صفحات

۱۳۹۶ اسفند ۱۷, پنجشنبه

بازهم خاتمی و سخن از « آشتی ملی » و « گفتگوی ملی »

آشتی خاتمی با جلاد سینما رکس
ف . م . سخن
جناب سید محمد خاتمی تازه از خواب بیدار شده اند و فرموده اند:«نارضایتی عمیقی در جامعه وجود دارد.»
واقعا لطف فرموده اند این را فرموده اند! ما نمی دانستیم که چنین است! چهل سال تمام است این نارضایتی ابراز می شود اما فرکانس این ابراز نارضایتی در حدی نبوده که به گوش جناب خاتمی برسد.
البته این فرکانس عاقبت به گوش همگان از جمله عوامل نارضایتی و سردمداران ظلم می رسد. دیر و زود دارد سوخت و سوز ندارد. برخی از سردمداران زود صدای ابراز نارضایتی را می شنوند و در صدد پیدا کردن راه چاره بر می آیند. برخی دیگر دم دم وقوع انقلاب صدای انقلاب مردم را می شنوند که کار از کار گذشته و کشور در مسیر نابودی افتاده است. برخی هم مثل چائوشسکو، وقتی پای دیوار تیرباران قرار گرفتند این صدا را می شنوند و تا لحظه ای که گلوله پوست و گوشت شان را نشکافد این صدا را نمی شنوند.
الان هم وضعیت خامنه ای و سردمداران جمهوری اسلامی به همین شکل است. نماینده ی وقیح ولایت مطلقه ی فقیه در روزنامه ی کیهان چنان عربده سر می دهد و پر رو بازی در می آورد که صدای نارضایتی مردم تحت الشعاع عربده های او قرار می گیرد. اما این عربده هر قدر هم بلند باشد، به فرکانس صدای میلیون ها جمعیت ایران نمی رسد که خاتمی در باره شان می گوید:
«جوانان، نخبگان، روشنفکران، اندیشمندان، متخصصان، کارگران، زنان همگی ناراضی هستند. بخش قابل توجهی از روحانیت سنتی و اصیل و همچنین اقوام ناراضی‌اند.»

در ایام قدیم که داستان سرایی ها بر ذهن مردم اثر داشت و کسانی خود را در نقش قهرمانان ضد ظلم می دیدند، داستانی گفته می شد در باره ی شخصی به نام امام حسین علیه السلام که در دوران ماضی در مقابل ظلم حاکمی به نام یزید ایستاد و هر چند در اقلیت بود در مقابل اش سکوت نکرد و مبارزه کرد و به شهادت رسید.
البته این ها همه شعر و داستان بود مثل هری پاتر و ارباب حلقه ها! الان از آن داستان ایام تاسوعا و عاشورا و سینه زنی و قیمه پلوی نذری اش باقی مانده مثل همه ی داستان های بچه گول زنک دیگر.
اما در همین دوران، دو مرد و یک زن هستند که به خاطر تن ندادن به بازی حکومت به حبس افتادند و الان چند سالی ست که در حبس به سر می برند. خودِ خاتمی هم به شکل غیر رسمی در حصر است. آن سه تن لااقل حرف شان را زدند و به قدر امکان به دهن یاوه گوی جنایتکار کوبیدند. خاتمی اما هم حصر را تحمل می کند هم در موضع ضعف، حرف از گفت و گو با لشکر شمر به میان می آورد.
آقاجان! در کشوری که «جوانان، نخبگان، روشنفکران، اندیشمندان، متخصصان، کارگران، زنان همگی ناراضی هستند و بخش قابل توجهی از روحانیت سنتی و اصیل و همچنین اقوام هم ناراضی‌اند»، در کشوری که به فنا رفته و بعد از این هم سرعت به فنا رفتن اش شتاب بیشتری خواهد گرفت، چه جای لاس زدن و «حرف آکادمیک» زدن است؟! اگر مثل امام حسین نمی توانید در مقابل ظلم قیام کنید لااقل از میر حسین و کروبی و رهنورد یاد بگیرید که چطور حرف شان را زدند و نماد ظلم را به مردم نشان دادند بعد به حبس و حصر افتادند و از حرف شان هم کوتاه نیامدند. 
گویا نیوز

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر