مشکل آقای رضا پهلوی در اینست که :
هنوز نمی دانند در کجا نشسته اند!
حسن شریعتمداری
فراز هایی از مصاجبه ایشان با کیهان لندن
من اصولاً با هر نوع ائتلاف دموکراتیک موافقم، منتها اگر یکی از طرفین ائتلاف فکر کند احتیاجی به چنین ائتلافی ندارد این کار عقلاً عملی نیست. آدرس شما اشتباه است و من نیستم. منطقاً اگر چنین ائتلافی را ضروری میدانید، باید به سمتی فشار بیاورید که تا کنون هیچ ابراز تمایلی به چنین ائتلافهایی نکرده است. من آدرس صحیحی برای این خواستهها نیستم. من با هر ائتلاف دموکراتیک موافقم.
زندگانی من نشان میدهد که با آنهایی که در ابتدای انقلاب در قالب نیروهای چپ، دشمن من و پدرم بودند وقتی پای مصالح ملی در میان بوده کار کردهام، از چپ چپ تا راست راست، با آنها که علیه ما بودند کار کردهام. به هیچ وجه ابایی از همکاریهای دموکراتیک با هیچ شخصی و فردی از جمله ایشان [رضا پهلوی] که تا کنون خود را انسانی دموکرات نشان داده ندارم. منتها شرط و شروطی دارد. این کافی نیست که ایشان بگویند هرچه مردم بخواهند من آن را میخواهم. خواسته انسان از موقعی تعریف سیاسی مشخص پیدا میکند که بگوید «من چه میخواهم» و تا موقعی که نگفته چه میخواهد در حقیقت یک «پیرو» محض توده مردم است و یک پوپولیستی است که بجای مدیریت مردم، آنها خواسته او را تعیین میکنند. ایشان باید بگوید چه میخواهد، چگونه میخواهد به آن برسد و نقشه راه سیاسی ایشان چیست و آنوقت میشود مقاطع مشترکی پیدا کرد که بین جمهوریخواهان و مشروطهطلبانی که دموکراسی میخواهند همکاری کرد. ایشان بطور مبهم میگویند اگر مردم جمهوری بخواهند حاضرم، اگر سلطنت هم بخواهند حاضرم! این یعنی هنوز ایشان شخصیت سیاسی خود را با خواستههای معینی که میخواهد با آنها به صحنه بیاید برای خود و دیگران تعریف نکرده؛ وقتی چنین تعریفی انجام گرفت و همه چیز دقیق و شفاف و روشن شد و از پرده ابهام بیرون آمد، البته باید این همکاری صورت بگیرد.
شاید ایشان واقعاً یک جمهوریخواهاند. کسی چه میداند؟ شفافیت به هیچ کس ضرری نمیزند.
* اگر فرض کنیم دورانی که در آن قرار داریم دوران گذار باشد، با توجه به این خلاء که به آن اشاره کردید حتی اگر فروپاشی نظام هم صورت بگیرد، روند انتقال قدرت با مشکل روبرو شده و معلوم نیست چه اتفاقی خواهد افتاد!
- منکر این نیستم که اگر ما نتوانیم اختلافات خودمان را اینجا حل کنیم و راحت هم حل کنیم در فضای ملتهب ایران پس از گذار بسیار سختتر است. اما اختلافات ما نیز به آن صورت نیست و معجزهای هم با نشستن بنده و ایشان [رضا پهلوی] نخواهد شد. تازه شروع یک اتحادی ممکن است آغازشود که اثرات خود را به تدریج در جامعه بگذارد. شما فراموش نکنید که بخش میانی جامعه خیلی چیزها برای از دست دادن دارد. بنابراین دیوار محکمی برای تکیه دادن میخواهد که همه چیزی را که به دست آورده از دست ندهد. هنوز بخش میانی ثروت دارد هنوز موقعیت و امکانات دارد و میترسد نه تنها چیزی به دست نیاورد بلکه آن چیزی را که به دست آورده هم از دست بدهد.
این نوع نزدیکیها قوامبخش و امیدوارکننده است، اما در نهایت صلاح و مصلحت خویش خسروان دانند. بالاخره تا آنجا که به من مربوط است در نهایت فروتنی، من مانعی برای هیچ نزدیکی اصولی با هیچ فرد و سازمان و گروه و دستهای صرفاً به خاطر اختلاف فکری نمیبینم. منتها باید افراد قادر شوند خود را دقیق تعریف کنند و نقشه خودشان را برای گذار بگویند. مثلاً اجتناب از خشونت که ایشان هم تاکید میکند، اتکاء به رأی مردم و اینکه مردم باید تعیین کننده نهایی باشند اساسی است که ایشان این را هم میگویند.
بنابراین ما مشکلات اساسی نداریم، مشکل مهم این است که ایشان میگویند من هماهنگ کننده هستم. هماهنگ کننده چه هستند؟ امروز مردم در ایران در خیابان میآیند و بنده و ایشان فردا میفهمیم. بنابراین ما نقش هماهنگکننده هنوز نداریم. ایشان میگویند مردم هر که را انتخاب کردند من و بسیاری دیگر هم همان را میگوییم. اما توقع همه از ایشان این است که بگویند خود شما چه انتخابی میکنید. من صراحتا گفتهام که یک جمهوری سکولار و پارلمانی میخواهم که در آن رییس جمهور نیمهتشریفاتی باشد. ایشان هم شفاف باشند تا بعد از تعریف خود و تعیین جایگاهشان بشود با ایشان صحبت کرد. اینها توقعاتی است که نه تنها من بلکه بسیاری از فرهیختگان ایران صرف نظر از ائتلاف یا عدم ائتلاف از ایشان و هر انسان شاخص و دموکراتی داریم. ایشان بسیار پیش آمدهاند و خوب است که این چند قدم مهم و نهایی را نیز با جرأت و جسارت بردارند. مسلماً این کار ایشان به نفع آینده ایران خواهد بود.
https://news.gooya.com/2018/08/post-17198.php
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر