ثانوی تلقی کرده اند. بویژه در خاورمیانه به علت سرگرم بودن در امور دیگری جز مسأله ی فلسطین، می‌توان گفت که این سوژه به کلی از ذهن‌ها پاک شده بود. و درگیری اسرائیل - فلسطین میرفت که بدست فراموشی سپرده شود. و گذشته از این، رویارویی بُعد فراگیر خود را از دست داده بود: دیگر نمی‌توانست جنگ جدیدی در منطقه ایجاد کند. ولی آن زمان به پایان رسیده است.

مسأله ی فلسطین می‌تواند بار دیگر خاورمیانه را به آتش بکشد.نقش آفرینانی که بیشتر نگران هستند، مانند خوابگردها به سمت جنگی می شتابند که نمی‌خواهند، اما ممکن است در مهار آن مشکل داشته باشند.رویارویی بین این دو جناح در رده ی درگیری‌های منجمد قرار گرفته بود : به تازگی به شیوه ای فجیع دوباره ظهور کرده و تا حدی «مرکزیت» خود را باز یافته است.

خاورمیانه در « قرن بیست و یکم» پیش از این با پیامدهای حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ دست و پنجه نرم کرده که تقریباً یک نسل از آن زمان می گذرد.و اکنون در مار پیچ خشونتی بی ارتباط با آنچه که بین اسرائیلی ها و فلسطینی ها در جریان است، با خطری جدی دست و پا می زند. و آن خطری است که خطوط گسل دیگری را در منطقه رقم زده است و ممکن است به ویرانی آن منجر شود. این شکاف، مخالفت بین جریان اکثریتی اسلام - سنی‌ها - و شاخه اقلیت آن – شیعه ها-؛ که اولی به رهبری عربستان سعودی و دومی به سرکردگی جمهوری اسلامی ایران شکل گرفته است.

گفتمان جنگ ابدی

این دو قدرت از طریق حزب ها و یا شبه نظامیان در لبنان و حتی بیشتر از آن در سوریه و یمن، با هم درگیر می شوند . صد ها هزار کشته، میلیون‌ها پناهنده، ویرانی کل شهرها در زیر بمباران ها ی بی رویه از هر طرف : جنگ مانند یک نفرین مادر زادی، منطقه را فرا گرفته است. اما در این میان ماجرای فلسطین برای کشورهای عرب منطقه، نگرانی اصلی شان نبود.بویژه کسانی که در خاورمیانه مشغول مهار امپریالیسم ایران هستند، بدون کوچکترین توجهی به «برادران فلسطینی»خود، به اسرائیل نزدیک‌تر شده اند. البته نباید فراموش کرد که رهبران جنبش های ملی آزادیبخش فلسطین سهم به سزایی در انزوا قرار دادن «برادران فلسطینی» خود دارند و شاخه ای از آن حماس است که عامل قتل عام ۷ اکتبربا گفتمان جنگ ابدی علیه « موجودیت صهیونیستی» را پرورش می دهد.

در سراسر جهان عرب، پاسخ وحشیانه اسرائیل به غزه، افکار عمومی را بیدار کرده است؛ که تاکنون به بمباران های سعودی ها در یمن و یا بمباران شهرهای سوریه توسط نیروی هوایی روسیه و رژیم دمشق، بی‌تفاوت بود.در قاهره،عمان،ریاض، رژیم ها وحشت زده به این بسیج همگانی نگاه می‌کنند و افزون بر این، بهت زده از محکوم کردن حماس خودداری می نمایند. آن‌ها حتی جرأت دیدار با جو بایدن رئیس جمهور ایالات متحده را نداشتند.

بی ثباتی

دست کم، جنبش عادی سازی روابط اعراب با اسرائیل به حالت تعلیق در آمده است. ایران خوشحال است که حداقل به طور موقت، ایجاد یک جبهه مشترک اسرائیلی- عربی علیه ایران را متوقف کرده است.جمهوری اسلامی شاخه‌های خود در کشور های عربی را حفظ کرده است : حزب الله در لبنان و سوریه، حوثی ها در یمن، شبه نظامیان شیعه در عراق و حماس در فلسطین؛ این گروها به جمهوری اسلامی ایران وابسته اند. ولی هر کدام یک بازیگر و عامل محلی نیز بشمار می‌آیند : آن‌ها در عین حال میخواهند «محور مقاومت» باشند و در عین حال «جبهه امتناع» را بوجود آورده تا به جهانیان بقبولانند در استثمار حماس و یا گروه‌هایی از این دست نیستند. و هر نوع همکاری با حماس در حمله ی ۷ اکتبر را رد میکنند. ولی همه ی آن‌ها در انتظار نابودی قریب الوقوع اسرائیل اند.این کلمات آن‌ها را خود به خود درگیر ِ به سرانجام رسیدن وعده نابودی اسرائیل می کند. آیا آن‌ها می‌توانند بدون واکنش به عملیات زمینی اسرائیل علیه حماس باقی بمانند؟این پرسشی است که در مورد جمهوری اسلامی و زیر مجموعه های عربی او صدق می کند. در حال حاضر قدرتمندترین شبه نظامی طرفدار ایران- حزب الله لبنان- در حال افزایش تعداد درگیری‌ها در مرز اسرائیل و لبنان است. پهباد های شلیک شده توسط حوثی ها، موشک های پرتاب شده توسط یک گروه عراقی : درگیری در حال گسترش است.اگر این چرخ دنده ها و درگیری‌ها ادامه پیدا کند، تصور واکنش آمریکا یا اسرائیل علیه ایران و در نتیجه بی ثباتی لحظه ای کل منطقه خلیج فارس محتمل است.و در عین حال، دو یگان هوانوردی نیروی دریایی آمریکا در شرق مدیترانه در سفر است که هدفش ارعاب حزب الله خواهد بود.

ابر قدرت منطقه ای

همانطور که آنتونی سامرانی از روزنامه لبنانی L'orient-le jour در ۲۱ اکتبر به درستی بیان کرده است، ایالات متحده و نیز جمهوری اسلامی و حزب الله اشتهایی برای به ثمر رسیدن چنین تحولی ندارند. هانری لورن Henry Laurens شرق شناس در وب سایت Le grand continent به درستی یاد آوری می‌کند که زراد خانه حزب الله لبنان، نه برای دفاع از حماس، اما شاید برای دلگرمی بخشیدن به ایران و جلوگیری از حمله اسرائیل و یا آمریکا به تأسیسات هسته ای ایران بیشتر از خود تمایل نشان دهد.

جمهوری اسلامی که به تازگی به عضویت باشگاه نوظهور بریکس** BRICS ( برزیل، روسیه،هند،چین،آفریقای جنوبی) در آمده است و از سوی دیگر با سرنوشتی که برای زنان ایران رقم زده است؛ و توانسته از وضعیتی نا بسامان در دوره اعتراضات بدور بماند، بیش از هرزمان دیگری خود را در موقعیت یک ابر قدرت منطقه ای حس می کند. و به طور خلاصه هیچ‌کس علاقه‌ای به گسترش درگیری ندارد.اما چگونه میتوانیم با قاطعیت بدانیم رهبر جمهوری اسلامی ایران، آیت الله علی خامنه ای در گرگ و میش زندگی‌اش چه چیزی را «منافع» خود می داند؟جنگ، اغلب یک موضوع سوء تفاهم است از درک نادرست از نیات طرف مقابل.

خیلی چیزها به مشخصات حمله زمینی به غزه بستگی دارد. بایدن به اسرائیل یاد آوری کرد که خشم و میل انتقام جویی چگونه واکنش آمریکا به حمله ۱۱ سپتامبر را لکه دار کرده است و ایالات متحده بخشی از وجهه خود را از دست داده است. یک قاطعیت : چند ماه دیگر، «روز بعد»- پس از جنگ- فرا خواهد رسید و آن روز اسرائیلی ها و فلسطینی ها همیشه باید در کنار هم زندگی کنند، اما چگونه؟

*https://www.lemonde.fr/i

** گروهی از شش کشور که جمهوری اسلامی به تازگی به آن پیوسته است و می‌خواهند در صحنه بین‌المللی و بویژه از نظر اقتصادی با آمریکا و اتحادیه اروپا مقابله کنند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر