صفحات

۱۳۹۸ فروردین ۱۴, چهارشنبه

چرا اصلاح طلبان قدیانی را بایکوت کرده اند؟

حسین ترکاشوند – دیدگاه نو
ابوالفضل قدیانی عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است و برای سالیان دراز «اصلاح‌طلب» محسوب می‌شده است. اما بد نیست بدانیم که چرا مدتی است، جریان غالب اصلاح‌طلبان قدیانی را بایکوت کرده و تلاش می‌کنند تا این یار دیرین شنیده نشده و در انزوای خبری قرار بگیرد.

نخستین نکته‌ای که قدیانی را از اصلاح‌طلبان متمایز می‌کند، اعتقاد او به این موضوع است که در نظام جمهوری اسلامی تاکنون رئیس‌جمهور نهایتا «مجری اوامر مستبد» بوده و در این میان این موضوع را ناشی از ساختار جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن می‌داند و برخلاف اصلاح‌طلبان موضوع را به افراد تقلیل نمی‌دهد. در نگاه قدیانی، جایگاه رئیس‌جمهور و نمایندگان مجلس در جمهوری اسلامی در بهترین حالت تدارکاتچی و بدتر از آن، عمله استبداد است و از این حیث تفاوتی بین موسوی، هاشمی، خاتمی، احمدی‌نژاد و روحانی نیست. در مقابل، اصلاح‌طلبان تلاش می‌کنند با تجاهل درباره ساختار سیاسی و قانونی جمهوری اسلامی، موضوع شکست اصلاح نظام را به افراد تقلیل دهند بدون آنکه درباره ناممکن بودن اصلاح نظام سخنی بگویند.
موضوع مهم‌تر در نگاه قدیانی، توصیفی است که او از شخص علی خامنه‌ای و دستگاه حکومتی او دارد. قدیانی، علی خامنه‌ای را رهبری بی‌مسئولیت، بی‌تدبیر، خودخواه و منفعت‌طلب می‌داند که «با کمک دستگاه پروپاگاندای دست‌نشانده‌اش به منظور تجهیل و تخدیر توده اندک ناآگاه حامی خود» حکم می‌راند و «ترس» و «تزویر» از شاخصه‌های رهبری اوست. از نظر او «کارنامه تباه» علی خامنه‌ای که با رفتار وزیر تبلیغات آلمان نازی، گوبلز، برابری می‌کند می‌خواهد «با بگیر و ببند و خفقان، واقعیت را برای بخشی از مردم وارونه جلوه دهد». قدیانی وضعیت کنونی ایران را محصول «استبداد دینی» دانسته و علی خامنه‌ای را سکاندار این استبداد می‌داند که علت‌العلل «فساد فراگیر در نظام استبداد دینی» است. اما اصلاح‌طلبان با آنکه خود به خوبی می‌دانند سیاست‌ها و عملکرد علی خامنه‌ای عامل اصلی فلاکتی است که گریبان‌گیر ایران و ایرانیان شده، به دلایل متعدد، تلاش می‌کنند تا او در کانون اعتراضات نباشد و هم‌چنان سطح اعتراضات در حد رئیس‌جمهور باقی بماند.
برجسته‌ترین تفاوت قدیانی با همراهان پیشین‌اش در نگاهی است که او به اصلاح نظام جمهوری اسلامی دارد. عصاره تفکر قدیانی را باید در این جمله دید که «نظام جمهوری اسلامی با سیطره ولایت فقیه در تمام شئونش امکان اصلاح با ساز و کار درونی‌ را ندارد». درحالی‌که اصلاح‌طلبان تلاش می‌کنند اصلاح نظام از طریق ورود به قدرت و مانور دادن روی انتخابات را تنها شیوه معقول برای حل بحران‌های ایران نشان دهند، قدیانی معتقد است «بعد از گذشت بیست و یک سال از شروع دولت اصلاحات و قوام‌گیری جریان اصلاح‌طلب به شکل امروزی‌اش، مستبد قدم به قدم پیش رفته و امیالش را بیشتر به کرسی نشانده است.
بعد از گذشت بیست و یک سال از شروع اصلاحات هنوز هیچ قانونی که متضمن آزادی‌های اجتماعی و فرهنگی باشد به تصویب نرسیده است. صدا و سیما و دیگر رسانه‌های حکومتی، هر روز نفوذشان را در میان مردم بیشتر از دست داده‌اند، اما دستگاه استبداد به هیچ قیمت حاضر نشده برای حفظ حداقلی از مصالح و منافع ملی حتی تریبونی نیمه‌آزاد را در اختیار منتقدان و مخالفان پاستوریزه‌اش نیز قرار دهد». او اصلاح‌طلبان را که آنها را «تسلیم‌طلب» می‌داند این‌چنین توصیف می‌کند: «کسانی که با عقب‌نشینی‌های پی‌درپی خود کشتی اصلاحات را به گل نشاندند، کسانی که برای آقای خامنه‌ای با آوردن مردم بر سر صندوق‌های انتخابات عقیم شده با تیغ نظارت استصوابی و بی‌اثر در ساخت قدرت، مشرعیت‌زایی کرده‌اند به نوعی شریک ناخواسته جرم آقای خامنه‌ای در به خطر انداختن استقلال و تمامیت ارضی این سرزمین کهن‌اند. در واقع ایشان راه را برای استیلای هرچه تمام‌تر او بر ابزارهای قدرت و منابع ثروت گشوده‌اند تا او نیز سرمستانه به جاه‌طلبی‌های داخلی و خارجی‌اش ادامه دهد».
با درنظرگرفتن این اختلاف‌های اساسی بین قدیانی و یاران و همراهان پیشین‌اش، تلاش اصلاح‌طلبان برای در انزوا قرار دادن و بایکوت خبری ابوالفضل قدیانی را بهتر می‌توان فهمید. قدیانی، «خودی» بود که حالا به «غیرخودی» تبدیل شده و از مافیای رسانه‌ای اصلاح‌طلبان بیرون انداخته شده است و کیست که نداند که مبدع فرهنگ «خودی، غیرخودی» کسی غیر از اصلاح‌طلبان نیست. جریانی که به محض کوچک‌ترین آزاری که به یکی از اعضای مافیای «خودی‌ها» وارد می‌شود، به‌صورت سازماندهی‌شده، هماهنگ و مداوم به موضوع می‌پردازند و کمپین به راه می‌اندازند، در برابر سخنان قدیانی و حکم زندان او سکوت می‌کنند و معتقدند حتی نباید به ایده‌های او پاسخ داد چرا که باعث گسترده‌تر شدن تفکرات او شده و درنهایت ضربه بزرگتری به اصلاح‌طلبان وارد می‌کند. به همین دلیل است که باید به ابوالفضل قدیانی و ایده‌هایش پرداخت تا مخاطب آگاه خود به تناقض‌های اصلاح‌طلبان و شیوه‌های فریب ایشان پی ببرد.
از: گویا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر