صفحات

۱۳۹۹ دی ۱۲, جمعه

جبهه مقاومت ملی ایران

 چگونه باید در کنارآقای رضا پهلوی قرار بگیرد؟

  پیمان نوین رابطه وکیل و موکل

عبدالحمید وحیدی وکیل دادگستری
دوستان گرامی،

همه شاهد هستیم که امروز سرزمین اشغال شده ما لحظه به لحظه  به ورطه سقوط نزدیکتر می شود. در این برهه حساس تنها یک پیوند و همبستگی ملی و فراگیر می تواند ما یاری رساند.
از آنجائیکه من نیز همانند شما یکی از امضاء کنندگان و حامیان سرسخت محتوای بیانیه ١٤ نفر بوده و هستم، ضروری می دانم که به احترام صیانت از امضاء خود و دیگران در برابر هر گونه تفرقه ای که در راستای تضعیف این بیانیه صورت بگیرد، ایستادگی نمایم. 
امروز تعدادی از دوستان ما که غالبآ از حامیان و امضاء کنندگان بیانیه ١٤ نفرهستند باتفاق برخی دیگر از هموطنان کارزاری را تحت عنوان " بیائید بهم بپیوندیم" را راه اندازی و به جمع آوری امضاء روی آورده اند.

هر چند که در بیانیه خود روشن نکرده اند که برای چه چیز باید بهم بپیوندیم، اما از محتوی متن می توان دریافت  که قصد  این دوستان بر اینست که در نهایت حمایت خود را نسبت به "پیمان نوین" ابراز دارند، که البته ، من نه تنها با آن حمایت مخالفتی ندارم ، بلکه از آن نیزاستقبال می کنم.

اما با روشی که کارگزاران " بیائید بهم بپیوندیم" در پیش گرفته اند، بسیار مخالف هستم ، و لازم است که برای همه  خاصه آندسته که خود ، روزی از حامیان دوآتشه بیانیه ١٤ نفر می دانستند و اکنون قصد دارند مجددآ امضای خود را به پای این سند بی محتوی بگذارند، هشدار دهم. 

 دوستان ما روشن نکرده اند که  پس از اعلام حمایت از آقای رضا پهلوی چه انتظاری از ایشان دارند؟

روشن نکرده اند که وظیفه آنها در قبال ایشان چیست؟ فرایند انتخاب ایشان چگونه باید صورت بگیرد تا از مشروعیت کافی برخودار شود، تا بتواند با برگ برنده در محافل بین المللی ایفای نقش نماید . بدون توجه به چنین نکاتی حرکت آنها یک رسوایی ببار نخواهد آورد؟    

بنابراین،  من بعنوان یکی از دوستداران محتوای بیانه ١٤ نفر ،که اگراز سوی هر هموطنی با هر نوع گرایش فکری صادر می شد ، از آن حمایت می کردم ، ناگزیرم که در این راستا وارد میدان شوم و شما را نسبت به عواقب مخرب این اقدام ناپخته آگاه سازم.

امروز شاهد آنیم ،که بسیاری از دوستان جمهوری خواه و نیروهای چپ گذشته بادرک به این واقعیت که زمان بسیار کوتاه و برای  سرزمین ما دیگر رمقی نمانده است، با بیانیه هایی خود را در صف حامیان ورود آقای رضا پهلوی به میدان مبارزه قرار داده اند. که کارگزاران بیانیه " بیائید بهم بپیوندیم" قصد دارند با صدها اما و اگردر میانشان،  خود را در قالب یک تشکل که هنوز اهداف آن برای  خودشان مشخص نیست ، وارد این صف شوند. 
 
به عنوان حقوقدان و وکیل دعاوی و یکی از حامیان سرسخت محتوای بیانیه ١٤ نفر و دلسوخته از آنچه بر مام وطن می رود، تنها به جریانی می پیوندم که بتواند در مجامع بین المللی "ایجاد مشروعیت  حقوقی و سیاسی " نماید.
 
آیا کارگزاران " بیائید بهم بپیوندیم" به این مقوله حیاتی " ایجاد مشروعیت" و فرایند دستیابی به آن اندیشیده اند؟
قطعآ خیر! زیرا اگر اندشیده بودند، هرگز بیانیه " بیائید بهم بپیوندیم " را صادر نمی کردند.

 زمانیکه دوست و همکار عزیزم آقای کاوه موسوی حقوقدان بین الملل که در تنظیم سند شورای دوران گذار نقش بسزایی داشتند، به این موضوع حیاتی توجه نکردند، انتظار دارید، که این آقایان که با الفبای حقوق سیاسی بین الملل آشنایی ندارند، کاری را از پیش ببرند؟ چه بر سر شورای مدیریت دوران گذار درآمد؟ مگر نه اینکه این شورا بجای همه هم و غم در "ایجاد مشروعیت"با ورود به مباحثی همانند "آموزش به زبان مادری" خود را به زباله دان تاریخ انداخت. ؟

مشروعیت زایی

بسیاری از دوستان ما سالیان درازیست که محور مبارزه خود را بر محور دفاع از حقوق بشر و نقض فاحش آن استوار کرده اند. به شکرانه تلاش مستمر آنان  امروزتمام نهاد های حقوق بشری و جهانیان واقف به این امر می باشند.  
و الحق این نهاد ها بیش از حد امکان به آن پرداخته ، و بیش از این نمی توانستند کاری انجام دهند. زیرا موضوع حقوق بشر تا کنون یک امرحقوقی شناخته شده است نه یک امر سیاسی. خوشبختانه در چند سال اخیر شاهد هستیم که برخی از جوامع دموکراتیک به آن  جنبه سیاسی داده و می دهند. 

با توجه به این رویکرد، اگرما حامیان بیانیه ١٤ نفر بر روی مفهوم اشغال و آوارگی ایرانیان از وطن ،دست بگذاریم، تشکل ما  نه تنها  بار سیاسی قوی برخوردار خواهد شد ، بلکه پرداختن به نقض مستمرحقوق بشر،  برجسته تر خواهد شد. 

امروز کشور ما همانند آن زمان که فرانسه در اشغال نازی ها درآمده بود، در اشغال یک نظام خطرناک در آمده است. که چنین واقعیتی برای جمیع محافل سیاسی بین الملل شناخته شده است. زمانیکه نماینده کشور لهستان در پارلمان اروپا می گوید که رفتار و عملکرد وزیرخارجه ایران مرا بیاد رفتار وزیر امور خارجه دوران نازی ها می اندازد، و هیچیک از دیگر نمایندگان کشورهای اروپایی کمترین اعتراض و تذکری بایشان وارد نمی کنند، نشان ازچه دارد؟

حال که بوضوح در می یابیم که چنین واقعیتی ، پیش از طرح آن از سوی ما ،در محافل بین الملل برسمیت شناخته شده است، نباید تنها با یک "مشروعیت زایی"برای  یک اپوزیسیون راستین، وارد میدان شویم؟ 

به همین دلیل است که من بخود اجازه داده ام  در راستای چنین رویکردی، حامیان بیانیه ١٤ نفر را چه آنها که در ایران هستند و چه آنها که در خارج را، تحت عنوان "جبهه مقاومت ملی ایران" مورد شناسایی قراردهم. این جبهه امروز همه چیز دارد جز یک " رهبر "

 تا زمانیکه یک تشکل دارای "رهبر یا مسئول " نباشد، هر چند هم قوی باشد، نمی تواند مورد شناساسی  مجامع بین الملل قرار بگیرد.
  
هواداران دو آتشه آقای رضا پهلوی براین باورند که امروز بیش از هشتاد درصد از مردم ایران خواهان شاهزاده رضا پهلوی هستند . حتی اگر این تعداد را به بیست درصد تقلیل دهیم. این پرسش پیش می آید که چرا این جماعت عظیم تا کنون نتوانسته اند برای ایشان " ایجاد مشروعیت" نمایند؟ آیا عیب از ایشان است یا هواداران احساسی ؟

این در حالی است که می توان تنها با صد نفر از میان شما حامیان بیانیه ١٤ نفر، طی یک" فرایند صحیح حقوقی" برای ایشان آنچنان مشروعتی را ایجاد نمود، که نه تنها تمام درها ی محافل بین الملل بروی ایشان باز شود، بلکه بتواند، هر دری را که بر رویشان بسته شود را ، از جای برکند. 

همه می دانیم که آقای رضا پهلوی طی  مصاحبه ای با شبکه من و تو فرمودند:  تمایل دارم که نقش یک وکیل را داشته باشم تا  یک پادشاه ، زیرا در اینصورت هم تکلیف من روشن است و هم موکلینم. متعاقب چنین بیاناتی بلافاصله صدها تصویر به اشکال مختلف  در روی آلبوم تصایر ایشان در ویکیپدیا  ظاهرشد، یکی از نمونه های آن :

بدون تردید، تمام کسانیکه چنین تصاویری را از ایشان منتشرکرده اند، به خواست قلبی ایشان احترام گذاشته اند. اما آیا تمام کسانی که می گویند نسبت به  آقای رضا پهلوی ارادت دارند، به چنین تمایل شخصی ایشان احترام می گذارند؟ قطعآ خیر! 
هر کسی حاضر است به آقای رضا پهلوی ارادت بورزد، به شرط اینکه ایشان دقیقآ در الگوی خواست آنان حرف بزند و به یا عمل کند. برای نمونه ، آنها بعد از بیانات ایشان، بلافاصله آقای رضا پهلوی را "وکیل ملت" و لباس کریم خان زند را بر تن آن استوار کردند.

در چنین حالتی که به کسانی که با تمسخر ایشان را وکیل خود خوانده لقب داد ند، خرده گرفت؟
ایشان آمادگی خودرا جهت دریافت پرونده اعلام کرده اند. حال باید معلوم شود که مشخصآ چه کسانی ایشان را بعنوان وکیل انتخاب می کنند؟ آیا هوادران ایشان نمایندگان رسمی کل ملت هستند؟

با توجه به موضع گیری مشخص از سوی ایشان ، من چنین شخصیتی را بعنوان شایسته ترین و برجسته ترین وکیلی می دانم که توانایی دفاع از وظایفی را که جبهه مقاومت ملی ایران، به ایشان ارجاع خواهند کرد انجام خواهد داد.   
موکل از وکیل خود طبق وکالتنامه در خواست می کند که در مورد تجاوزی که به او وارد شده است از حق او در محاکم دفاع بکند .حال اگرکسی تنها از وکیل انتخابی خود تقاضا کرده باشد، که زنش را طلاق دهد، وکیل حق ندارد فرزندان این زن و مرد را ، پس از طلاق ، خودسرانه تحویل یتیم خانه بد هد؟ قطعآ خیر!

با توجه به این رابطه وکیل و موکل، که مورد پسند خود آقای رضا پهلوی می باشد، و قطعآ "پیمان نوین" آقای رضا پهلوی نمی تواند ورای این پیوند تعریف شود، همه چیز دقیقا روشن شده است.

آیا ایشان می توانند طی مصاحبه ای دیگرخواستی را مطرح کنند که مغایربا خواست پیشین خود باشد؟ بی تردید،اگر چنین اتفاقی صورت بگیرد، شدیدآ مورد ملامت  قرار خواهند گرفت.   

لازم است که "جبهه مقاومت ملی ایران"  در راستای رهایی وطن از دست اشغالگران ، از نهالی که  به شکرانه  پیوند میان مبارزان درون و برون کشور بر اساس بیانیه ١٤ نفر بوجود آمده است و هنوز رهبر یا مسئولی را برای خود بر نگزیده است ، آقای رضا پهلوی را در چارچوب همان رابطه " و کیل و موکل " بر گزیند. 

آقای رضا پهلوی که همواره در هر موضع گیری، مورد ملامت قرار می گیرد، مبنی بر اینکه چرا چنین حرفی را زدند، چرا چنین پاسخی را دادند ؟ چرا تکلیف خود را با مردم روشن نمی کند؟ ایشان دقیقآ تکلیف خود را در برابر حامیان خود که مخالف این نظام اشغالگر می باشند، روشن کرده است. حال این نوبت حامیان است که آنها هم در پاسخ به ایشان تکلیف خود را روشن کنند.

آیا آقای رضا پهلوی را بعنوان وکیل "جبهه مقاومت ملی ایران" می پذیرند یا نمی پذیرند. 

آقای رضا پهلوی لزومی ندارد که به رموز و آئین دادرسی ها ی بین المللی آشنایی داشته باشد، این کار بسادگی از سوی یک تیم حقوقی که ایشان همراهی خواهند کرد، به بهترین نحوی صورت خواهد گرفت.

ایشان دقیقا همان استدلال مقبول و مورد پسند آقای خمینی را در برابر دیدگان همان محافلی که روزی به ایشان حق دادند قرار می هد:

آقای خمینی به عنوان رهبر انقلاب گفت: به چه حقی باید فرزندان به نظامی که پدرانشان آنرا قبول داشته اند، پایبند باشند. چرا آنها نباید حق داشته باشند که آزادانه طی یک رفراندم به نظامی که خودشان می خواهند، رای بدهند. 

حال ، از آنجائیکه منهم استدلال ایشان را همانند شما محافل بین المللی که آنرا دقیق وحقوقی تشخیص داده وبر اساس آن، حمایت خود را از ایشان دریغ نکردید، پرسش ایشان را تکرار می کنم: به چه حقی باید فرزندان به نظامی که پدرانشان آنرا قبول داشته اند، پایبند باشند. چرا آنها نباید حق داشته باشند که آزادانه طی یک رفراندم به نظامی که خودشان می خواهند، رای بدهند. 
آیا زمان آن نرسیده است که پیش از اینکه درکشور ایران یک فاجعه غیر قابل کنترل که دامنه آن می تواند ، نه تنها منطقه ، بلکه مناسبات جهانی را تحت تاثیر آثار مخرب خود سازد، دست به یک اقدام اصولی بزنید؟

من به عنوان وکیل "جبهه مقاومت ملی ایران" که شماری از موسسین آن همراه با خانم نسرین ستوده همکنون در زندانهای مخوف این نظام اشغالگر بسر می برند ، خواستار آنم که در ایران یک رفراندم زیر نظارت کامل سازمانهای بین المللی صورت بگیرد، تا مردم بتوانند دو باره به این پرسش که جمهوری اسلامی آری یا خیر! پاسخ بدهند. 

بنابرین چارچوب وظیفه آقای رضا پهلوی روشن است، ودیگر لزومی ندارد به موارد دیگر دخول نمایند که مورد مناقشه این و آن قرار بگیرد.

درصورت پذیرش چنین پیوندی، تکلیف ما در قبال این حرکت چیست؟

در اینجا تنها رسانه ها هستند که می توانند بخوبی نقش آفرینی کنند. خوشبختانه ، امروز ما ایرانیان در خارج از کشور از نظر رسانه ای بسیار قوی شده ایم.  خود آنها که می دانند در راستای رهایی وطن از دست اشغالگران چه باید بکنند ،

 لزومی ندارد که چیزی را کسی به آنها دیکته کند.

از آنجائیکه انتخاب آقای رضا پهلوی به عنوان  وکیل "جبهه مقاومت ملی ایران" آنچنان که مورد قبول مجامع بین الملل قرار گیرد، نیازمند یک فرایند حقوقی است. ترجیح میدهم آنرا به زمانی موکول کنم که شما حامیان بیانیه ١٤ نفر که امروز تحت نام" جبهه مقاومت ملی ایران " شناسایی شده اید، پیشنهادات فوق را پذیرفته باشید.

حال اگر کارگزاران "بیائید بهم بپیوندیم" قبل از جمع آوری امضاء و ایجاد تشکل ، آقای رضا پهلوی را در قالبی دیگر جستجومی کنند، آنرا از همکنون بصورت روشن آشکار سازند ، تا ما حامیان بیانیه ١٤ نفر نیز به آنها بپیوندیم و اصلآ به خواست قلبی ایشان توجه ای نکنیم!

در اینجا لازم است که از دوستان خوب رسانه ائیم آقایان علیرضا نوری زاده مدیر مسئول ایران فردا و حسن اعتمادی مدیر مسئول کانال رمز پیروزی که از هر دوآنها از سویی  اشراف دقیق نسبت به  بیانیه ١٤ نفر، پیمان نوین، بیائید بهم بپیوندیم، دارند، و از سویی دیگراز حامیان جناب آقای رضا پهلوی هستند. خواسته ها را انصافآ مورد بحث و گفتگو قراردهند تا به اینصورت یک پیوند ارگانیک و اصولی که همانا رهایی ایران از دست اشغالگران است میان همه ما در ارتباط با " پیمان نوین " آقای رضا پهلوی صورت بگیرد.
با تشکر از هر دو این عزیزان

عبدالحمید وحیدی


                                            

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر