روشنفکر شیعی برای نجات نظام اسلامی به میدان آمده
براستی در بطن سخن خاتمی که میگوید: اگر مردم از «اصلاحات مأیوس شوند براندازان ممکن است موفق شوند» یا «مطلوب ترین شیوه حکومت مردمی اداره فدرالی است» یا «دیگر دعوت از مردم برای شرکت در انتخابات آینده سخت است» چه خوابیده جز به قرینه تجربه ناموفق اصلاح طلبی دینی، توامان هم احساس تألم کند و هم در نقش سائق نیرومند نجات کشتیِ به گِل نشسته ظاهر شود؟
حتا با نگاه سطحی میتوان به خوشنمایی و ظاهر آراستهء سخنان وی (همچون «اداره فدرالی» کشور با نیت جمع آوری آراء از مناطق کرد و بلوچ و ترک نشین) که در واقع جز پریشانگویی و فریبندگی و همچنین اعتراف به شکست نیست، پی بُرد. اعتراف به موقعیت شکننده جمهوری اسلامی پس از چهل سال و ناکارآمدی اصلاح طلبی دینی در تجاربی بیست ساله. بیست سال در تذوق چنین طعمی از اصلاح طلبی دینی که جز تداوم نظام دینی و به موازات آن پریشانی و دلمردگی در درون جامعه ارمغان دیگری نداشته اما با این وجود خاتمی با مأموریت و کارزار مفرح و ملیح توام با قدرت نمایی که همان نجات نظام است، میدان داری اصلاح طلبی دینی را اینبار با شعار «اداره فدرالی» کشور کسب میکند. فحوای سخن وی در عین حال هشدارگونه و تلاش مذبوحانه ایست برای کشاندن مردم به پای صندوقهای رأی تا آبروی رفته نظام در انظار داخلی و خارجی، بازگردد. بی تردید جان کلام سخنان خاتمی در راستای مأموریت وی برای «حفظ نظام» اسلامی است و نه بیش از این.
حقیقت اینست حکومت اسلامی ایران در شکننده ترین موقعیت بقای خود بسر میبرد؛ نه دوستی جدی در میان کشورهای جهان دارد و نه اکثریت مردم ایران دوستش دارند. نتیجهء چنین موقعیت آچمز شدهای که جمهوری اسلامی در آن قرار گرفته از ماهیت دینی آن بر میخیزد. حکومت دینی ایران بحرانهای متعدد را پشت سر نهاده و هر بار دست و دامن اصلاح طلبان دینیاش شده تا برای گرم کردن تنور انتخابات با هر حیله و مکری مردم را به پای صندوقهای رأی آورد. اینبار جمهوری اسلامی در بد تلهای افتاده. از یکسو فکر آغاز یک قیام ملی از سوى مردم خواب رهبران شیعی را آشفته کرده و از دیگر سو، تحریم و فشار اقتصادی امریکا و همپیمانانش و هم البته سیاسی، حلقومشان را آنچنان فشرده که در بدترین وضعیت خفگی در حال دست و پا زدنند. با چنین اوضاع و احوالی ست که سران اصلاح طلبان دینی برای نجات نظام فرا خوانده شدند.
اصلاح طلبان طرفدار تداوم نظام سیاسی /دینی برای نجات نظام و بتبع خنثی کردنِ نقش براندازانِ سکولار دموکراتها که بعنوان نیروی سوم و مخالف جدی نظام مذهبی خطر محسوب میشوند، با چراغ سبز حاکمیت آزادی کُش عزم را جزم کردند که میدان دار انتخابات شورانگیزی شوند تا بلکه با کسب مقبولیت و حیثیت، نظام را از ورطه سقوط برهانند؛ بهزاد نبوی ذوب شده در قالب نظام دینی در جلسه اصلاح طلبان حکومتی از «شور انتخابات» سخن بر زبان آورده و خاتمی برای کشاندن مردم به پای صندوقهای رأی خصوصاً از مناطق محروم ایران که بطور یکپارچه با حکومت شیعی ایران مخالفند، اذهان را با بیان اینکه «اداره فدرال» کشور مناسبترین مدیریت است، آماده برای مشارکت انتخاباتی مى کنند. در همین رابطه مذاکره نمایندگان چهار حزب کردی با نمایندگان جمهوری اسلامی بر اساس سخن عمر ایلخانی زاده دبیرکل حزب کومله کردستان با دویچه وله، ادامه همان تلاش خاتمی ست در راستای وعده «اداره فدرالی» کشور. سخنان دیگر خاتمی که پیشتر گفته بود «بسیار مشکل است تا شهروندان را بار دیگر راضی به مشارکت در انتخابات کرد» یا «ممکن است براندازان موفق شوند» همگی دلالت بر این داردکه حاکمان شیعی تمام امکانات و ظرفیتهای سیاسی را بکار گرفته و بتدریج نیروهاى نجات دهنده را وارد کارزار مى کنند.
حتا با نگاه سطحی میتوان به خوشنمایی و ظاهر آراستهء سخنان وی (همچون «اداره فدرالی» کشور با نیت جمع آوری آراء از مناطق کرد و بلوچ و ترک نشین) که در واقع جز پریشانگویی و فریبندگی و همچنین اعتراف به شکست نیست، پی بُرد. اعتراف به موقعیت شکننده جمهوری اسلامی پس از چهل سال و ناکارآمدی اصلاح طلبی دینی در تجاربی بیست ساله. بیست سال در تذوق چنین طعمی از اصلاح طلبی دینی که جز تداوم نظام دینی و به موازات آن پریشانی و دلمردگی در درون جامعه ارمغان دیگری نداشته اما با این وجود خاتمی با مأموریت و کارزار مفرح و ملیح توام با قدرت نمایی که همان نجات نظام است، میدان داری اصلاح طلبی دینی را اینبار با شعار «اداره فدرالی» کشور کسب میکند. فحوای سخن وی در عین حال هشدارگونه و تلاش مذبوحانه ایست برای کشاندن مردم به پای صندوقهای رأی تا آبروی رفته نظام در انظار داخلی و خارجی، بازگردد. بی تردید جان کلام سخنان خاتمی در راستای مأموریت وی برای «حفظ نظام» اسلامی است و نه بیش از این.
سخن بر سر درستی یا نادرستی «مدیریت فدرالی» کشور نیست بلکه سخن اینست نظامی که پیروان مذاهب دیگر را از دم تیغ میگذراند، نظامی که در خیابانها و در مقابل چشمان خیره و بهت زده، فرزندان این مرز و بوم را به تخت شلاق میبندد و اصلاح طلبان دینی کمترین نیروی تأثیر (به دلیل معذوریت اسلامی و «حفظ نظام») در ممانعت از آن ندارند چگونه یک شبه بفکر «مدیریت فدرال» کشور که یک امر کلان است و فقط در یک فضای آزاد میتوان در بارهاش به گفتگو نشست، افتادهاند؟ خاتمی خوب میداند که چنین مدیریتی حداقل در حال حاظر ناممکن است اما شانس کشاندن کرد و بلوچ و آذری به پای صندوق رأی ممکن. هدف وی خریدن آبروی نظام از طریق به پا کردن شور انتخاباتی و خنثی سازی نقش براندازان طرفدار نظام سکولار و آزادی و دموکراسی، است و بس.
اما در فحوای سخنان خاتمی اعتراف و واقعیت دیگری نهفته است و آن اینکه در این بیست و اندی سال از جریان روند اصلاحات دینی در جمهوری اسلامی هیچ دستاوردی حاصل نشده و ناکارآمدیاش باعث موج اعتراضات خیابانی مردم در دی ۹۶ در صد شهر ایران شد که با سردادن شعار «اصلاح طلب اصول گرا دیگه تمامه ماجرا»، ماجرا را تمام شده اعلام کردند. اینکه خاتمی میگوید «دعوت مردم برای شرکت در انتخابات سخت» شده و به همین ترتیب «براندازان» سکولار طرفدار حکومت قانون، آزادی و دموکراسی از نظر وی ممکن است موفق شوند را بایست از این منظر نگریست. اعترافی از این بزرگتر به ناکارآمدی روند اصلاحات دینی در جمهوری اسلامی؟ اصلاحاتی که در شکم جمهوری اسلامی نه سقط میشود و نه متولد.
نیکروز اعظمی
از: گویا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر