صفحات

۱۳۹۷ بهمن ۶, شنبه

یادداشت سعید زیباکلام خطاب به مسوولان

saeidzk_012519.jpg


«سعید زیباکلام» استاد اصولگرای دانشگاه، در یادداشتی با عنوان «سرگشاده به مقامات عالی‌مقام نظام» تاکید کرد: «مپندارید که توفیقات و دستاوردهای ارزشمند کم یا زیادِ امنیتی، تسلیحاتی، نظامی، صنعتی، کشاورزی، و پژوهشی می‌تواند جای رضایت‌مندی و مقبولیت عامه مردم را بگیرد».

به گزارش انصاف نیوز، متن کامل این نامه که در کانال تلگرامی آقای زیباکلام منتشر شده، در پی می‌آید:
سرگشاده به مقامات عالی‌مقام نظام
وداع با عدالت
سلام بر مقامات عالی‌مقام نظام و با آرزوی توفیقات الهی برای خدمت به ملت ایران و عاقبت بخیری.
بایسته می‌دانم در این ایام فرخنده که به چهل سالگی گام اول انقلاب اسلامی رسیده‌ایم نکاتی چند را از باب وظیفه وطن‌دوستی و ادای دین به آرمان‌های انقلاب تذکر بدهم.
مقامات عالی‌مقام! روشن است که عدالت یکی از محوری‌ترین و مبنایی‌ترین شعارهای انقلاب بوده است. فلذا لازم است سؤال کنیم پس از برداشتن گام اول انقلاب در سال ۱۳۵۷، چه اقداماتی در این چهل سال برای توزیع هر چه عادلانه‌تر ثروت و قدرت و هم نیز اطلاعات صورت گرفته است؟ جا دارد پیش از اینکه برای پاسخ متوسل تجربه عموم مردم شویم از خودمان سؤال کنیم:
نهادهای بالادستیِ قانون‌گذار و سیاستگذار و، بالاتر از آن، اعضای نهادهایی همچون شورای نگهبان، مجمع مصلحت نظام، و مجلس خبرگان رهبری چه میزان قلباً و وجوداً به عدالت بدین معنای موسّع و کلّی توجه و التفات داشته‌اند؟ آیا نمی‌توان از تصمیمات و سیاست‌های این نهادها و حتی اظهارات اعضای آنها در این چهل سال به روشنی دریافت که عدالت نه به منزله سیاست‌های قانونی و اجرایی که حتی به معنای رویکردی و نگرشی هم موضوعیتی نزد آن نهادها نداشته است؟
مقامات بلندمرتبه نظام! آیا روشن نیست که ما در این چهل سال نه تنها هیچ گامی در راه تحقق آرمان عدالت برنداشته‌ایم که فاجعه‌بارتر، در این ایام هنوز موضوع غارتی سنگین از بیت‌المال در خاطره‌ها کهنه نشده که مورد دیگری از اختلاس‌های رانتی برملا می‌شود. و این تازه فقط مواردی است که، به دلایل در جای خود بسیار مهم، سر از برخی شبکه‌های اجتماعی درآورده است. ما در این چهل سال چه کرده‌ایم و چه راهی طی کرده‌ایم که عموم مردم، حتی معتقدترین و خوش‌بین‌ترینِ به نظام و مدیران و مسئولان عالی‌رتبه نظام، پیوسته منتظر خبر جدیدی از غارت و چپاول بیت‌المال هستند؟


بدین‌ترتیب، ما ناگزیریم با آرمان عدالت وداع کنیم، با توزیع عادلانه ثروت و قدرت و اطلاعات وداع کنیم و تا سال‌های متمادی آتی تنها به فکر مبارزه با فساد و مفسدان ظاهرالصّلاح و عوام‌فریب درون نظام باشیم. به عبارت ملموس‌تر، باید بپذیریم که برخی از شیفتگان قدرت و ثروتِ عضو دربار زر و زور و تزویر حقوق‌های ماهیانه ۲۰ الی ۱۰۰ میلیونی قانونی داشته باشند و میلیونها تن از مردم زحمتکش همین سرزمین هم قانوناً زیر خط فقر زجر بکشند و امروز را به فردا نه زندگی که مردگی کنند.
مقامات عالی‌رتبه نظام! سال‌ها پیش از انقلاب، نادر می‌یافتیم مبارز مسلمانی را که شعار و هدف کلانش ایجاد جامعه توحیدی نباشد. سالهای سال، هدف مبنایی مبارزان و مجاهدان، از دانشجویان داخل و خارج کشور گرفته تا رهبران انقلاب و سازمانهای مبارز ضد رژیم استبدادیِ اشرافی، ایجاد روابط سالم اجتماعی و سیاسی از طرفی، و از طرف دیگر، جامعه‌ای عاری از بهره‌کشی و حق‌کشی و فقر و ستم اقتصادی بود. اینک اما، آیا نیم نگاهی به بسیاری از اقشار و صنوف ملّت آشکار نمی‌کند که اکثریتی از مردم، خیلی ساده و شفاف، زیر خط فقر زندگی می‌کنند؟ و متناسب با این وضع اقتصادیِ استضعافیِ استثماری، آیا روشن نیست که همین اقشار که ستون اصلی انقلاب بوده و هستند هیچ مفرّی یا مدخلی برای انتقاد و اعتراض و تظلّم‌خواهی ندارند. آیا فاجعه‌بار نیست که محرومان و مستضعفان نه تنها هیچ مفرّ و امکانی برای اعتراض و احقاق حقوق خود ندارند که نهادهای حکومتی به‌گونه‌ای سامان و سازمان یافته‌اند که اعتراض و تظلّم‌خواهی این محرومان و پابرهنگان اساساً غیر قانونی بوده، مستوجب ضرب و شتم و بازداشت و انفرادی و محکومیت است؟
مقامات عالی‌رتبه نظام! اگر از هجمه لاینقطع تبلیغات جناح‌های صاحب‌منصب مدعی خدمت بتوانیم عبور کنیم به وضوح درخواهیم یافت که تصمیمات و سیاست‌گذاری‌های به‌وجودآورنده این وضعیت دردناک منحصر به این یا آن جناح در قدرت، و این یا آن نهاد حکومتی نمی‌شود. عموم نهادهای حکومتی، کم یا زیاد، چنان تصویر و تلقی خودراضیانه و خودکامانه‌ای از خود دارند که عموماً هم خود را عرش‌نشین یا در نزدیکی عرش می‌بینند و هم تصمیمات و سیاست‌های خود را درست و عقلانی و شرعی! و چنین است تبیین خشونت و [برخورد] شدید کمترین تجمعات آرام جهت مطالبه دستمزد بخورونمیر معوقه چندین‌ماهه کارگرانِ اکثر کارخانجات. و چنین است تبیین حمل پلاکاردها و پوسترهای اعلام وفاداری به ولایت فقیه و شخص رهبری در همین تجمعات بسیار آرامی که اساساً برای مطالبه حقوق معوقه کارگران بی‌پناه و بی‌دفاع صورت گرفته است.
مقامات عظیم‌الشان نظام! بایسته و ضروری نیست که هم فضای سیاسی حاکمان و هم فضای سیاسی محرومان و مستضعفان به روشنی دیده و فهم شود؟ فضای سیاسی حاکمان عموماً جز این است که کارگران و محرومان و این قبیل اقشار زحمتکش اساساً حق تجمع و مطالبه ندارند، و لو دستمزد بسیار ناعادلانه پایین‌تر از خط فقر ماهیانه‌شان و نیز بیمه‌های توافق‌شده‌شان ماه‌هاست که به تعویق افتاده باشد؟ از طرفی دیگر، زحمتکشان به استضعاف‌کشیده‌شده هیچ زمینه قانونی و نهادی‌ای برای مطالبه حقوق خود نمی‌بینند و لذاست که برای احقاق همان ابتدایی‌ترین حقوق قراردادشده بسیار ناعادلانه ترسان و لرزان پا به عرصه تجمع عمومی می‌گذارند و پیش از هر مطالبه و اعلامی، فریاد می‌زنند "ما همه سرباز توایم ...."، و سپس تکبیر می‌گویند و اگر فرصت یابند بعضاً زیارت عاشورا می‌خوانند و نماز جماعت برپا می‌کنند! حیاتی است از خود سؤال کنید: چرا ترسان و لرزان؟ چرا تکبیر؟ و چرا شعار حمایت از ولایت فقیه و شخص رهبری؟ و چرا زیارت عاشورا و نماز جماعت؟ به راستی چرا مطلقاً مطلقاً هیچ نهاد قانونی برای رسیدگی به حقوق اقشار زحمتکش محروم در عرصه سیاست وجود ندارد و با ترتیبات فعلی نمی‌تواند وجود داشته باشد؟ آیا دیرهنگام نیست تا به سرعت این نقیصه ظالمانه بسیار مفسده‌انگیز و ویرانگر برطرف شود؟
مقامات عالی‌رتبه! آیا دیرهنگام نیست که پدیدار توسل و اختفا زیر شعار حمایت از ولایت فقیه و شعایر دینی مورد بررسی و کاوش جدی قرار گیرد؟ آیا رجال شیفته قدرت و ثروت به‌وضوح می‌فهمند که این قبیل توسلات به شعایر حکومتی و دینی تنها و تنها نشانگر ترس و لرز مستضعفان از طرفی، و بی‌قانونی و بی‌پناهی از طرف دیگر است؟ آیا مسئولان عالی‌مقام به فراست درنمی‌یابند که این پدیدار نشانه رشد غده‌ای سرطانی برای نظام است و باید به فوریت جراحی و معالجه شود؟
مقامات عالی‌رتبه! ضروری است ببینید که عموم مسئولان و مدیران نظام و نیز نهادها و مؤسسات حکومتی نوعی خودحق‌پنداری غیر قابل مناقشه دارند. البته این خودحق‌پنداری را باید به ظرافت از این پدیدار تفکیک کرد که هر کس بینش‌ها و ارزش‌های خود را درست می‌داند و قبول دارد. همه مردمِ همه اصناف و اقشار چنین‌اند. اینکه هر فردی آراء و عقاید خود را درست و عقلانی می‌داند، به یک معنا، امری طبیعی است. اما اینکه قائل باشیم آراء و عقاید ما حقیقت محضِ مناقشه‌ناپذیر است و هر کس آنها را مورد مناقشه و سؤال قرار دهد فاسد است و منحرف و دچار نفسانیات و اجیر اجانب و مزدور مستکبران، آیا ما را به استبداد رأی و جباریت و حق‌کشی و نهایتاً به دیکتاتوری و سفّاکی هر چه ویرانگرتر نمی‌کشاند؟
این خودحق‌پنداری خود را در سطوح مختلف نشان می‌دهد.
نخست در سطح خودداناپنداری و خودمنزّه‌بینی و خودمدبّربینی و در مراتبی شدیدتر، خودحجت‌پنداری و خوداسلام‌پنداری. در سطحی دیگر، این خودحق‌پنداری به عرصه عمومی، به عرصه سیاست، سرایت می‌کند به طوری که بر آن می‌شویم که تصمیمات و سیاست‌های ما مقامات عالی‌مرتبه درست و عقلانی و شرعی است و آنِ دیگران، همگی نادرست و ناعقلانی و غیر شرعی است. و این دیگرانِ نادرست و ناعقلانی و نامشروع‌اند که باید لاجرم هم خود را و هم تصمیمات / سیاست‌های خود را اصلاح کنند، وگرنه هر چه دیدند باید از چشم خود ببینند.
آری این است آن بینش‌های مبنایی شما مقامات والامقام که نه تنها هر گونه اصلاحات رویه‌ای و ساختاری را مسدود و منتفی کرده است که حتی از هر گونه اصلاحات موردی و مصداقی هم رنجیده و غضبناک شده به زحمت به برخورد با معدودی از آن مصادیق افشاءشده فساد و مفسده تن می‌دهید. آری! البته برخی از آن شیفتگان تازه‌به‌دوران‌رسیده چنان غرق در حیف‌ومیل بیت‌المال و تحکیم شبکه رانتی خود هستند که چندان وقت و حوصله و فاهمه‌ای برای این خودحق‌پنداری‌ها ندارند و خود را چندان گرفتار هیچ‌یک از این پندارها و بینش‌ها نمی‌کنند. آن‌ها کسانی هستند که به مجرد اولین جرقه‌ها و آشوب‌های بنیانی با گذرنامه‌های غیر ایرانی خود زودتر از هر کس دیگر فرار را بر قرار ترجیح می‌دهند.
و اما معدود موارد افشاءشده غارت بیت‌المال: مقامات عالی‌مقام نظام! ما را چه می‌شود که پس از افشاء هر موردی از تجاوز به بیت‌المال، تقریباً تمام مسئولان نهادهای کمابیش ذی‌ربط کم یا زیاد تلاش می‌کنند ماجرا را یا اساساً انکار کنند و یا سکوت پیشه کنند و یا تا جایی که امکان دارد آن را لاپوشانی و کوچک کنند؟
صاحب‌منصبان عظیم‌الشان! زمانی که ماجرای حقوق‌های نجومی مطرح شد (سال ۱۳۹۵) مترصد فرصتی بودم تا در مصاحبه یا سخنرانی‌ای بگویم: عزیزان! هیچ اتفاقی نخواهد افتاد! این مورد هم همچون موارد پیشین با لبخندهای مدبّرانه دولتمردان راستگو تدریجاً جارو زده می‌شود و سپس زیر فرش پنهان و برای همیشه فراموش می‌شود. جا دارد اینک که دست کم دو سال از ماجرای حقوق‌های نجومی می‌گذرد از خود سؤال کنیم با وجود آن همه تأکیدات و تصریحات رهبری بر پیگیری ماجرا و اطلاع‌رسانی به ملت ایران، ماجرای حقوق‌های نجومی چه شد؟ خیلی ساده، مجلس شورای پاکدستان و امینان ملت ایران آن حقوق‌ها را قانونی کرد. به همین سادگی. و هیچ صدای اعتراضی هم از هیچ‌یک از نهادهای نظارتی و بالادستی نظام بلند نشد. و این یعنی، همه با هم! همه با هم مشغول فداکاری و ایثار و پاسداری از آرمان‌های انقلاب هستند!
حضرات عالی‌مقام! چند ماه بعد ماجرای املاک نجومی برملا شد و معلوم شد یکی دیگر از ذخایر نظام برای ذخیره‌کردن خود مشغول بذل و بخشش املاک بیت‌المال بوده است. مجدداً انکار و اسکات و لاپوشانی و توجیه و بگیروببند و حبس در سلول انفرادی شروع شد. رسانه‌های جناحی به تلافی ماجرای حقوق‌های نجومی حسابی دلی از عزا درآوردند و ملت هم کمی امیدوار که بحمدلله در این مورد، مجرمان و غارتگران بیت‌المال رسوا و مجازات خواهند شد. در این مورد شخصاً ورود و بررسی کردم و با وجود متقن‌بودن شواهد و مدارک، خیلی به آرامی و به تدریج ماجرا به بوته فراموشی سپرده شد و هیچ کاری هم از سوی نهادهای ذی‌ربط قضایی و تقنینی و رسانه‌ای صورت نگرفت و رجال خدوم و ایثارگر هم همگی سکوت اختیار کردند و ماجرا به خوبی و خوشی مختومه و فراموش شد.
بزرگ‌مقامات! آیا وقت آن نرسیده که وداع با جامعه توحیدی، جامعه علوی و با آرمان بنیادین عدالت را علناً و رسماً اعلام کنیم و فقط آرزو و تلاش کنیم میزان فساد و افساد مقامات و مسئولان نظام در حدّ فساد و افساد مسئولان سایر کشورها شود؟ همین و بس! به کرات می‌شنویم که ما دنیا را می‌خواهیم چنین و چنان کنیم. عزیزان! مسئولان نظام! رضایت بدهید همین خانه و کاشانه خودمان را از این کثرت غارت بیت‌المال و تضییع حقوق محرومان و مستضعفان برهانید، اصلاح امور سایر کشورها پیشکش!
مقامات عالیه نظام! چگونه می‌توان باور کرد که انحصاری‌شدن عرصه سیاست در دست عده معدودی از رجال سیاسی را نمی‌بینید؟ نمی‌بینید که نفس این انحصاری‌شدن، از طاعون برای عرصه سیاست مهلکتر است؟ مقامات عالیه نظام! نمی‌بینید که این طاعون هم به جان مقامات افتاده است و هم آحاد ملت ایران را از نقش‌آفرینی و مسئولیت و نشاط سیاسی ساقط و عزل کرده است؟ و این کاشت، به نوبه خود، چگونه امید و فداکاری و وطن‌دوستی و وظیفه‌شناسی اجتماعی و شفقت بر خلق را از بن و ریشه می‌سوزاند؟
حقیقتاً دیدن این مجموعه از آثار ویرانگر سیاست سراپا نابخردانه و خانمان‌سوز و براندازانه پنهانکاری، این چنین سخت و صعب‌الفهم است؟ نکند اشکال در جای دیگری نهفته است؟
مقامات عالیه نظام! ضرورت دارد در این سالگرد چهل سالگی گام اول انقلاب در بهمن ۱۳۵۷، و به پاس حرمت شهدای وطن و آرمان‌های‌شان، عزم و همت کنید تا راه طی‌شده ناصوابِ مهلکِ مستضعف‌کننده ملت را به‌سرعت و شجاعت متوقف کرده، راه رشد و تعالی ملّت را، همان آرمان‌های عزت‌بخش انقلاب را، از سر صدق و امانتداری و وفای بعهد پی‌گیر شوید.
رجال بلندپایه نظام! نظام به شدت دچار سرطان غارت و چپاول و چاپلوسی و عوام‌فریبی و تبهکاری و تضییع حقوق مستضعفان و پنهان‌کاری شده است. بسیاری از اقشار محروم و مستضعف مردم به شدت در تنگنا و فشار معیشتی قرار دارند و صدا و سیما چنان از سر حماقت محض علی‌الدّوام بر طبل خدمات مقامات مدبّر و مزوّر و عوام‌فریبی می‌کوبد که دروغگویی و تزویر و دزدی و عوام‌فریبی در محضر آنان شرم می‌کند.
رجال عالی‌مقام نظام! مپندارید که توفیقات و دستاوردهای ارزشمند کم یا زیادِ امنیتی، تسلیحاتی، نظامی، صنعتی، کشاورزی، و پژوهشی می‌تواند جای رضایت‌مندی و مقبولیت عامه مردم را بگیرد. اصلاً و ابداً! بسیاری از کشورهای دیگر دنیا ظرف همین بازه چهل سال، یا کمترین توفیقات را در مقایسه با ما در زمینه‌های فوق داشته‌اند و یا هیچ. با این وصف عامه مردم آن کشورها کمابیش امیدوارتر و خوش‌بین‌تر و راضی‌تر به نظر می‌رسند. امیدوارم بدانید که اگر همه توفیقات و دستاوردهای هر حکومتی آبی به آسیاب اعتماد، رضایتمندی، و امیدواری عامه مردم نریزد آن حکومت محکوم به زوال و فروپاشی است حتی اگر هیچ جریان معاند و استکباری هم شمشیر براندازی از رو نبسته باشد.
"و اصبر و ما صبرک الّا بالله و لا تحزن علیهم و لا تک فی ضیق مما یمکرون (۱۲۷) انّ الله مع الّذین اتّقوا و الّذین هم محسنون (۱۲۸)" (سوره مبارکه نحل).
"فذرهم یاکلوا و یتمتعوا و یلههم الامل فسوف یعلمون"
سعید زیباکلام ، ۵ بهمن ۱۳۹۷

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر