صفحات

۱۳۹۷ آذر ۹, جمعه

کارگر می میرد ذلت نمی پذیرد!»
فیروز نجومی
رژیم دین، خلسه و کیفور از برگزاری با شکوه و"بی مثل و مثال" اربعین و تجدید بیعت میلیونها شیعه با امام سوم، نماد "جهاد " و"شهادت،" به آتشی که در دامنش افتاده بود عنایتی نکرد. وقتی بخود آمد، کارگران نیشکر هفت تپه خوزستان دست از کار شسته و باعتصاب برخاسته بودند که هم اکنون نزدیک به ورود در هفته پنجم است.
در این مدت، بسیاری دیگر از کارگران و اصناف و تشکلات دیگر، از جمله کارگران فولاد اهواز و معلمان سراسر کشور با آنها اعلام همبستگی کرده اند.
بعضا، بر آنند که اعتصاب کارگران هفت تپه همان جرقه ایست که نظام ولایت را با سرنوشت محتوم خود، روی در روی خواهد کرد. اگرچه نمیتوان آینده را پیش بینی نمود، با این وجود، با یقین میتوان گفت که این نظام دوران خوش بلوغ و جوانی را پشت سر گذاشته است و سخت از کهولت و فرسودگی رنج میبرد. آنچه رژیم دین در پیش روی دارد چیزی جز "زوال" و نابودی نیست. چرا که رژیم آخوندی، برغم شهرتش در پرگماتیسم و یا نرمش، بویژه نرمش "قهرمانانه،" زندانی ایدئولوژی دینی خود بوده است. یعنی که خصومت نظام فقاهتی با کارگران، یک خصومت ساختاری ست، خصومتی برخاسته از جهان بینی فقاهتی، از نگاه آیت الله ها و حجت الاسلام ها بانسان و بزندگی اجتماعی.
 در منظومه فقاهت، مفهوم "کار" یافت نمیشود. در محافل حوزه ای بحثی در باره آن در نمیگیرد. اندیشه کار، بمغز جوینده "علم" اجتهاد و یا علم "کافی" خطور نمیکند. فقها نه تنها بلحاظ نظری با کار و نقش آن در خلق جهان، بیگانه اند بلکه در عمل نیز کار را تجربه نکرده اند. از کار اگر بیزار نباشند، تردید مدار که آنرا دون شان خود میدانند. چرا که زندگی فقها، یک زندگی انگل وار است. نه از دسترنج خود که از ثمره کار دیگران زندگی میگذرانند. بی جهت نیست که مردم در خیزشهای اعتراضی خود "مفتخوار" بودن روحانیت را مورد تایید و تصدیق قرار داده و میدهند. روحانیت از کار و بکارگیری نیروی کار پیوسته گریخته اند. اشتغال بکار دین، روحانیت را از مشقتی که کارگران تحمل کنند برای گذران زندگی، معاف مینمود و هنوزهم، از اینهم مهمتر آن که از خدمت سربازی که برای همگان اجباری بود نیز از معافیت برخوردار بودند، امتیازاتی که هیچ یک از اقشار جامعه از آنان بر خموردار نبودند و نیستند.
در بهترین وجهش، آخوندهای حاکم کار را خوب و ستایش انگیز بشمار آورند، البته، تنها زمانی که در خدمت وحدت و پیروی از خدای بی همتا، الله، قرار گیرد. در غیر اینصورت، کار نیز بمانند "اقتصاد،" بقول امام مقدس، امام 12+1، "بخر" تعلق میگیرد. روشن است که کار هم یک مقوله اقتصادی ست. روحانیت همیشه با دو دلی و سو ظن به مطالبات و خواسته های کارگران نگریسته و  مینگرد. در منظر روحانیت، اعتصابات کارگری اگر برساخته دست "دشمن" نباشد، از نیازهای مادی بر میخیزد، از نیاز به رفاه و آسایش برای خود و فرزندانشان. این، در نظر آخوند خطبه گو، بازتابنده "دنیا پرستی" و یا "مادیگرایی" ست که پاسخگویی بآنها را بستر تغییر و تحولی میپندارد که ممکن است موجودیت نظام را مورد تهدید قرار دهد. بی جهت نیست که نظام بیدرنگ بر اعتصابات کارگران برچسب "امنیتی" می کوبد و اقدام بدستگیری و حبس رهبران آنان میکند. بی دلیل نیست که یکی از رهبر کارگران نیشکر هفت تپه خوزستان، اسماعیل بخشی، همراه با یک فعال سیاسی سپیده قلیان را باسارت در آورده و از آزادی آنان سر باز میزند.
روحانیت پیوسته پر فراز منبر، موعظه سر داده است که انسان باید دل از مادیات دنیا برکند و "قناعت" پیشه کند. این جهان برای رفاه و آسایش نیست.  انسان باید درون از طهام تهی دارد تا در آن نور معرفت بیند. در شرایطی که حکومت مقدس اسلام بر قرار است، اعتصاب، کنشی ست انحرافی در خدمت نیازمندیهای مادی و رفاه و آسایس و در نتیجه دور شدن از معنویات و ارزشهای اسلامی، چنانکه گویی آخوندهای حاکم، آخوندهاییکه که از گدایی بشاهی رسیده اند در تبعیت از امام علی، امام امامان، بر روی پوست گاومیشی سر بر بالین میگذراند و با یک عدد خرما در روز شکم خود را سیری بخشند.
بنابراین، چه باک اگر مسلمانان، از جمله کارگران و همسران و فرزندانشان کم بخورند و کم بخواهند و با کم زندگی کنند. تورم از افزون خواهی و مصرف زدگی جامعه بر میخیزد. این غرایز سرکش را باید کنترل کرد. مسائل اقتصادی همه نا پدید شوند اگر اخلاق اسلامی، "شهیدپروری" و "ایثارگری" در راه اسلام، نهادینه شود. بمنظور و بامید فرهنگ سازی و نهادینه کردن ارزشهای اسلامی، روحانیت چه غائله ها که بر پا نکرد، از جمله گروگانگیری کارکنان سفارت امریکا، 8 سال جنگ پوچ و بیهوده، غنی سازی هسته ای بهر قیمتی و ستیز دایمی با غرب بویژه با آمریکا، (این لیست میتواند بسی طولانی تر باشد) بر آن تصور که با جا انداختن فرهنگ اسلام، جامعه را در برابر "بلایای" تمدن غرب مصون میدارد. این بدان معناست که وضع موجود، حاصل "توهماتی" ست که روحانیت با آن دست بگریبان بوده است. ورشکستگی در مهمترین عرصه های زندگی، معیشت میلیون ها نفر را بخطر انداخته است. نکبیت و مصیبت هرگز چنین سراسر کشور را فرانگرفته بوده است. کشور هرگز چنین ویران، چنین ذلیل و خوار نبوده است. البته که بر فراز منبر خطبه ای وارونه از وضع موجود ارائه میشود، شیوه ای که روحانیت نزدیک به 40 سال است بی وقفه بآن ادامه داده است.  که برغم وضع اسف بار کنونی، زمانی که فساد و تباهی فراگیر شده است، چنانکه گویی ظهور امام عج از غیبت فرا رسیده است. با این وجود، روزی نیست که فرمانروایان نظام در شیپور پیروزی در سوریه و لبنان و عراق و یمن ندمند. که در جنگ تحریمات این نه حکومت اسلامی که آمریکا است که بازنده است. که هم اکنون دنیا در کنار حکومت ولی فقیه اند و بر علیه امریکا.
شاید اگر کارگران هفت تپه، مثل بسیاری از آدمهای دیگر که از سر ضرورت و انگیزه بقا، لباس دین به تن و سبیل و ریش را بلند نموده، با تکبیر و صلوات، در تسلیم و اطاعت، بدین فروشی میپرداختند و آماده که حتی بگدایی تن داده و دم فرو بندند در راه اسلام، ممکن بود که در نظام ولایت بتوانند دوام بیابند. اما، آنها به نظام اخطار را داده و اعلام کرده اند که "کارگر میمیرد، ذلت نمی پذیرد." تردید نباید داشت که اگر کارگران نیشکر هفت تپه، کار و کارخانه را بدست خدا می سپردند و به راه پیمایان اربعین پیوسته بودند، تمامی تاسیسات نیشکر را به کارگران به رایگان میبخشیدند. اما، کارگران تن بچنین خفتی نداده اند.
در واقع آنچه اعتصاب کاراگران هفت تپه و بطور کلی خیزش های مردمی که از دی ماه سال گذشته آغاز گردیده است، از جنبش های پیشین، جدا میسازد آنستکه آلوده به دین و شعارهای دینی نبوده و نیستند. در تظاهرات کارگری، نه تکبیری بگوش میرسد و نه صلاواتی. نه اینکه متولیان دین نخواسته اند اعتصابات کارگری را مصادره کنند و بآن رنگ و لعاب دینی بزنند. بازتاب این تلاش مذبوحانه روحانیت  در مصادره اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه را، میتوان در ویدیویی مشاهده کرد که در فضای مجازی توجه بسیاری را بخود جلب کرده است. ویدیو آخوندی را نشان میدهد که محل اعتصاب کارگران حضور یافته و بنماز جماعت ایستاده و بجز چند نفری که معلوم است از افراد اجاره ای هستند، کسی دیگری در پشت سر آقای آخوند دیده نمیشود. تردید مدار که اگر کارگران هفت تپه، التزامی بارزشهای بنیادی اسلام داشتند، آن آخوند نمازگزار را هدف بغض و کینه خود قرار داده و او را مورد اذیت و آزار قرار میدادند. کارگران نشان دادند که انسان اند.
اگر سرنوشت صنعت نیشکر هفت تپه امروز بدینجا کشیده شده و همچون دیگر شرکتهای صنعتی همچون ارج و آزمایش، در شرف خروج از  چرخه تولید است؛ و اگر کشور،در همه عرصه های اجتماعی بویژه در عرصه اقتصادی، ورشکسته گردیده است، ناشی از جهان بینی اسلام داوزده امامی و یا اسلام "ناب" محمدی ست که همه چیز را در خدمت ادامه نظام ولایت تا قیامت در آورده است، صرفنظر از میزان ضرر و زیانی که برای ملت در بر داشته است و نیز، صرفنظر از تباه کردن سرنوشت نسل هایی که در آینده خواهند آمد. گسترش شهر نشینی و رشد نیروهای تولیدی و توسعه طبقه متوسط و کارگری، ناشی از دگرگونی های ساختاری ست. یعنی که در این دگرگونیها، روحانیت حاکم اگر هم نقشی داشته است، نقشی بوده است باز دارنده. زیرا آنکه، گذشته و بازگشت بدان، کعبه امال و آرزوهایش است، نمیتواند بآینده بنگرد. تردید نباید داشت که در چهل سال حکومت خود، روحانیت اگر 4 روز بآینده می اندیشید، بآینده ملت ایران، نه هرگز گروگانگیری و 8 سال جنگ و پوچ و بیهوده را مورد تایید قرار میداد و نه غنی سازی هسته ای بهر قیمتی و نه امریکا ستیزی را، چرا که با هر معیاری که بسنجی نمیتوانی شعبده بازیهای روحانیت را سازگار با رفاه و آسایش و امنیت ملت ارزیابی نمود. زمانی که روحانیت کشور را تحویل گرفت، بلحاظ پیشرفت نیروهای تولیدی از چین و کره جنوبی پیشی گرفته بود. هم اکنون پس از چهل سال پاسخگویی به فراخوان پیامبر اسلام، کشور جیره خوار خان چین و کره جنوبی ست.
بدلیل این واپسگرایی نهفته در جهان بینی فقاهت است که رژیم دین نه تنها ناتوان از پاسخگویی ست به مطالبات صنف کارگری بلکه در کل ناتوان از پاسخگویی به نیازهای مبرم جامعه است.
فرض که نظام بتواند بگونه ای مطالبات کارگران نیشکر هفت تپه را بر آورد، اما کارگران صنایع و اصناف دیگر حال وروزی بهتر از کارگران هفت تپه ندارند. تا کنون پاسخ نظام به خیزش جمعی چیزی جز خشونت نبوده است. گاردهای شورشی هم اکنون در تمام تجمعات کارگری حضور دارند. فعلا، نظام از دست زدن بیک سرکوب تمام عیار خود داری کرده است. اما، نهایتا نظام ضرورتا باید بر راهکار خشونت تکیه کند. چون کسی را دیگر اعتمادی به "شریعت" نیست گواینکه خشونت بوده است که تا کنون نظام را بقا و تداوم بخشیده است. ترسم که از این پس نیز نظام، نجات را در خشونت بیند. در بکارگیری خشونت هیچ آخوندی دست باستخاره نمیزند.
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر