صفحات

۱۳۹۹ دی ۱, دوشنبه

 آیت‌الله سیستانی در برابر دادگاه افکار عمومی! 

علی کشتگر

آیت الله سیستانی در برابر آزمون مهمی قرار گرفته است. ایرانیان متاثر و تکان خورده از جنایت هولناک اعدام روح الله زم می خواهند و حق دارند بدانند که آقای سیستانی چقدر مسوولیت پذیر است و برای جان یک انسان بیگناه که از جانب دفتر او به مهمانی مرگ دعوت شده اهمیت می دهد؟

اینک دیری است که مردم ایران امید و اعتمادی به فقها و مراجع قم که یا وابسته به دربار خامنه ای هستند و یا به تقیه و تبعیت از حاکم ظالم روی آورده و جاخوش کردن در جایگاه خود را بر هر گونه همراهی با مردمان ستمدیده ایران ترجیح می دهند، ندارند. 
اما همین مردم تا پیش از دعوت روح الله زم به عراق و پس از آن ربودن، شکنجه و اعدام جنایتکارانه او در ایران حساب آیت الله سیستانی را از آیت الله های وابسته به بیت خامنه ای جدا می کردند. بویژه آن که آقای سیستانی در جریان سرکوب های وحشیانه مردم معترض به فساد در عراق با وجود آن که جمهوری اسلامی در کنار سرکوبگران بود، در کنار مردم ایستاد و در چند مورد مهم دیگر نیز استقلال رای خود را نشان داد.


ایشان البته هرگز بطور مستقیم از دخالت های جمهوری اسلامی در عراق انتقادی نکرده و در مساله سرکوب های خونین ایران توسط جمهوری اسلامی نیز همواره جانب سکوت رعایت کرده و کوشیده است مناسبات خود با جمهوری اسلامی را دوستانه نگهدارد.

جمهوری اسلامی اما مطابق طبیعت و طینت خود، نفوذ در دفتر آیت الله سیستانی و تلاش برای تاثیرگذاری بر آن را، چه برای سیاستهای مداخله جویانه اش در عراق و چه به خاطر نفوذ آیت الله سیستانی در میان روحانیون شیعه ایران همواره مد نظر داشته است. با این همه تا پیش از ربوده شدن روح الله زم در عراق و انتقال و اعدام سبعانه وی در ایران مساله نفوذ جمهوری اسلامی در دفتر آقای سیستانی کمتر مورد توجه ناظران امور قرار داشت. ماجرای روح الله زم اما مساله نفوذ دستگاههای اطلاعاتی جمهوری اسلامی در دفتر سیستانی و اهمیت آن را در مرکز توجه تحلیلگران مسائل ایران و عراق قرار داده است.

روح الله زم به دعوت جمهوری اسلامی و یا برای تفریح به عراق سفر نکرد. او زمانی به این سفر مرگبار مصمم شد که کسانی از درون دفتر آیت الله سیستانی وی را برای ملاقات با ایشان و کسب کمک به منظور تاسیس تلویزیون دعوت کردند. آیا آیت الله سیستانی واقعا از این دعوت بی اطلاع بوده است؟

آیا افراد مورد وثوق ایشان در این دفتر بدون اطلاع ایشان با اطلاعات سپاه برای کشاندن روح الله زم به دام مرگ همکاری کرده اند؟ آیا اطلاعات سپاه کسی یا کسانی از دفتر ایشان را بدون اطلاع سایرین خریده و اجیر کرده؟ اینها پرسشهای مهمی هستند که پرسشگران بدون دریافت پاسخ روشن از جانب آیت الله سیستانی و یا افراد مورد وثوق ایشان قانع نمی شوند.

شوخی نیست یک روزنامه نگار دعوتی را که تصور می کرده از جانب آیت الله سیستانی است پذیرفته، اما به جای ملاقات با او به مهمانی شکنجه و اعدام برده شده است. طبیعی است که با این اوصاف هرچه سکوت و تعلل بیشتری از جانب دفتر آیت الله سیستانی در این فاجعه ای که دست کم در آن مسوولیت غیرمستقیم داشته صورت بگیرد، تردید وبی اعتمادی بیشتری نسبت به شخص ایشان و اعضای دفترشان پدید می آید. در خبرها آمده بود که نماینده آیت الله سیستانی با رئیسی در این باره ملاقاتی داشته که در جریان آن رئیس قوه قضائیه به او اطمینان داده که گویا این گونه "شایعات" صحت ندارد و کسی از نام و نفوذ ایشان برای کشاندن روح الله زم سوء استفاده نکرده است. اما این ملاقات و گفته های رئیسی نمی تواند افکارعمومی را متقاعد کند. چرا که اولا آنکه کشاندن روح الله زم به عراق به حوزه عملکرد دستگاههای اطلاعاتی به ویژه اطلاعات سپاه و نیروهای سپاه قدس در عراق باز می گردد و ثانیا آن که طبعا رئیس قوه قضائیه همه این واقعیت ها را "شایعه"می خواند و تکذیب می کند و ثالثا آن که خود نماینده آقای سیستانی هم قطعا از اول می دانسته که پاسخ رئیسی به پرسش ایشان چه خواهد بود.

بنابراین، این ملاقات به جای قانع کردن افکار عمومی و پرسشگران به این باور دامن می زند که دفتر آیت الله سیستانی می خواهد به جای اعتراض رسمی به این دعوت جنایتکارانه موضوع را با یک ملاقات ساده با رئیس قوه قضائیه مختومه کند و ظاهرا اراده ای برای حل اساسی مساله (که حداقل محکوم کردن این ترفند دستگاههای اطلاعاتی جمهوری اسلامی و تصفیه دفتر آیت الله سیستانی از عناصر نفوذی است) در کار نیست.

گویا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر