صفحات

۱۴۰۱ بهمن ۲۲, شنبه

 تجاوز بدختران جوان

 و ربایش تقدس واقتدار از دین!


فیروز نجومی
خبر تجاوز بدختران جوان در "خودروی ون" ماموران سرکوب معترضین بگونه ای بی سابقه انتشار یافت. خبری که بدست هکران "علی" پس از مرگ مهسا افشا گردید؛ خبری که بحث و مناطره در باره آن در رسانه های اجتماعی هنوز ادامه دارد، چنانکه گویی تجاوز بدختران و پسران جوان در حکومت آخوندی پدیده تازه ایست. حال آنکه، با صعود قشر اخوند برهبری آخوند خمینی و در پی آن رهبری آخوند خامنه ای، تجاوز جنسی نه تنها بلحاظ دینی منع و زشت بشمار نمی آمد و نمی آید بلکه شایسته پاداش و اجر الهی هم محسوب میشد و میشود.

سودابه اردوان، زندانى سياسى سابق و از بازماندهگان قتل‌عام‌ زندانيان سياسى سال ۱۳۶۷، که هشت سال را در زندان‌های اوین و قزل حصار به سر برده است، پس از شرح شرایط جهنمی زندان اوین و انواع شکنجه های وحشتبار، در چندین سال پیش از این، در مصاحبه با رادیو فردا گفت:

یکی از متداول‌ترین چیزها این است که زندانیان سیاسی زن، بخصوص در آن سال‌هایی که ما زندان بودیم، اکثراً ۱۷ یا ۱۸ ساله بودند. بچه‌های جوانی بودند ازدواج نکرده. اینها را قبل از اینکه اعدام کنند، فکر می‌کردند حتماً به اینها تجاوز کنند که اینها بهشت نروند. این سیستماتیک بود. اینها توجیه مذهبی پشت آن داشتند.

خانم اردوان به این واقعیت اشاره دارد که ما در حالیکه شاهد بر زشتترین و شنیعترین رفتا غیر انسانی، تجاوز جنسی بانسانهایی ضعیف و بی پناه بدست مامورانی هستیم حافظ نظم اجتماع؛ د ر عین حال، میتوانیم ارتباط مستقیم دین و باورهای دینی را با رفتاری که در قاموس بشری از زشت ترین و شنیع ترین اعمال شناخته شده اند مشاهده کنیم. یعنی که از دیدگاه دین حاکم بر جامعه، دین اسلام، شکنجه گر متجاوز، در بارگاه الهی بجای آنکه برای ارتکاب به اعمال زشت و غیر انسانی طعمه شعله های آتش دوزخ گردد، بدروازه های بهشت رهنمون میگردد. گاردی که بدختری نوجوان تجاوز میکند مبادا که به بهشت راه یابد، باید احساس کند به وطیفه دینی خود عمل کرده است، عملی سزاور ستایش و پاداش. 

البته چنین رفتار خشونتباری، بسی بسیار، درد برانگیزتر شود وقتی در میابی که از باور و ارزش های دینی بر خاسته و در مراجع رسمی آموزشهای لازم را می بینند. در حالیکه تجاوز به دختران و پسران جوان بدست پاسداران مقدس و یا اراذل و اوباشی که باستخدام غیر مستقیم سازمانهای انتظامی و امنیتی در آمده اند، پیوسته تکرار گردیده است. اما، تا کنون یک مامور پاسدار باتهام تجاوز بزندانیان زن یا مرد در دادگاههای عدالت اسلامی بمحاکمه کشانده نشده است؟

اما، باید بخاطر بسپاریم که در نظام اسلامی نمیتوانی دستهای خود را به چنین اعمال زشت و شنیعی آلوده کنی و برای آن توجیه دینی-فقهی- شرعی نداشته باشی؟  در حفظ و حکومت دین الله، امام، آخوند خمینی هر عملی را، از جمله خدعه، رفتار زشت و غیر اخلاقی که خود عمل بدان را اعتراف میکئد، مشروع و شایسته دریافت پاداش الهی میدانست، بدون احساس هیچگونه شرم و حیائی. خدعه، کنشی لازمه آغاز هر عمل جنایتکارانه و یا خیانتکارانه است. آنگاه امام مقدس ما بخدعه گری هم افتخار میکند و مورد مهر و محبت مردمی هم قرار میگیرد. خدعه گری، کنشی که در شرایط موجود باوج خود رسیده است. یعنی که هم اکنون هر رفتار جنایتکارانه، در ستیز با وجدان انسانی تا زمانیکه در حدمت پایداری حکومت آخوندی قرار بگیرد، نه تنها مورد توبیخ قرار نمیگیرد، احتمالا، ترفیع نیز دریافت کند. چرا که رژیم آخوندی، خود را مواجهه با خطر براندزی می بیند، موجودیت و تداوم نظام مطرح است. بهمین دلیل، چندان از انتشار خبر تجاوز مامورین بدختران جوان در خودروی ون، نا خشنود نبود و حتی فرصتی را بوجود آورد که نشان بدهد که ماموران اسلامی در تعقیب مجرمین حتی همردیفان خود را نیز بحساب میکشند. 

البته که میتوان باین حادثه بمثابه پیامی نگریست که نظام قصد ارسال آنرا به جنبش زن زندگی آزادی در سر میپرورانده است. خیلی ساده که بهوش باشید: در صورت ادامه اعتراض و مقاومت، چه سرنوشتی در انتظارتان است. بدادخواهی و دادگاه نرسیده، در خود روی ون، بسزای اعمالتان خواهید رسید.

البته که حکومت آخوندی، قبل از آنکه یک حکومت سیاسی باشد، یک حکومت دینی ست. بنابراین، آخوندها، بلحاظ تعلیم و تربیتی که دیده اند، شیوه ای از حکومت رابر گزیده اند که در منظر آنها حلال همه مشکلات است، شیوه قهر و خشونت، تنبیه و مجازات، زندان و شکنجه، تیرباران و یا آویختن بدار. اگر نظام، گوینده و معترض را خفه نکند و بدختران و پسران جوان تجاوز نکند، کدام راه را میتواند برگزیند، کدام راه را که معترضین و منتقدین را بسکوت و تسلیم واطاعت وادارد؟ چه چیزی در آنها ترس و واهمه ایجاد میکند و آنها را از رسیدن بخواسته هاشان، زن زندگی آزادی، منصرف میکند؟ آیا بحز خشونت و سرکوب، تا کنون نظام پاسخ دیگری در ارتباط با مشکلات روزمره زندگی اجتماعی ارائه داده است؟

درست است، نزدیک به نیم قرن حکومت آخوندی، مدت زمان کوتاهی نیست. بنابراین، شیوه حکومت آخوندی بر اساس قهر و خشونت، تجاوز و هتک حرمت را نمیتوان شیوه ای تماما ناموفق خواند. بی دلیل نیست بخش بزرگی از بودجه کشور را هزینه پرورش نیروهایی میکند، متجاوز و سرکوبگر تا چند صباحی طولانی تر حکومت آخوندی ادامه یابد.

واقعیت این است که در رژیم دین، در رژیم اخلاق و وجدان اسلامی، بجای آنکه دین  بازدارنده انسانها از ارتکاب به اعمال زشت و شنیع باشد، تشویق و ترغیب کننده ی آنها بوده و هست. درست است، خشونت ممکن است در همه حکومت ها بویژه نظام های استبدادی و تمامیت خواه بوقوع بپیوندد. اما، همه آن حکومت ها از حکومت هیتلر و استالین و مائوتسه تنگ بگیر تا حکومت صدام و قذافی، حکومتهایی بودند، ذاتا، سیاسی. اما، هییچیک از آنان حکومتی دینی نبودند و هر چند بنام نژاد و ملت و طبقه به قهر و خشونت، نتبیه و مجازات، زندان و شکنجه دست میزدند و یا بجلوی جوخه اعدام میگذاردند و از طناب دار آویران میکردند. ولی، هیچیک از آنان،  بنام خدا و یا الله، در دفاع از کیش و دین، بر طبق متن کتاب مقدس، بازتابنده آراده الله، و یا نمادی ماورایی، دست بخشونت و خونریزی نمیزدند. درست است از این فجایع در قرون وسطی، در اروپا و در دوران جهل و تاریکی بوقوع می پیوست. از این دوران، دیر زمانیست که جوامع غربی رهایی یافته اند. حال بنظر میرسد که تاریخ مسئولیت در هم شکستن و ویرانی دوران تاریکی را به نسل جوان و نوجوان کشور ایران محول کرده است.

اگر تجاوز جنسی به دختران نو جوان در خودروی ون مزدوران سرکوبگر، کنشی ست که نزدیک به نیم قرن تاریخ دارد. بآن دلیل است که خشونت و خونریزی، تخریب و غارت، تنبیه و تجاوز و مجازات در ذات دین الله نهفته است. 

تردیدی نیست که ممکن است بسیاری از این سخن، ابرو در هم کشند و مذاقشان آزرده شود. اما، چه باک؟ حقیقت را باید گفت. چرا که ما با یک حکومت سیاسی روی در رو قرار نگرفته ایم. حکومت سیاسی از هر نوع که باشد متعهد بعهد و قرارد دادی ست، قواعد و مقرراتی بر ساخته دست بشر با دیدگاههای گوناگون. حال آنکه، حکومت آخوندی به هیچیک از قوانینی که بدست بشر وضع گردیده است، خود را متعهد نمی بیند. حکومت آخوندی خود را تابع قوانینی میداند که از اراده الله بر خاسته است، تنها خدایی که جهان هستی بر اساس اراده او بگردش در میآید، اراده ای که در صفحات مقدس قران بازتاب میآید.

این بدان معناست که حکومت آخوندی بر اساس اصل و اصولی حکومت میکند که اکثریت جامعه نیز بدان باور دارند. باور مردم به اقتدار و معجزاتی که از قرآن بر میخیزد فنا ناپذیر است، همان کتاب مقدسی که حکومت آخوندی با رجوع به متن آن بهر عمل شنیع و زشت و خشونتبار و همراه با بیرحمی و انتقام ستانی دست میزند، از جمله باسارت کشیدن دختران جوان و تجاوز بآنان. یعنی که زنی که در جنب و جوش اعتراضی دستگیر شود، در قاموس اسلام، دین آخوندی، همچون کنیز بشمار میرود و بهره وری از او مشروع و حلال است.

افزوده بر این، جایگاه ولایت فقیه، بندگان الله را از هر قانونی برساخته ی دست بشر بی نیاز ساخته است. ولی فقیه خود، تبلور و تجسم قانون است. ایا، در این 32 سال حکومت مطلقه، ولایت فقیه هرگز مورد سوال واقع شده است؟ آیا تاکنون بسوالی پاسخ داده است؟ ایا هرگز اتفاق افتاده است که او را مسئول یکی از هزاران فرمانی که صادر کرده است بخوانند؟ نه! آخوند     خامنه ای، جانشین الله روی زمین است. اگر میتوانی مسئولیتی را به الله نسبت دهی، حتما میتوانی آخوندی خامنه ای را هم مسئول جنایات و خیاناتی که مرتکب شده است قرار دهی و او را نه در دادگاه الهی که در یک دادگاه برساخته عدالت بشری، بمحاکمه بکشانی.

تجاوز بدختران جوان در خودروی ون، بیانگر این واقعیت است که از هر زاویه که بنگری، حکومت آخوندی، یک حکومت دینی است. تردید مدار که اگر حکومت آخوندی یک حکومت سیاسی بود تا کنون چندین بار رخت از این جهان بر بسته بود. این حکومت دین بود که توانست بیش از نیم قرن جهان، بویژه جهان غرب را فریب دهد. که حکومت آخوندی، اساسا، حکومتی ست مردمی. که مردم با دین اسلام زاده میشوند، با موازین و قواعد و قوانین و فرهنگ آن پرورش مییابند. قشر آخوند برهبری آخوند خامنه ای، پس از آخوند خمینی، بر اساس همان کتابی حکومت میکنند که مردم بدان بعنوان تکیه گاه و نهایی ترین پناهگاها اعتقاد و ایمان دارند. کتابی که قسم بآن حکمی محسوب شود مبنی بر پاکی و بی گناهی، هر گناهکاری.

تردید نمیتوان کرد بالغ بر 80 در صد از مردم- اگر هم بگویئم 90 در صد سخنی بگزاف نگفته ایم- نسبت بنظام احساس انزجار و بیزاری دارند. اما، برغم تنفر همگانی، در درون و هم در بیرون مرزها، حکومت آخوندی هنوز برسر جای خود مانده است. یعنی که هنوز بخش نسبتا کوچکی از جامعه بپا خواسته و حکومت آخوندی را بچالش کشیده است. هنوز اکثریت با منفعلین است. ممکن است که باورهای دینی، لزوما دلیلی بر انفعال اکثریت در شرکت در جنبش اعتراضی نباشد. اما، نمیتوان با اطمینان گفت که منفعلین رودر بایستی را با دین خود کنار گذاشته اند.

خاطر، اما، جمع دار که دیر یا زود این رو در بایستی با دین کنار گذاشته میشود و آخر زمان آغاز میگردد و همه مساخد و حوزه ها و همه امکان مقدس بویرانی کشانده میشود. چرا که حکومت ولایت فقیه، حرمت و تقدس را از دین ربوده است.  

فیروز نجومی

firoz nodjomi

https://firoznodjomi.blogspot.com

fmonjem@gmail.com


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر