صفحات

۱۳۹۷ آذر ۱۶, جمعه

ای ملت! ایمان بیاورید به نیروی خود

حسن بهگر
پس از سقوط دومینو وار افغانستان، عراق ، لیبی، بازی خاورمیانه ی جدید در سوریه متوقف شد. این بدان معنی نیست که پروژه ختم شده، بلکه شکست داعش به تعویقش انداخته است، همین.
هنوز آمریکا در هزار جای منطقه لشکر دارد و برخی از افراد داعش با نام های دیگری در آنجاها فعالیت دارند. در این طرح، از اول ایران لقمه ی اصلی بود و هنوز هم در صدر فهرست قرار دارد.
از روز اول امید اصلی آمریکا به وطن فروشانی بوده و هست که هر روز با یک شعار جدید برای تجزیه ایران به میدان می فرستد. همه رنگشان را دیده ایم، از انحلال طلبی که از مرکز، ندای فدرالیسم سر می دهد، گرفته تا آنهایی که هر کدام خودشان را به یک بخش از ایران می بندند و مدعی نمایندگی مردم محل می شوند. برخی از آنهایی که  می گویند سکولار هستیم تا بعضی از آنهایی که پدر در پدر آخوند هستند و گوشه ی چشمی به اسلام دارند. خلاصه همه رنگی وطنفروش از جلوی چشمانمان رد شده است.

همه ی ما می دانیم که فدرالیسم در ایران، چه بخواهیم چه نخواهیم صورت قومی پیدا می کند و موجب نزاع و برادرکشی و اسباب تجزیه ی کشور می شود. برخلاف تبلیغات رایج، فدرالیسم تبعیضات و اختلافات قومی را از بین نمی برد بلکه آنها را شدت می بخشد. نگاه کنید به پاکستان که نمونه ای از یک کشور فدرال است که تازه تأسیس شده و در آن هرج و مرج و آشوب رواج دارد و نه تنها از دموکراسی خبری نیست بلکه بلوچ ها و پشتون ها شهروندان درجه دوم محسوب می شوند. در کشور فدراسیون مالزی، اکثریت مردم آن را مالایایی ها تشکیل می دهند و هندی ها و چینی ها و سایر مهاجرین طبقات محروم جامعه مالزی را تشکیل می دهند. چرا راه دور برویم؟ اقلیم کردستان در عراق که با فدرال بودن شروع کرد و زمین های برخی از ترکمن ها را تصاحب کردند و سرانجام به نزاع کشیده شد و برخی مجبور به ترک اقلیم کردستان شدند . چندی نگذشت که اقلیم کردستان ادعای استقلال کرد و با انحصار فروش نفت دیناری به دولت عراق پس نداد و بارزانی میلیون ها دلار حاصل از فروش نفت را بین فامیل خود تقسیم کرد وبا یک نهیب دولت مرکزی بساطش جمع شد . طرح فدرالیسم برای ایران فقط مقدمه ای است برای جدایی وگرنه با استقلال شهرداری ها (کمون ها ) نیز می توان از تمرکز قدرت در دولت مرکزی جلوگیری کرد بدون آنکه اختلاف قومی ایجاد شود ولی فدرالیست ها عمداً از آن سخن نمی گویند.

ساختار ایران کهن است و کشور تازه تأسیس شده ای نیست و هزاران سال این اقوام با هم و درکنارهم زندگی کرده اند حال می خواهند همبستگی و فرهنگ مشترک ما را که طی هزاران سال شکل گرفته به بهانه های واهی درهم شکنند و ما را با همدیگر بیگانه کنند. بهانه ی آنها مبارزه با دولت متمرکز است و حتا اخیراً بعضی ها تمرکز را مترادف اقتدار گری  میشمرند. گویی با فدرالیسم دولت دموکرات می شود و همه ی مشکلات حل خواهدشد!

اتفاق جالبی که اخیراً افتاده این است که کم کم شاهد جمع شدن بساط فدرال بازی از سوی مروجان همیشگی اش شده ایم. اخیراً هر یک از این خدمتکاران اجنبی، به نوبت دهان باز می کند و می گوید که فدرال خواه نیست یا لااقل فدرالیسم قومی نمی خواهد و لابد تا دو روز دیگر اضافه هم خواهد کرد که هیچ جورش را نمی خواهد و هیچگاه هم نبوده است!

این شکست بزرگیست که به این گروه و کارفرمایانشان وارد آمده است و باید بسیار مبارکش شمرد. این شکست از مقاومت جدی مردم ایران و بخصوص فعالان سیاسی که از همه سو طرح فدرالیسم را محکوم ساختند و با آن مبارزه نمودند، سرچشمه می گیرد. چیزی که اینها را هماهنگ کرده بود، حزب و گروه نبود، دلبستگی آنها به ایران بود که گرد همشان آورد و به کوشش هایشان جهت واحد داد و در نهایت این امتیاز بزرگ را برایشان کسب نمود.

بارها در اینجا نوشته ایم که در ایران فقط یک قدرت کارساز وجود دارد و آن قدرت ملت است. مشکل اینجاست که مردم به هر چیزی باور دارند به جز خودشان. هر بار هم پیروزی را به چشم می بینند، ولی انگار از همان فردا فراموش می کنند که قدرت خودشان امتیاز را کسب کرده و به رغم کسانی هم کسب کرده که از همه ی ظواهر قدرت و در صدر همه بوق های تبلیغاتی برخوردارند.

کمی به عقب برگردید و پیروزی های اخیرتان را که فقط حاصل کار خودتان بود به چشم ببینید. اول از همه مجبور شدند رفراندوم را که قرار بود یکراست سلطنت را برگرداند، کنار بگذارند و مجلس مؤسسان را که بقیه می گفتند قبول نمودند. سپس به صورت خلق الساعه این جنبش مضحک فرشگرد را علم کردند که همه به خودش و اسمش و اعضایش چنان خندیدند که یکشبه بی آبرو شد و با واکنش همگانی مستقیم به سطل زباله رفت. حالا هم نوبت فدرالیسم شده. این همه سال پول خرج کردند و چلوکباب دادند و در کنگره ی آمریکا و هزار سوراخ دیگر جلسه گذاشتند و با این و آن عکس انداختند و خلاصه هفت دست آفتابه لگنشان را گستردند. ولی در نهایت این مقاومت مردم بود که به آنها نشان داد که ره به جایی نخواهند برد. اینکه یکی دو نفر آمده اند و حرفشان را پس گرفته اند به خودی خود اهمیت ندارد، چون خود اینها اهمیتی ندارند. مهم این است که همگی به اشاره ی ارباب چنین کرده اند. یعنی ارباب است که فهمیده، وگرنه خود اینها که رقمی نیستند. البته ممکن است که دوباره همین ها را برای فدرالیسم بسیج کنند، هیچکدامشان که از خود فهم و عقیده ندارد. باید هشیار بود، ولی نباید پیروزی فعلی را هم دستکم گرفت.

باید مردم بدانند که نیروی اصلی فقط و فقط خودشان هستند، هر کس به آنها تلقین می کند که ضعیف هستند، برای این است که نیرویشان سؤاستفاده بکند. قدرت مال مردم است و باید توسط خودشان و در راه بهروزی خودشان از آن استفاده شود. اگر بدون هماهنگی این سه پیروزی را به دست آورده اید، با هماهنگی کارهای بسیار بزرگتر می تواند بکنید و از همه مهمتر  اینکه می توانید نظام آخوندی را از جا بکنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر