چرا حسن روحانی به فکر همه پرسی افتاده است؟
محمد اعظمی
امروز آقای حسن روحانی درسی و نهمین سالروز انقلاب بهمن ماه خطاب به جناح های حکومتی خواستار همه پرسی برای حل اختلاف ها شد. او در این سخنرانی گفت به صندوق رای مراجعه کنیم و هر چه مردم گفتند عمل کنیم.
من به سلامت در این گفتار، باور ندارم. اما آن را مهم دانسته، به فال نیک می گیرم و به عنوان یک ایرانی از آن استقبال می کنم.
چرا باور ندارم؟ سابقه گفتار و رفتار اقای حسن روحانی اعتماد برانگیز نبوده و نیست. او نان را به نرخ روز می خورد. حیات سیاسی او آمیخته با فرصت طلبی و حرکت در جهت وزش باد بوده است. در۹ دی ماه حدود ۶سال پیش او برای محکوم کردن "فتنه" گوی سبقت از دیگر حاکمان، ربود و از سردمداران مقابله با جنبش سبز، و رهبران آن میرحسین موسوی و کروبی، و "فتنه" نامیدن آن بود. اما در انتخابات ریاست جمهوری که به رای مردم نیاز داشت، صد و هشتاد درجه چرخید و برای رفع "حصر" شعار داد. او هر گاه زیر فشار قرار گرفته و خود را در آستانه کنار زدن از قدرت دیده است، بنا به تمایل مردم در حد خود، به دستگاه ولایت فقیه حمله کرده و با واژه های کلی با مردم همراهی نموده است. در جریان انتخابات گذشته ما شاهد چنین رفتاری از او بودیم. ایشان موقعی که سمبه جناب ابراهیم رئیسی، قاتل هزاران زندانیان سیاسی و نماینده رسمی اما اعلام نشده دستگاه ولایت فقیه را در انتخابات پر زور دیده بود، در سخنرانی های انتخاباتی خود، به مدافعان اعدام و سرکوب در سی سال گذشته حمله کرد و در مواردی حتی مستقیما با خود ولی فقیه شاخ به شاخ شد. موضع تند و علنی حسن روحانی علیه ولی فقیه و وعده هائی که برای تغییر در جریان انتخابات به مردم داد، در میان جناح های حکومتی تقریبا بی سابقه بود. او قبل از انتخاب شدن و برای جلب رای مردم، از همه اصلاح طلبان هم تندتر تاخت. اما طولی نکشید که با جلوس بر تخت ریاست جمهوری، گام به گام در خفا، عقب نشست. تا آن جا که کابینه اش را با نظر دستگاه رهبری تنظیم نمود و از زنان و اقوام و ملیت ها هیچکس نتوانست به کابینه او راه پیدا نماید. کابینه او در دور دوم ریاست جمهوری اش اساسا هیچ ارتباطی با شعارهای انتخاباتی او نداشت. وزرای دادگستری، کشور و ارتباطات و فناوری اطلاعات و .. همگی نمونه هائی از دهن کجی به رای دهندگان بود و باعث شد آن بخش از مردمی که توهم آمیز رای خود را به صندوق روحانی انداخته بودند، به سرعت از او فاصله گیرند.
درگیری ها در بالا پس از انتخابات فروکش نکرد و با انتخاب حسن روحانی ادامه پیدا کرد و تا حدی هم، شدت گرفت. جناح مقابل برای عقب نشاندن و از میدان خارج کردن او، به وضع فلاکت بار اقتصادی اشاره کرده و تا حدودی مردم را تحریک نمودند. اما مردمی که چهل سال حکومت جمهوری اسلامی را تجربه کرده و از اصلاح طلب و اصولگرای آن جز فلاکت اقتصادی چیزی عایدشان نشده بود، دیماه امسال در ابعاد گسترده ای به میدان آمدند. خیزش مردم در دیماه دو ویژگی کاملا متفاوت با حرکات گذشته داشت: تاکید بر جدائی دین و دولت و خصلت سکولار این خیزش، که در شعارهای آنها بازتاب روشن داشت و دوم در این حرکات مردم بی اعتمادی خود را به جناح های معتقد به نظام جمهوری اسلامی، اعم از کسانی که سکان حکومت را در دست دارند و آنهائی که از قدرت رانده شده اند، اعلام نمودند. از انقلاب مشروطیت به این سو، این نخستین بار است که خیزش های توده ای با این دو خصوصیت برآمد می کنند. تا کنون حرکات توده ای و جنبش ها و خیزش های مردمی بدون استثنا با رنگ کم و بیش مذهبی ظاهر می شده اند و در راس آنها جریانات مذهبی قرار داشته و راه حل ها نیز در درون نظام ارائه می شدند. نیروی موتر این خیزش، فرودستان جامعه بود که در آن حضور جوانان چشمگیر بود. خواست محوری و پر رنگ مردم، نان و عدالت اجتماعی بود. که به سرعت سیاسی شد و با شعارهائی علیه فساد و دزدی و تبعیض مردم به رویاروئی مستقیم با کل نظام کشیده شد.
حسن روحانی که به تجربه نشان داده است سمت وزش باد را خوب تشخیص می دهد به نظر میرسد تا حدودی متوجه وضعیت بحرانی جامعه شده است. او به ظاهر خود را با برخی از خواسته ها همراه کرد و از برخی اصلاح طلبان در این زمینه پیشی گرفت. تاکید او در حرف بر حق اعتراض و همراهی با بخشی از خواسته های اقتصادی مردم فرصت طلبانه اعلام شد، هر چند وزارت اطلاعات زیر مجموعه دولت او در سرکوب و ایجاد وحشت، گوی سبقت را از نهادهای سرکوب وابسته به دستگاه ولایت ربود.
چرا به فال نیک می گیرم؟ برای تغییر در جامعه می بایست دو مولفه اصلی برای تغییر و تحول یعنی حکومت از یکسو و مردم از سوی دیگر آماده تغییر باشند. در بالا نشانهی تغییر، افزایش شدت اختلافات است، تا بدان اندازه که امکان سرکوب و اتخاذ سیاست متمرکز از دست برود. در پائین نیز در تن ندادن مردم به وضع موجود، که در اشکال مختلف حرکات اعتراضی تا به هم زدن روال عادی زندگی و فلج کردن چرخ حکومت، پدیدار می شود، نمایان خواهد شد.
در بالا جناح های حکومتی در حال دریدن یکدیگرند. از مدتها پیش جناح وابسته به دستگاه ولایت با حمایت ولی فقیه به میدان آمده است و در سطح جامعه و به شکل علنی به مقابله با جناح روحانی برخاسته است. احمدی نژاد و دارو داسته اش در این چند ماهه با تحصن و افشاگری به میدان آمدند و مردم را برای شوریدن بر بیداد تحریک می کنند. روحانی و بلوک وابسته به او نیز ساکت ننشسته و مرتب در حال افشای حریف اند. بودجه نهادها را، که سهم نهادهای انگلی وابسته به روحانیت و دستگاه ولی فقیه در آن سرسام آور است، طبق برنامه منتشر کردند. اعلام ارقام بودجه و اختصاص سهم بالائی از آن به نهادهای مذهبی، از سوئی برای افشای جناح مسلط صورت گرفت از سوی دیگر همین افشاگری، جرقه ای بود که به بشکه باروت خشم مردم زده شد. انتقادات علنی امروز حسن روحانی علیه رد صلاحیتها و تاکید او بر همه پرسی را نیز می بایست در این چارچوب دید.
طرح همه پرسی و مراجعه به صندوق رای هر چند برای فشار به جناح مسلط بیان شده، اما می بایست ساده از آن نگذشت. روحانی شاخک های حسی اش خوب کار می کند. از وضعیت و موقعیت خودی های حاکم، اطلاعات زیادی دارد. او نشان داده است که بی گدار به آب نمی زند. طرح همه پرسی او در سالروز انقلاب نشانهی تغییر وضع کیفی در موقعیت بالائی هاست. اگر موضوع شایعه مرگ خامنه ای را جدی نگیریم- که نباید بی توجه از آن گذشت. به نظر می رسد در آستانهی مرگ قرار دارد- همین که حسن روحانی اعلام همه پرسی کرده است، نشاندهندهي شرایط جدیدی است، که باید بدان توجه کرد و آمادگی شرایط برای تغییر را در ایران باور کرد. امروز فضا برای طرح شعار رفراندم برای بود و نبود جمهوری اسلامی زمینه بیشتری از گذشته خواهد داشت و این شعار می تواند توسط مردم پرطنین و به یک خواست نیرومند برای تغییر بدل شود. زمانی که رفراندم از زبان رئیس جمهور یک مملکت شنیده می شود، طرح آن در محیط های کار و اجتماعات کم ریسک تر می شود. می بایست نیروهای مختلف صدای رفراندم برای بود و نبود حکومتی که چهل سال است انواع تبعیض ها را روا می دارد و مجموعه و کلکسیونی است از تبعیض، پر طنین کنند.
اوضاع سیاسی کشور پس از دیماه ۹۶ تغییر کرده است. تظاهرات توده ای و گسترده در شهرهای مختلف با شعارهائی که قدرت سیاسی را به شکل عریان زیر ضرب گرفته بود، یکی از نشانه های آن است. باید صداهائی را که از درون مجلس، در دفاع از زندانیان سیاسی بلند شده است، شنید. بلند شدن این صداها و اعتراضات برخی نمایندگان مجلس به خودکشی در زندان پدیدهی جدیدی است. حتی این شعار همه پرسی حسن روحانی در سالروز انقلاب بهمن، مرا به یاد تجربه چند ماه پیش از انقلاب ۱۳۵۷ می اندازد: به یاد اعتراضات و هشدارهای بنی احمد و پزشکپور در مجلس، به یاد صداهای مختلف در بالا و انعکاس آنها در جامعه و مطبوعات. اکنون نیز صدای تغییر و تحول و انقلاب در آسمان ایران کم و بیش طنین انداخته است. حسن روحانی رئیس جمهور هم در ۱۱ بهمن آن را شنیده است و دیگر حاکمان را به شنیدن آن دعوت می کند: «رژیم گذشته صدای اعتراض مردم را هم نشنید و فقط یک صدا شنید و آن انقلاب مردم بود. برای حکومتی که فقط میخواهد صدای انقلاب را بشنود، بسیار دیر است. حکومتها باید صدای نصیحت، خواست، مطالبه، انتقاد و اعتراض مردم را به خوبی بشنوند.»
در حرکت دیماه امسال جای حضور متشکل نیروی های ترقی خواه و چپ خالی بود. اگر امروز نجنبیم و برای فشردن صفوف خود اشتراکات موجود را، که کم نیستند، مبنای اتحادی دموکراتیک قرار ندهیم، اطمینان داشته باشیم که مخالفان و نیروهای غیر دموکراتیک برای تغییری که در راه است، دست روی دست نخواهند گذاشت. اهمیت دارد امروز گوش به صدای این تغییر بسپاریم و آن را باور کنیم. این پرسش که چرا حسن روحانی به فکر همه پرسی افتاده است، در برابر ماست. پا سخ نیروهای چپ و مجموعه نیروهای آزاده به این پرسش چیست؟
عصر نو
عصر نو
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر