صفحات

۱۴۰۲ آبان ۱۵, دوشنبه

حکومتی بدون مشروعیت مردمی


ابوالفضل محققی
جامعه امروز ایران با دو تصویرروشن مشخص می‌گردد. نخست تصویر حکومتی که قدم به قدم مشروعیت خود را از دست داده و می‌دهد و در شلتاقی دیوانه وارکه به صغیر وکبیر رحم نمی‌کند! سعی در حفظ ونگاه داری قوانین ارتجاعی ومحدود کننده آزادی‌های فردی واجتماعی مردم که بر آن‌ها نام قوانین اسلامی نهاده واساس نگاهدارنده ستون خیمه جمهوری اسلامی می‌نامد! دارد.
دیگری تصویر نیروی اجتماعی بزرگیست بنام مردم معترض که روز به روزبر تعداد ودامنه آنها افزوده می‌شود. مردمی بپا خاسته برای باز گرفتن اعتماد خود که روزی با رای حداکثری به حکومت جدید بر آمده از دل انقلابی ویران گر به اوحق قانون گزاری دادو مشروعیت بخشید. حال اکثریت همان مردم با تکیه بر نیروی نسل جدید برای باز پس گیری هر آنچه که طی سال‌ها حکومت جابرانه دستگاه دینی پیوند خورده با دستگاه‌های امنیتی ونظامی ازمردم گرفته وبشکل قوانین واحکام ضد مردمی در حیات، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بصورتی کاملا آمرانه، منطبق بر منویات ولی فقیه بدون در نظر داشت منافع مردم جاری ساخته است! بر خاسته‌اند.

نیروی مردمی ونسل جوانی که قدم به قدم در مقابل رژیم ایستاده ودرچالشی رودرروی تاوان سنگین داده، اما پرده از سیمای مرتجع، فاسد، غارتگر، زن ستیز، کودک کش و جنایت کارانه اوبر گرفته است. از حرمت ومشروعیت آن کاسته وبرحرمت زنان آزادی خواه و مبارزایران افزوده، برسبک زندگی غربی پای فشرده وبرای رسیدن به آزادی جان داده است.
زنان این نیروی اجتماعی بزرگ که بخش مهم وتاثیر گذاردراین چهل سال مبارزه برای مشروعیت زدائی از چهره کریه زن ستیز وآزادی کش ولی فقیه وحکومت اسلامی بحساب می‌آیند.
نگاه اول به آنچه که در جامعه می‌گذرد، همراه اولدورم بیلدرم رهبر نشان از قدرتمندی رژیم می‌دهد. اما درواقع وضعیت امروز جمهوری اسلامی بسان جزیره نشین‌های محصور شده در میان اقیانوسی از مردم سخت متنفراز اوست. وحشت زده از طوفانی که در اعماق می‌غرد و هر آن بشکل جنبش مهسائی دیگر بزرگتر و فرا گیر تر می‌تواند بسطح آمده و بساط خونین خلافت اسلامی اودر این جزیره وحشت را در هم نوردد.
از این روچنین دیوانه وار دست به هرگونه بی شرافتی، بگیرو ببند، هر گونه ضرب وشتم و جنایت که تنها سلاح او درمقابله با این حلقه محاصره کنندگان نهایت پیروز بر اوست! می‌زند تا لختی برعمر نکبت بار خود بیفزاید.
چه اتفاقی افتاده که پس از چهل سال! حکومت چنین بی پروا وسراسیمه دست به حذف نیروهائی که در همین نظام کار کرده‌اند می‌زند؟ کسانی که روزی از صافی حکومت گذشته‌اند، اما امروزبا حکومت زاویه پیداکرده ولرزه بر تن رژیم می‌افکنند.
اخراج سه هزار وپانصد استاد از سراسر دانشگاه‌ها ونشاندن سه هزار لیسانسیه سهمیه‌ای بجای آنان و عواقب کار آنان در مقابل لشکری از دانشجویان که بدنه اصلی تمام جنبش‌های اعتراضی می‌باشند. جایگزینی لشکری از طلاب درمدارس که مسلمامورد خنده و شوخی بچه‌های نسل زد خواهند شد وعبایشان را بسرشان خواهند کشید.
در افتادن با دخترانی بسان آرمیتا گرانوند که سر در برابر حجاب بانان عقده‌ای، متحجر در آمده به استخدام دون مایه و متملقی چون زاکانی سر خم نمی‌کنند و با مرگ مظلومانه ودر عین حال شکوهمند خودجهانی را به حمایت از خود می‌کشند.
در افتادن با جامعه پزشکی برسر حجاب اجباری، ممنوع الکار کردن هنرمندان زن از فعالیت هنری بستن مراکز تفریحی، کافه شاپ‌ها، حتی مراکز کسب و کار نشان از وحشت روز‌های آینده است. راه اندازی دسته جات آتش به اختیار در اشکال مختلف در لباس دینی برای نسق کشی از مردمی که امروز تره برای کلیت دین ونظام دینی خورد نمی‌کنند! خبر از طوفان‌های پیش رو می‌دهد.
مردمی که در لجاجت با سیاست حکومت در قبال فلسطین سکوت اختیار می‌کنند و حاضر به ظاهر شدن در راه پیمائی ونمایش حکومت در دفاع از مردم فلسطین نمی‌شوند.
بجای شعارحکومتی "هم غزه، هم لبنان، جانم فدای اسلام" مردم شعار "نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران "سر می‌دهند. درد این ضربه کاری را حکومت خوب درک می‌کند. ضربتی که حتی در گاه در گیر شدن و رویاروی رژیم با دشمن خارجی کمتر کسی بیاری او بر خواهد خواست. برای مردم رسیدن به حساب حکومت و حکومتیان مهم ترازهردشمن خارجی رژیم تراشیده است. ملت ایران را سر دشمنی با هیچ کس وهیچ دولتی نیست. شعار حکومت آینده ایران زمین، صلح ودوستی با تمام دولت‌ها ومردم جهان است. پیام مردمان این سرزمین در طول تاریخ صلح بود، دوستی بود، همزیستی مسالمت آمیزبود، کار بود وآبادانی، شادمانی بود و رقص، جشن بود وسرور! پیام جنبش مهسا نیز جز این نیست.

ابوالفضل محققی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر