صفحات

۱۳۹۹ اسفند ۲۵, دوشنبه

 کارتل تجزیه طلبان

حسن بهگر

اعلامیه ای با عنوان ظاهر الصلاح «نه به جمهوری اسلامی»  با امضای برخی از  اعضای شورای گذار و حزب مشروطه  و کومله و حزب کمونیست کارگری انتشار یافته که بند اصلی آن خواست «حق تعیین سرنوشت اقوام» است. آن عنوان سرپوش است برای این مطلب.

بیشترین امضاء کنندگان، از جمله حسن شریعتمداری، شهریار آهی، عبدالله مهتدی و یوسف بنی طرف به تجزیه طلبی و جداخواهی با نام های گوناگون شهره هستند و به عبارتی سؤ سابقه تبهکاری سیاسی شان روشن است و تکلیف خودشان نیز همینطور.

البته نه گفتن به جمهوری اسلامی، خواست اکثریت ملت ایرانست که فقط ۷ میلیون نفر آن به خارج پرتاب شده اند. برای همین هم عنوان اعلامیه شده تا ایز به گربه گم بکند. ولی از نه ی اول جمهوری اسلامی که به بله ی حکومت جایگزین می رسید کار خراب می شود.

حاصل طرح حق تعیین سرنوشت اقوام  به معنای تخریبی آن و نه آزاد کردن کشورهایی که زیر یوغ استعمار بودند، پس از یوگسلاوی، افغانستان و عراق جلوی چشم ماست و بر همه روشن است که این سخن ها با چه هدفی گفته می شود و چه فجایعی به دنبال دارد. عراق را عملاً به سه بخش کرد، سنی و شیعه تقسیم کردند تا از هم بپاشد و اگر نپاشید به دلیل همت مردمش و البته پشتیبانی جمهوری اسلامی بود که اصرار داشت آمریکا را در عراق شکست بدهد و داد. وگرنه امثال همین هایی که برای ما نسخه ی قومی می نویسند، در عراق هم بودند و اربابشان هم که آمریکا باشد، بالای سرشان بود که همه جور مساعدت بکند.

کل قلمرو ایران کنونی حاصل اتحاد اقوام در طی هزاران سال است که تاریخ، فرهنگ و سنت مشترکی دارند. اکنون ما مسأله ی قومی نداریم و هر که حرفش را می زند می خواهد ایجادش کند. لزومی هم به فدرالیزه کردن کشوری که قرن هاست متحد است، نیست. بعد هم معلوم نیست چه کسی به این مدعیان پرمدعا نمایندگی قومی داده که برای ما جولان بدهند. قومی که مرز خودش معلوم نیست، نمایندگانی پیدا کرده که معلوم نیست که تعیینشان کرده! عجب بلبشویی!

 اقوام ایران اکنون با عنوان یک ملت با هم زندگی می کنند و مشکل مشترک همه استبداد مذهبی است نه مسأله قومی. این افراد وطن فروش، با بیانیه شان به جعل هویت سیاسی برای اقوام اقدام کرده اند و در حقیقت قلب ملت را نشانه گرفته اند تا آن را از هم بپاشانند.

بها دادن به مسأله قومی و طایفه ای یک پدیده مدرن نیست و عقبگرد و ارتجاع صرف است و به مساله ژنتیک و خون بر می گردد و موجب نزاع های بی پایان قومی و تکه پاره شدن کشور می شود. قومگرایی سیاست زده و منازعه محور است و با خواست ادعایی این بیانیه که رفاه و آزادی و پیشرفت است منافات دارد. ملت سازی امر سیاسی است نه نژادی و خونی. کسانی که با این اسباب به میدان میایند، جز پاکسازی و کشتار چیزی در چنته ندارند. باید صریح گفت و به رویشان آورد، وگرنه به آنی مملکت را به باد می دهند.

ملت واحد سیاسی است نه قومی و اگر به این حد تقلیل داده شود، آب خوش از گلوی هیچکدام از اعضایش پایین نخواهد رفت. به ویژه اینکه می دانیم دشمنان ایران علنی و صریح گفته اند که ایران بزرگ است و باید کوچک شود. اگر کشور ماست که اندازه اش خوب است، اگر میخواهید کشور به قامت حقیر خودتان پیدا کنید، بروید جای دیگر.

هویت قومی جا برای کسی غیر از زادگان قوم ندارد، در مقابل آغوش ملت به روی همه باز است. مدعیان رهبری قومی با سیاسی کردن قومیت خواستار بسیج اعضای قوم هستند تا خود به قدرت برسند و خواست اربابانشان را نیز تحقق بخشند. قومگرایی ویرانگر است. ما نیازمند ملی گرایی مدنی هستیم تا افراد هویت خود را به هویت ملی پیوند بزنند و به حقوق برابر شهروندی دست یابیم.

دستکاری در احساسات قومی و برانگیختن آن برای بر هم ریختن یکپارچگی کشور اولین بار نیست در ایران  آزمایش شده. قبلاً نتیجه نداده و بعد هم نخواهد داد. ولی موجب ریختن خون بسیاری شده و جز بدنامی ثمری نداشته است. جلوی خونریزی را خواهیم گرفت، ولی نقداً بدنامیش ارزانی این اعلامیه نویس ها تا اقلاً مردم بدانند که اگر خواستند کسی را لعن و نفرین کنند به کجا باید مراجعه کنند.

آدینه، ۲۲ اسفند ۱۳۹۹

۲۰۲۱, Mar 12

از: ایران لیبرال

۱ نظر:

  1. از خرداد 1398 که بیانیه 14 تن جنبش تغییر قانون اساسی ایران را به حرکت انداخته، این سومین آکربات بازی بعد از "دولت در تبعید" و "پیام نوین" و حالا "نه به جمهوری اسلامی" میباشد، صرفاً برای انحراف جنبش تغییر قانون در ایران.
    چند روزی است که دم خروس پیدا شده و در بعضی صفحات تلگرام تصاویری از شاهزاده و همسرشان در میان چند نفری که به جمهوری اسلامی نه میگویند انداخته شده.
    و در هفته های آینده شاهزاده در محور گذاشته میشوند.
    چند نفر تجزیه طلب هیچ وقت مایه نگرانی نیستند، همانطوریکه در ماده 11 شورای ملی شاهزاده ده سال پیش آمده بود.
    آنچه تهوع آمیز است، وجود شاهزاده در پشت این حرکتهای انحرافی میباشد.
    این شخص از سال 88، تظاهرات سبز تا نا آرامی های ابان 98 به کرات ماموریتی را که رفسنجانی برای انحراف جنبش های داخل ایران به او محول کرده به خوبی انجام داده.
    ولی شاهزاده این بار کورخوانده!
    جنبش تغییر قانون اساسی با قدرت به پیش میرود و هرکاری که او بکند، ممکن است کمی عایدی از عربستان برایش بیاورد ولی جز بی آبروئی در میان مردم ایران چیز دیگری برایش نخواهد داشت.
    سهراب چمن آرا

    پاسخحذف