صفحات

۱۴۰۰ فروردین ۱۴, شنبه

 امریکا ستیزی در بیرون

 و دشمنی با آزادی در درون!


فیروز نجومی

این روزها، رابطه جمهوری اسلامی و کشور چین موضوع روز است در درون و همچنین در بیرون. چرا که دو کشور رسما پیمان 25 ساله ای را امضا کرده اند که محتویات ان نزد مردم ایران مضنون و مشکوک است. بهمین دلیل، بسیاری این عهد و فراردارد را برابر با پیمان ننگین ترکمانچای میدانند. گویا بنا برملاحظاتی، این چین است که در مخفی نگاهداشتن خرد و ریز عهدنامه اش با جمهوری اسلامی اصرار میورزد، چنانکه گویی همان ملاحظات کافی است که جمهوری اسلامی را وا دارد که سکوت بر گزیند و رازی را بر ملا نکند که چه معامله ای کرده است، چه داده است و چه گرفته است. بعضا، بر آن باورند که اعداد و ارقام و زمان قید شده در پیمان، از ضعف جمهوری اسلامی خبر میدهد و گسترش اقتدار جهانی چین.

جالبتر آنکه گفته میشود این پیمان در واقع پیمانی بوده است ناشی از مذاکراتی که بین "رهبران" دو کشور و نمایندگان آنها صورت گرفته است. دو رهبری که دارای چهان بینی و باور به ارزشهای متصاد با یکدیگرند. این روایتی است به حقییفت نزدیکتر. چرا که چنین عهدنامه ای هرگز بامضای رهبر دو کشورنمیرسید اگر کشش و جذابیتی این رهبران در یکدیگر نمی دیدند و احساس نمیکردند که دارای منافعی مشترک هستند.

شی جین پینک، چون بقدرت رسید، خود را  رئیس جمهور و رهبر مادام العمرچین و حزب کمونیست خواند. بدینترتیب، او بر روی دست تمام دیکتاتورهای پیش از خود برخاست.  در حالیکه حکومت ولایت بنا بر اراده ای ماورایی برقرار گردیده و بنا دارد ادامه یابد تا قیامت. البته شی جین پینگ، چندان اهمیتی نمیدهد که رهبر حکومت اسلامی خود را در قلمرو خویش چگونه توصیف میکند. اما، او خود رهبری ست که باین جهان میاندیشد و سود و منفعت و برتری ملتش را در این جهان مادی میجوید. این در حالی ست که ولایت فقیه، خود را جانشین خداوند یکتا و یگانه، الله بر روی زمین می پندارد و وظیفه دار دفاع از برتری دین اسلام و ستیز ابدی با شیطان. 

 اگر مرامنامه حزب کمونیست زائیده تفکر و اندیشه انسانها ست و، ملتزم به برابری و بر قراری عدل و انصاف و رفاه و آسایش همگانی در جامعه. مرامنامه حکومت ولایت، کلام الله است، کتاب قرآن که برتاباند فقط و فقط  اراده و امیال الله، خدایی که رسول خود را در درون یک جامعه بادیه نشین در یکهزار و چهارصد سال پیش از این بر میگزیند و رمز و راز هستی و نیستی، بویژه شیوه حکومت را بر او اشکار میسازد. حکومت ولایت، برای ادامه رسالتی آمده است که الله بر دوش رسول خود نهاده  است که عبارت بوده و هست از فراخوانی بسوی تسلیم و اطاعت. تسلیم که الله تنها خدایی ست که وجود دارد و بجز او هیچ خدای دیگری نیست. که بیخودی درپی یافتن خدای دیگری نباشی و باحکام الهی و یا شریعت اسلامی نیز گردن نهی در تمامی عرصه های عملی زندگی. بنابراین، زیاد دور نرفته ایم اگر بگوییم که اراده ولی فقیه معطوف به اراده الله ست. 

با این وجود، آنچه این دو رهبر، یکی فقیه و مومن و خداشناس، دیگری مادیگرا و سیاست پیشه و خداناشناس  را بیکدیگر نزدیک میسازد، تنها اقتدار استبدادی نیست. آنچه رهبر چین را به ولایت فقیه نزدیک و با او متحد میکند، امریکا ستیزی ست، سیاستی که ولی فقیه بیش از چهاردهه  است بر آن اصرار ورزیده است، برغم خسارات جبران ناپذیری که تا کنون ملت را بدان دچار کرده است. این در حالی ست که شی جین پینک خود را رقیب امریکا میداند و بخوبی از سودی که از رابطه با امریکا میبرد آگاه است و پیوسته قصد افزودن بر آنرا داشته و دارد. در حالی که نظام ولایت خود را دشمن آشتی ناپذیر غرب برهبری امریکا میداند. چرا که حکومت دین برهبری آخوند خامنه ای، امریکار را منشا کفر و خداناشناسی می پندارد و جامعه ای فاسد و تبلور لهو و لعب و بیعاری و ولنگاری، اخلاق و رفتاری که از ازادی برمیخیزد، و متولی ان امریکاست.

هرچند که ستیز و دشمنی نظام ولایت را با آمریکا نمیتوان با رقابت با آن از طرف چین، یکی دانست، با این وجود  در برخورد با حقوق بشر و ستیز با آزادی، دارای باور و ارزشهایی که امریکا پیوسته خود را مدافع و متولی آن دانسته است، دارای مواضعی مشترک اند. بی دلیل نیست که ولی فقیه و شی جین پینگ بیکدیگر اعتماد میکنند، چون هر دو دشمن آشتی ناپذیر آزادی اند. چه اگر در چین و حکومت اسلامی آزادی وجود داشت، نه شی جین میتوانست حکومت خود را مادامالعمر اعلام بدارد و دهان هر مخالفی را با مشت آهنین بکوبد و نه ولی فقیه میتوانست، همچون الله، خداوند بی همتا بریک جامعه بیش از سه دهه با تکیه بر وحدت شریعت و شمشیر، سرکوب و خفقان  و بخاک خون کشاندن مخالفان و دگراندیشان حکومت کند. البته که دشمنی با آزادی در درون و امریکا ستیزی در بیرون، سیاستی ست که رهبر چین و حکومت اسلامی را با ولادیمرپوتین هم نزدک میسازد. 

روشن است که چین و شوروی، هر دو از رابطه شان با امریکا سود میبرند و پیوسته در سدد راضی نگاهداشتن امریکا هستند. حال آنکه، تنها جمهوری اسلامی ست که بابت ستیز با امریکا، ساختار اقتصادی کشور را بویرانی و اکثریت جامعه را بفقر و فحشا و تنگدستی کشانده است. در واقع تمامی سیه روزی و تیره بختی هایی که گریبان ملت ما  را گرفته است، باید به سیاست امریکا ستیزی نظام ولایت در خارج و دشمنی با آزادی دررون نسبت داد. 

فیروز نجومی

Firoz Nodjomi

https://firoznodjomi.blogspot.com 

fmonjem@gmail.com


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر