عبدالحمید وحیدی
پس از طرح نظریه " همه با هم " که ازسوی برخی ، صرفآ جهت ایجاد یک هماهنگی منسجم برای پیشبرد مبارزات علیه این نظام قداره بند ارائه شد ، طبق روال همیشگی شماری از اپوزیسیون سیاسی کار خارج از کشور، نطفه اختلاف را طراحی کرده و با تشبیه آن به همان راهی که خمینی از آن استفاده کرد ، به تخطئه آن پرداختند.
جالب اینجاست که این انتقادات بیشتر از سوی کسانی مطرح شد که خودشان صد در صد به این تئوری ایمان داشته و همگان را دعوت می کنند که تنها زیر یک بیرق و آنهم بیرقی که در دست آنهاست ، سینه کوبی کنند. از آنجائیکه تا کنون بسیاری از سیاسی کاران ما در این رابطه به روال همیشگی قلم فرسایی کرده اند، بنابراین آندسته که شیفته چنین مقاله پراکنی های سیاسی هستند، قطعآ از محتوی آنها آگاه می باشند.
هر چند که تمایل ندارم وارد چنین مقولاتی که بصورت یک بیماری مزمن همواره ازسوی سیاسی کاران خارج از کشورطی این چهار دهه رایج بوده است ، بپردازم ، صرفا به عنوان یک حقوقدان ومدافع سرسخت مواضع بحق بیانیه ۱۴نفر، لازم دیدم که به نکته مهمی که این سیاسی کاران از آن غافل هستند ، اشاره ای داشته باشم.
اشاره خاص من به محتوای در خواست آقای شهرام همایون از اقای مسعود نقره کاردر مصاحبه با ایشان می باشد :
https://drive.google.com/
توجه می فرمائید که آقای شهرام همایون در انتها از اقای نقره کار این پرسش را می نمایند :
از انجائیکه کمیته حمایت امروز متشکل از شخص شما و آقایان ستوده و اعتمادی که هر سه از یک طیف هستید ، می تواند شائبه هایی را بوجود بیاورد ، پس بهتر نیست که این کمیته را رنگارنگ بکنید تا چنین شائبه ها یی از بین برود؟
پاسخ آقای نقره کار: ما زمانیکه شروع به جمع آوری امضاء کردیم ، هرگز فکر نمی کردیم با چنین اسقبال گسترده ای روبرو شویم ، اما بزودی در این مورد که شما به آن اشاره کردید، برنامه ریزی خواهیم کرد.
پاسخ صحیحتر اقای نقره کار چنین می بود: آیا این هزار نفر امضاء کننده که از طیف های گوناگون سیاسی هستند، از جمله شخص خود شما ، به اعتبار طیفی که ما سه نفر کمیته حمایت به آن وابسته هستیم ، بیانیه را امضاء کرده اید ، یا به اعتبار حقانیتی که در متن آن بیانیه وجود دارد؟
آیا در متن بیانیه از یک موضع سیاسی خاص صحبت به میان آمده است؟ آیا خواست رفتن کلیّت نظام تنها متعلق به یک گروه خاص است؟ آیا به صرف اینکه امضاء کنندگان رسمآ از گروهی دیگر نخواسته است که کمیته حمایتی برای آنها تشکیل دهد، باید آنان را مورد ملامت قرار دهند؟ اگر کمیته حمایتی متشکل از ما سه نفر بخواهد مسیر بیانیه را بسویی که خواست خودشان است بکشانند، خود امضاء کنندگان بیانیه که متشکل از طیف های گوناگون می باشند ، صدای اعتراضشان بلند نخواهد شد و اعتباری را که تا کنون برای ما قائل بودند را رسمآ ملغی نخواهند کرد؟
بنابراین در چنین حالتی چه اجباری است که کمیته حمایت بخواهد برای از بین بردن شائبه ها به رنگارنگی کمیته که فرجامی جز رسوایی دیگرحاصلی نخواهد داشت ، تن دهد؟
کمیته حمایت در جهت حمایت هرچه مفید تر هر زمان تشخیص دهد، که فرد یا افرادی می توانند در مواردی یاری رسان باشند، فارغ از وابستگی و تعلقات انان ، دست نیاز بسوی آنان دراز خواهد کرد و با شناختی که از آنها داریم ، تصور می کنم که کمتر کسی از میان این جماعت هزار نفر به چنین در خواستی پاسخ مثبت ندهد. بهترین ، گواه من همین همدلی من و شماست که هردو در یک طیف نیستیم!
با توجه به چنین اشاره ای کوتاه متوجه می شویم ، که طرح نظریه " همه با هم" تنها از منظر حقوقی کاملا میسر ولی از نظر سیاسی و آنهم با سیاسی کاریهایی خاصه از نوع اسماعیل نوری علایی ها ، سر انجامی جز ترکمنستان ندارد.
بیانیه ۱۴ نفر مهر تائید و تکریم حقوقدانان برجسته ای همچون:
نسرین ستوده ، گیتی پورفاضل، نرگس محمدی، محمد سیف زاده، قاسم شعله سعدی، محمد نجفی ، سالار داوودی، آرش کیخسروی و صدها تن دیگر از جامعه حقوقدانان را دارد.
این جماعت چه قصدی در سرمی پروراند ، جز ویران کردن قانون اساسی این نظام ویرانگر، آیا اینکار با مهستان آقای نوری علا میسر می شود یا با همت و یکپارچگی مردم به ستوه آمده،؟ مگر نه اینست که همین اکنون که این سطور به نگارش در می آید، حقوقدانانی همچون گیتی پورفاضل ، نسرین ستوده ، نرگس محمدی ، محمد نجفی ، امیر سالار داوودی در سیاهچال های مخوف ، تاوان خواست رهایی مردم را می پردازند؟
استقبال گسترده و یکپارچه ( همه با هم ) مردم ، پیش از طرح آن در بیان ، عملآ، و آنهم بعلت وجود چنین افرادی در راس بیانیه ، که مورد تائید جامعه حقوقدانان می باشند، صورت گرفته بود، نمی دانم چه چه نیازی دارد که آنرا از عمل به حرف تقلیل دهیم ، مگر نه اینست که در چنین حالتی با دست خود برای برخی سیاسی کاران دجال منش خوراک چرب و نرم تهیه خواهیم کرد، که در راس آنها پیر کفتاران به آخر خط رسیده قرار دارند؟.
آیا کمیته حمایت از واقعیت چنین افرادی که مورد احترام همه ایرانیان می باشند ، بی اطلاع هستند؟
آیا کمیته حمایت نمی داند که اکنون بیش از دو ماه است که تصویر بزرگ نسرین ستوده وکیل مبارز و دربند، برروی دیوار کانون وکلای دادگستری شهر پاریس نقش بسته است؟ این ارزش گذاری، نشان از چه دارد؟
بنابراین، طرح تئوری "همه با هم" در جارچوب چنین واقعیات ملموس ، نه تنها پسندیده ، بلکه تنها راه چاره و هر شیوه دیگر انحرافی می باشد.
افرادی همچون نوری علا ها به مصداق مثل معروف " کافر همه را به کیش حویش پندارد" حق دارد از نظریه همه با هم که از سوی دیگران عنوان می شود در هراس باشد.
شرم این سیاسی کاران بی حیا و بی اعتنا از حال و روز مردم ، تا به کجاست!؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر