بحران کرونا و آغاز تحولات سیاسی و اجتماعی در ایران
- بی بی سی
سال ۱۳۴۷ میلادی،"مرگ سیاه" اروپا را در برگرفت؛ و خیابانهای شهرهای اروپا انباشته از اجساد مردگان طاعونزده شد. از قضا آن بار هم شیوع طاعون به نوعی از چین آغاز شد. تجارت، طاعون را به شبه جزیره کریمه صادر کرد و از آنجا طاعون ایتالیا و سپس سراسر اروپا را در بر گرفت. ظرف ۱۸ ماه نیمی از جمعیت انگلستان از میان رفتند.
برآوردها نشان می دهد که جمعیت جهان از ۴۴۳ میلیون نفر در سال ۱۳۴۰ میلادی به ۳۵۰ میلیون در سال ۱۴۰۰ رسید. کاهشی در حدود ۱۰۰ میلیون نفر. کشتار بیسابقه ناشی از حادثه "مرگ سیاه" که تا سال ۱۳۵۱ میلادی بطول انجامید، تحولات عظیم سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در سطح جهان به وجود آورد.
برآوردها نشان می دهد که جمعیت جهان از ۴۴۳ میلیون نفر در سال ۱۳۴۰ میلادی به ۳۵۰ میلیون در سال ۱۴۰۰ رسید. کاهشی در حدود ۱۰۰ میلیون نفر. کشتار بیسابقه ناشی از حادثه "مرگ سیاه" که تا سال ۱۳۵۱ میلادی بطول انجامید، تحولات عظیم سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در سطح جهان به وجود آورد.
نیروی کار به شدت نایاب شد و اربابان و صاحبان زمینهای بزرگ که در نظام فئودالی بر سرنوشت و هستی رعایای خود تسلط داشتند در برابر کارگرانی که از چنگ مرگ گریخته بودند، در موضع ضعف قرار گرفتند. کارگران دیگر حاضر به قبول شرایط یک طرفه کار نبودند و دستمزدهای بالا طلب میکردند. این آغاز فروپاشی نظام فئودالی بود. در واقع مرگ سیاه ساختارهای اجتماعی و سیاسی اروپا را بطور قابل توجهی بر هم زد.
در این دوران کلیسای کاتولیک بر تمام عرصههای زندگی انسانها در اروپا تسلط داشت. مردم که خود را در برابر طاعون، بدون سلاح میدیدند به کلیساها پناه میبردند و از کشیشان طلب کمک میکردند. رفته رفته این سئوال در اذهان مردم مطرح شد که چرا هیچ کاری از دست کلیسا ساخته نیست و کشتار ناشی از طاعون هم چنان ادامه دارد؟ قدرت بی چون و چرای کلیسا شکاف برداشت و صحنه برای تغییرات تاریخی که نهایتا به خلع قدرت کلیسا منتهی شد آماده گردید.
هجوم کرونا به ایران محافظهکاران مذهبی را دچار سراسیمگی کرد. رهبر ایران، آیتالله علی خامنهای که ابتدا از کرونا با عنوان "بیماری کذائی" و "بهانه خوبی" توسط مخالفان نظام برای ضربه زدن به انتخابات نام برده بود روز ۱۳ اسفند مردم را به خواندن دعای هفتم صحیفه سجادیه دعوت کرده و گفت "البته این بلا آنچنان بزرگ نیست و بزرگتر از آن نیز وجود داشته است، اما بنده به دعای برخاسته از دل پاک و صاف جوانان و افراد پرهیزگار برای دفع بلاهای بزرگ بسیار امیدوارم".
مانی که بحث بستن حرم "حضرت معصومه" در قم مطرح شد سیدمحمد سعیدی تولیت حرم گفت: "ما این حرم مقدس را دارالشفا میدانیم، دارالشفا یعنی مردم بیایند و از امراض روحی و جسمی شفا بگیرند پس باید باز باشد و با قوت مردم بیایند".
احمد علمالهدی، نماینده آیتالله خامنهای و امام جمعه مشهد در مخالفت با تعطیلی نماز جمعه گفت: "نماز جمعه فریضه الهی است و در هیچ شرایطی نباید تعطیل شود".
با آغاز بحران کرونا زمزمه قرنطینه کردن قم که شیوع ویروس از آنجا شروع شد، رفته رفته بلندتر شد. در یکی از جالب توجهترین اظهار نظرها، دکتر محمد مهدی گویا، رئیس مرکز مدیریت بیماریهای واگیر گفت: "تجربه قرنطینهسازی از قرنها پیش صورت گرفته است که همواره به شکست خورده است. حتی قرنطینهسازی در شهر ووهان چین که شیوع کروناویروس از آنجا آغاز شد، کاری مبتنی بر علم نبود". این در حالی است که به گزارش گاردین، سازمان بهداشت جهانی در آخرین گزارش خود میگوید: "در مواجهه با ویروسی که قبلا ناشناخته بوده، چین شاید به یکی از بلندپروازانه ترین، پرتحرکترین، و تهاجمیترین تلاشها در طول تاریخ برای مهار یک بیماری دست زده است". ووهان، شهر ۱۱ میلیونی در قرنطینه کامل قرار گفت و پکن با ۲۰ میلیون جمعیت دو هفته در قرنطینه بود.
فشار و وحشت ناشی از کرونا آشکارا در حال غلبه بر ایدئولوژی است. رواقهای "حرم امام رضا" و مسجد گوهرشاد مشهد به حال تعطیل در آمده، کتب ادعیه و زیارت نامهها جمعآوری شده و کفشداریها بسته شده است و حرم امام هشتم شیعیان در این شهر خلوتترین روزهای خود را سپری میکند. و روز گذشته نیز اعلام شد که آستان قدس رضوی در این حرم اطلاعیههایی نصب کرده و در آن گفته است که از روز شنبه ۲۴ اسفند تا دوشنبه ۲۶ اسفند این مکان زیارتی به طور موقت برای آنچه "شستشو و تنظیف" خوانده شده بسته خواهد بود.
بحران اقتصادی
اقتصاد ایران در وضعیت بحرانی است. تحریمهای آمریکا کم بود، کاهش قیمت نفت هم بر مشکلات ایران افزوده شد. مشکل اساسی اینجاست که طبقه کم درآمد که پیش از این تورم و گرانی و کمی درآمد گلوی آنان را میفشرد در جریان بحران کرونا فشار جدیدی بر آنان وارد میشود. بسیاری از آنان هم بر اثر رکود، درآمدشان کاهش پیدا کرده و هم اینکه قادر به تهیه اقلام بهداشتی برای همه افراد خانواده برای مبارزه با کرونا نیستند. در نتیجه میزان ابتلا و مرگ و میر در میان آنان می تواند در مقایسه با اقشار مرفهتر جامعه، بالا رود. مسعود نیلی استاد دانشگاه شریف که در گذشته از سمتهای بالای اقتصادی در کشور برخوردار بوده در مقالهای به این نکته اشاره کرده و مینویسد: "ادامه روند موجود میتواند منجر به آن شود که به ویژه بخش فقیر و کم درآمد جامعه، هم به دلیل نوع شغل، هم فشار مخارج زندگی که امکان تقبل هزینههای بهداشتی مرتبط با کرونا را ندارند، بهسرعت به کانون اصلی ابتلا و انتقال بیماری تبدیل شوند. نقاط حاشیهای شهرهای بزرگ، روستاها و بخشهای در اصطلاح جنوب شهری، میتوانند مراکزی باشند که ویروس کرونا در آنجا سکنی گزیده و این هموطنان دردمند را که کانون آسیبهای ناشی از تورم و بیماری نیز هستند به مامن خود تبدیل کند و بحرانی تاریخی را در سرنوشت مردم کشور ما رقم بزند".
بحران اعتماد، بحران سیاسی
عباس عبدی، روزنامه نگار، معتقد است که "شاید بتوان با قاطعیت ادعا کرد که مورد اپیدمی کرونا اولین بحران جدی به معنای دقیق است که کل سیستم با آن مواجه شده است". او استدلال می کند که دلیل این ادعا این است که "کرونا بحرانی است فراگیر (که) همه نهادهای جامعه و کشور را درگیر خود کرده، از خانواده گرفته تا نهادهای آموزش، دین، اقتصاد، دولت و رسانه، همه به نوعی درگیر آن هستند. همه افراد جامعه ایران، بدون استثنا درگیر آن هستند یا بزودی درگیر خواهند شد".
برای حل چنین بحرانی که گستره وسیعی را در بر گرفته و دولت نقش مدیریت آنرا بر عهده گرفته، اعتماد عمومی، نه تنها به دولت، بلکه به نظام بطور عام، نقش عمدهای بازی میکند. این اعتماد به خصوص پس از ناآرامیهای آبان ماه، قطع اینترنت، کشتار معترضان در سکوت خبری، و بعد ماجرای افزایش بنزین و اظهارات حسن روحانی، رئیس جمهور ایران، مبنی بر عدم اطلاع از موضوع و سپس ماجرای پنهانکاری سقوط هواپیمای اوکراینی و بدتر از همه اظهاراتی از همین دست مانند سخنان حسین سلامی فرمانده سپاه که "ما خودمان منشا این فرضیه بودیم که موشک ما، هواپیما را ساقط کرده است. اگر ما مطرح نمیکردیم هیچکس نمیتوانست متوجه شود"،در عمل تتمه اعتماد عمومی به سیستم را هم ویران کرد.
پنهانکاری، دادن اطلاعات غیرواقعی توسط حکومت و نتیجتا عدم تبعیت مردم از حکومتی که به آن اعتماد ندارند کار مهار کرونا را در ایران بسیار مشکل کرده است.
در حالی که وزارت بهداشت ایران هر روز آمار مرگ به علت کرونای ۲۰۱۹ را اعلام میکند، بین این آمار و آنچه مقامهای محلی یا دانشگاههای علومپزشکی اعلام کردهاند تفاوت قابل ملاحظهای وجود دارد. به طور مثال آخرین آمار رسمی تا روز سهشنبه ۲۲ اسفند ۴۲۹ مورد مرگ است، اما تجمیع آمار دانشگاههای علومپزشکی استانها نشان میدهد بدون در نظر گرفتن فوتشدگان در استانهای قم و تهران، در ایران دست کم ۷۸۰ نفر بر اثر ابتلا به کرونا جان باختهاند.
تحولات سال ۱۳۹۸، از جمله ناآرامیهای کم سابقه آبان ماه، و به فاصله دو ماه پس از آن، اعتراضات دی ماه، و در پی آن کاهش بیسابقه تعداد رایدهندگان در انتخابات مجلس (که در پایتخت بطور معناداری ۷۵ درصد مردم به صندوقهای رای پشت کردند) نشانه وجود التهاب در عمق جامعه است. "ادامه بحران کرونا" هم چنانکه پیشتر به آن پرداخته شد، میتواند لرزههای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی ایجاد کند. در آن صورت آیا التهاب از عمق جامعه به سطح نخواهد آمد؟ آیا حکومت قادر است در مدتی کوتاه کرونا را ریشه کن کند پیش از آنکه چالشها به تهدیدی جدی برای نظام تبدیل شوند؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر