آری! صدای پای انقلاب می آید
سجاد فتاحی
چکیده: وضعیت انقلابی در یک کشور شرایطی است که در آن از یک سو درصد قابل توجهی از مردم دستیابی به رویاها و آرزوهای خود را در چارچوب حفظ نظم سیاسی کنونی امکانپذیر ندانند و از سوی دیگر پروژه اصلاح ساخت سیاسی نیز به دلایل گوناگون امکانناپذیر بوده و تلاشها برای آن با شکست مواجه شده…
در چنین شرایطی نیروها و جریانهای سیاسی کشور، علیرغم تکثرهای درونی، رفته رفته در دو قطب جای میگیرند: یک قطب، حامیان حفظ ساختار سیاسی و قطبی دیگر مخالفان ساخت کنونی و حامیان تغییر آن؛ که البته نمیتوان تکثرهای درونی این دو قطب را نادیده گرفت، اما اصلی جامعهشناختی وجود دارد که سبب وحدت درونی هر یک از این دو قطب میشود و آن اصل این است: وجود رقیب مشترک تضادهای درونی را به حالت تعلیق در میآورد.
روند تغییر و تحولات ارزشها و نگرشهای جامعه ایرانی از یک سو و ناکارآمدیهای ساختاری سامانه سیاسی کنونی از سوی دیگر (که با برآمدن بحرانهای انباشته شده در چند دهه گذشته بیش از پیش خود را نشان میدهد) بیانگر آن است که جمعیت خواهان تغییر ساخت سیاسی که پاسخگویی به نیازهای خود را در چارچوب این ساخت امکانپذیر نمیدانند هر چه پیشتر میرویم افزایش خواهد یافت و سپاه انقلاب تقویت خواهد شد.
ماکس وبر جامعهشناس شهیر آلمانی جملهای دارد که وصف شرایط کنونی ایران است، مضمون این جمله آن است که: بدترین شرایط برای یک کشور زمانی است که طبقه حاکم در عین حال طبقه در حال زوال نیز باشند.
باید توجه داشت که مفهوم طبقه در نظام اندیشهای وبر فراتر از طبقه اقتصادی است و تفاوتهای فرهنگی را نیز شامل میشود. طبقه حاکم در ایران از آنرو که ایجاد اصلاحات اساسی ساختاری را به معنای زوال خود میداند جز در شرایطی که به نظر میرسد دیگر کار از کار گذشته است و اکثریت جامعه حاضر به مصالحه نیست و شنیدن صدای انقلاب دیگر فایدهای ندارد، تن به اصلاحات ساختاری اساسی که لازمه برون رفت از شرایط کنونی است نخواهد داد و این اندک امید موجود نسبت به انجام اصلاحات اساسی پیش از رسیدن به نقطه بیبازگشت را کمرنگ میکند. باید توجه داشته باشیم که میل به مصالحه در جوامع همانند سایر پدیدههای اجتماعی زمانی دارد که اگر زمان آن گذشت مصالحه بین دو قطبِ تضاد اگر نگوییم غیر ممکن اما به دشواری امکانپذیر خواهد بود.
با در نظر داشتن مجموع نکات فوق و شرایط ایران باید گفت:
حرکت جامعه ایرانی به سمت وضعیت انقلابی که با توجه به شاخصهای اعتماد و سرمایه اجتماعی نهادی از آبان ۹۶ آغاز شده بود و اولین تجلی آن در دی ماه ۹۶ خود را نشان داد، با رخدادها و اعتراضات آبان ۹۸ شدت گرفت و با ضربهای قابل توجه به اعتماد به نظام سیاسی ناشی از رخداد هدف قرار گرفتن پرواز شماره ۷۵۲ و اعتراضات متعاقب آن به شدت تسریع شد.
پاسخ به این پرسش که زمان وقوع انقلاب چه زمانی است؟ از آنرو که این پدیده اجتماعی- سیاسی در شرایطی رخ میدهد که جوامع از مرز پیچیدگی به آشوب گذر کردهاند به دشواری امکانپذیر است؛ در وضعیت انقلابی هر رخداد کوچک یا بزرگ، انقلاب را به مرحله نهایی میرساند.
این پرسش نیز که آیا لزوماً انقلاب به ایجاد وضعیتی بهتر در کشور منتهی خواهد شد یا خیر نیز پاسخی قطعی ندارد و به عملکرد جامعه در زمینه بنیانگذاری ساخت سیاسی بعدی وابسته است. بنیانگذاری ساختی سیاسی، ناکارآمدتر از ساخت کنونی، فاجعه آفرین است و بنیانگذاری ساختی سیاسی، کارآمدتر از ساخت کنونی رهاییبخش و امید آفرین.
وقوع یا عدم وقوع انقلابها با قدرت سرکوب نظامهای سیاسی نیز رابطه دارد؛ این قدرت سرکوب برای ساخت سیاسی کنونی به دو دلیل به شدت کاهش یافته است و در ادامه کاهش خواهد یافت. نخست ایجاد تزلزل در اعتقاد و اعتماد برخی نیروهای ارزشی نسبت به ساختار سیاسی که ارزشهای آنها را نقض کرده است و دیگری افزایش فشارهای اقتصادی بر بخشهای دیگری از این نیروها، همراستا با سایر بخشهای جامعه، که در کوتاه و بلند مدت امیدی به برطرف شدن آنها نیست و بر اساس نظر کارشناسان هرچه پیشتر رویم بیشتر نیز خواهد شد.
با در نظر داشتن نکات فوق جدا از هر احساس مثبت یا منفی که نسبت به پدیده انقلاب داشته باشیم به نظر میرسد اکنون جامعه ایرانی به صورت کامل در وضعیت انقلابی قرار گرفته است و هرچه پیشتر رویم این وضعیت تعمیق خواهد شد.
بر این اساس در پاسخ به پرسش آنانی که میخواهند بدانند انقلابی در راه است یا خیر باید گفت:
آری! صدای پای انقلاب میآید.
از: کلمه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر