صفحات

۱۴۰۱ دی ۲۳, جمعه

aghajari.jpg فصل آخر کتاب جمهوری اسلامی، سید هاشم آقاجری

بیانیه‌ی هاشم آقاجری در اعتراض به اعدام‌های اخیر

بیانیه‌ی زیر [پیوست] را در آغاز جنبش اعتراضی زن-زندگی-آزادی منتشر کردم و از حاکمیت خواستم که به صدای مردم گوش فرادهد و ماشین سرکوب را متوقف کند اما اکنون پس از چهار ماه آشکار شده است که گوش شنوایی برای شنیدن صدای مردم نیست.

به نظر می‌رسد که دیگر امیدی به گشودن باب گفتگو باقی نمانده است؛ به ویژه آن که پس از سرکوب و کشتارهای خیابانی چندین صد نفره از زنان و مردان، جوانان و کودکان در سراسر ایران، اینک شاهد قتل‌هایی حکومتی هستیم که به نام اعدام جوانان معترض ایرانی در زندان‌ها صورت می‌گیرد.

اعدام‌هایی که نه وجدان عمومی ایرانیان و جهانیان را اقناع کرده و می‌کند و نه حقوقدانان و وکلای مستقل و شرافتمند ایرانی آنها را مطابق با موازین قانونی و آئین دادرسی عادلانه می‌دانند.


هر انقلابی دو مرحله دارد. در مرحله‌ی اول مردم سخن می‌گویند اما حکومت‌ها نمی‌شنوند و در مرحله‌ی دوم که حکومت‌ها سخن بگویند دیگر مردم به آنها گوش نخواهند داد. به نظر می‌‌رسد که اکنون مرحله‌ی دوم آغاز شده است، مرحله‌ای که هر چند فرآیندی زمان‌بر خواهد بود اما در منطق خود می‌تواند رودهای خون‌های به ناحق ریخته شده را در آینده‌ای نه چندان دور به دریای پر تلاطم و طوفانی کین و خشمی تبدیل کند که هستی نظام حاکم را در خود غرق سازد.

اگر کتاب عصر جمهوری اسلامی و نظام ولایت فقیه پنج فصل داشته باشد، اینک اوراق فصل پنجم و نهایی آن است که ورق می‌خورد. فصلی که هر چند نه در هفته‌ها یا ماه‌های آینده اما دست کم در آینده‌ای نزدیک با فراهم شدن تمام شروط لازم و کافی به ورق پایانی خود خواهد رسید. پایانی که امید می‌رود با گذاری حتی‌الامکان کم هزینه و بدون به خطر افتادن استقلال و وحدت و تمامیت ارضی ایران و فرو رفتن در هاویه‌ی آشوب کور و وضعیت هابزی جنگ همه علیه هم همراه باشد، گذاری از نظم کهنه به نظم نو، دموکراتیک و عادلانه برای ایرانی که مِلک مشاع شهروندانِ برابرحقوق ایرانی، صرف نظر از هر گونه نابرابری، تبعیض و ستم دینی، مذهبی، ایدئولوژیکی، سیاسی-اجتماعی، اتنیکی، جنسیتی، پیرامونی و طبقاتی باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر