صفحات

۱۳۹۹ شهریور ۲۲, شنبه

طناب شریعت را 


از گردین قهرمان ظلم ستیزی،

 نوید افکاری  برگیریم!

انتشار فیلم مستند اعترافات نوید افکاری به قتل انسان دیگری را یاید در ردیف یکی دیگر از فیلمهای تلویزیونی دانست که نظام بمنظور حفظ سلطه ولایت بر جامعه تولید نموده و میکند، فیلم هایی که نشان میدهند متهم و یا متهمینی را که به اتهام قتل و جنایتی که نظام بر آنان وارد کرده است، اعتراف نموده و در باسازی صحنه قتل و جنایت شرکت میکنند، مثل فیلم اعترافات مازیار ابراهمیمی به ارتباطاتی که با دشمنان حمهوری اسلام داشته است.

نوید افکاری، نیز، در اصل بجرم شرکت در جنبش "ظلم ستیزی" 97 دستگیر شده است، نه بجرم قتل نفس که مجازات آن "قصاص" است.= در فیلم مستند که اخیرا از صدا و سیما پخش گردید، نوید افکاری به قتل مردی با هویت مشکوک اعتراف و در بازسازی وقوع جرم فعالانه شرکت مینماید، اعترافاتی که طناب شریعت را بگردن متهم بسی بسیار نزدیک ساخته است. 

لبته که در عرصه قدرت، دو رویی و فریبکاری، هرچند نامحدود، کنشی چندان عجیب و غریب بنظر نیاید. اما، در نظام مقدس ولایت که از قوانین و قواعد الهی و یا شریعت اسلامی تبعیت میکند، دو رویی و فریبکاری باوج خود میرسد چون منافع دین با قدرت یکی میشود و لاجرم مضاعف میگردد. و فریب و ریای یکی با فریب و ریاکاری نهاده در ذات دیگری در آمیزند.

در چند سال اخیر که امواج جنبش ظلم ستیزی بجوش و خروش جدیدی برخاسته است؛ نظام مقدس ولایت را وا دار ساخته است که بیرحمانه تر از همیشه بسیاری از ظلم ستیزان را بخاک و خون بکشاند. اگر ظلم ستیزی، به ضرب گلوله پاسدار دین، همچون امام حسین بخاک و خون کشیده نشود، نظام دیگر، بروال گذشته بسادگی او را بجرم محاربه با الله بکام مرگ نمی فرستد. انتقام ستانی نهاده در ذات نظام در پوشش قواعد شریعت اسلامی بسته بندی میشود. نظام، فرد ظلم ستیز را بنابرقوانین الله، محکوم به "قصاص" میکنند، نه متهم به محاربه با الله، مسئول قصاص خون  یک انسان دیگر. خانواده است نه نظام ولایت، خانواده، اولیای دم است که داری حق خونخواهی ست، چنانکه گویی قصاص مسئولیت را از دوش نظامی که سلطه ستیزی امام حسین را در بوق و کرنای عزاداری می دمد، بر میدارد.

اتهام قتل به نوید افکاری، چیزی نیست مگر تخریب شخصیت وکنشی که ماهیتا ظلم ستیز است، کنشی که در فصل عزا داری عاشورا، میتواند معادل کنش امام حسین در برابر بیعت با حاکم ظالم شناسایی شود. چراکه بنا بر تعبیر و تفسیر، آخوند های انقلابی، مظهر اسلام ناب محمدی، کنش امام حسین را در عاشورا که فصل آن  هم اکنون از اوج خود فرود آمده است، کنشی میخوانند که از "ظلم ستیزی" ناشی میشود، کنشی برخاسته از مقاومت در برابر ظلم و ستم، در برابر حکومت "جائر." داستان مقاومت امام سوم در برابر حاکم ظاام، یزیدبن معاویه و شهادت او، به یکی از غمانگیزترین داستانهای تاریخ شیعه تبدیل شده و از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته است، و صدها سال است در روز مقاتله امام سوم چه خود زنی ها نکنند و چه چنگها که بر صورت و سینه خود نکشند و برجسم خود چه زخمها که وارد نکنند، گویی اگر تمامی جانها را با هم یکجا جمع نمایی دارای ارزشی معادل ارزش جان امام حسین نشوند، چنانکه هرگز بشری عزیزتر و والاتر از امام حسین برصحنه تاریخ  ازآغاز تا حال ظاهر نشده است.

اما، اعترافات نوید افکاری به اتهامی که دستگاه عدالت آخوندی بر او وارد ساخته است، همچون اعترافات تلویزیویی مازیار ابراهیمی و بیش از  300 نفردیگر، تحت خوفناکترین شرایط و تحمل شکنجه هایی فوق العاده دردانگیز اخذ گردیده است و در هیچ دادگاهی بعنوان سندی بر وقوع جرم معتبر شناخته نمیشود. بی تردید نظام در تولید و پخش اعترافات متهماننی نظیر مازیار ابراهیمی واخیرا نوید افکاری، انگیزه های گوناگون را پی گیری میکند، ازجمله شناسائی نظام ولایت بعنوان یک نظام شفاف و عدالت پرور، ویا بگفته افکاری یافتن گردنی برای طناب دار نظامی ملتزم به آرمان ظلم ستیزی امامان، بویژه امام حسین که در ستیز با ظلم جان شیرین نثار ساخت، نیز پنهان ساختن سلطه مطلق ولایت بر جامعه و سرکوب هرکنشی برخاسته از ظلم ستیزی. 

این در حالی ست که ظلم ستیزی، مقاومت در برابر نظام ولایت بجرم و یا گناهی نا بخشودنی تبدیل گردیده است، به جرم و یا گناهی که در دستگاه ولایت، سزای آن چیزی جز مرگ نیست.  به بیان دیگر، در دوران حکومت ولایت، ظلم ستیزی تبدیل شده است به کنشی بر خاسته از کفر و عناد نسبت بحکومت اسلامی یا "محاربه" با الله و" مفسدفی العرض." چه مردان و زنانی، از پیر و جوان، چه نخبگان و فرهیختگانی، چه استعدادها و دانشورزانی نادر و کم یاب، از آغازین لحظات جلوس آخوند بر منبر قدرت، بجرم محاربه با الله یا بدارآویجته شده اند و یا  بدست جوخه های اعدام سپرده اند، که کماکان ادامه دارد، و نوید افکاری در شرف پیوستن بآنهاست، خشونتی صدها بار شنیعتر از خشونتی که در 1400 سال پیش از این در صحرای کربلا بوقوع پیوست. اما کجاست آن اشکها که سرازیر شوند برای هزاران هزار انسانی که در شرایطی بسی هولناک تر بدست جانشینان امام سلطه ستیز بخاک و خون کشیده شده و میشوند.

باید که جای خشنودی باشد که اعترافات متهم بر هر قتل و جنایتی را که نظام، پرونده آنرا معماری نموده است تنها جیره خواران خان حکومت باور کنند. چه هم اکنون همه ناظران حرف نوید و تمام آنهائیکه وادار به اعتراف تلویزیونی شده اند، مثل مازیار ابراهیمی را  می پذیرند، که آنها پس از تحمل شکنجه های پر درد و رنج برای مدتی طولانی که مثل آنرا هرگز کسی تاب توان نیاورد، به جرمی که مرتکب نشده اند اعتراف کرده اند. که همگان نوید افکاری و همه آنانی که پیش از او، از جمله مازیار ابراهیمی تحت درد و شکنجه به گناهی اعتراف کرده اند، قهرمانانی در تاریخ شناسایی میشوند که پرچم ظلم ستیزی را بر افراشته اند و همچون ستاره ای در آسمان  این مرر و بوم بلا زده پیوسته میدرخشند.

  فیروز نجومی

Firoz Nodjomi

fmonjem@gmail.com

https://firoznodjomi.blogspot.com/


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر