نشست کلن :
تمرکز بر جمهوری ایرانی و دولت ملی و نه براندازی
دویچه وله
شهر کلن آلمان روز ۲۸ بهمن میزبان ابوالحسن بنیصدر، محمد امینی، پرویز دستمالچی، ناصر کاخساز و بهمن مبشری بود. این افراد در سخنرانیهای خود درباره چگونگی گذار از حکومت دینی به دموکراسی صحبت کردند.
ابوالحسن بنیصدر، اولین رئيسجمهوری ایران، محمد امینی، نویسنده و پژوهشگر، پرویز دستمالچی، فعال سیاسی، بهمن مبشری، عضو جبهه ملی در اروپا و ناصر کاخساز، نویسنده و پژوهشگر سخنرانان این برنامه بودند. حسین رضازادگان و علی اصغر سلیمی نیز گردانندگان این میزگرد بودند.
در ابتدای برنامه دکتر سهیلا ستاری، یکی از برگزارکنندگان مراسم، طی سخنانی به موضوع "دختران خیابان انقلاب" پرداخت و با ارائه آمار، وضعیت زنان، پیش و پس از انقلاب را مقایسه کرد.
بر اساس آمار ارائه شده از سوی او قبل از مقطع انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ "حدود ۳۸ درصد دانشجویان دانشگاههای ایران زن بودهاند،۱۵۰۰ زن در مقامهای ارشد مدیریتی در سطح کشور، ۲۲ زن در مجلس شورای ملی و ۵ زن به عنوان شهردار مشغول بکار بودند. ۳۳ درصد کل مشاغل آموزش عالی ایران بر عهده زنان بود و دو زن نیز به مقام وزارت اشتغال داشتند".
ستاری سپس به آمار زنان تحصیلکرده در دانشگاه در مقطع کنونی اشاره کرد که حدود ۶۶ درصد هستند اما این زنان سهمی از مشاغل بالای مدیریتی و دولتی ندارند. همچنین بر اساس گزارش جهانی شکاف جنسیتی در سال ۲۰۱۷، ایران از میان ۱۴۴ کشور بررسیشده در رتبه ۱۴۰ قرار دارد.
ستاری حرکت اخیر زنان در ایران در اعتراض به حجاب اجباری را نوعی "ایستادگی مدنی و مبارزه و کنش خلاق و گسترده" دانست و ابراز داشت که این حرکت از سوی تک تک زنان ایران پی گرفته خواهد شد.
بزرگترین مشکل اپوزیسیون؛ تمرکز بر براندازی
پس از سخنان ستاری، بهمن مبشری عضو سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور ابتدا به سوال مجری پاسخ داد.
مجری برنامه درباره علت درخواست صدور مجوز از دولت ایران از سوی جبهه ملی برای برگزاری گردهمایی در سالگرد مرگ دکتر مصدق از مبشری سوال کرد و پرسید که آیا این درخواست به معنای آن است که جبهه ملی معتقد به این است که نظام جمهوری اسلامی عقبنشینی خواهد کرد و این اجازه را خواهد داد یا اینکه قصد آنها به چالش کشیدن رژیم بوده است. مبشری گفت: «با تجربهای که دوستان در ایران دارند و ما در اینجا داریم، میدانستند که این حکومت به جبهه ملی اجازه این گردهمایی را نخواهد داد... الان مدتهاست که به شورای جبهه ملی در ایران که متشکل از ۲۰ نفر است اجازه برگزاری جلسه نمیدهند. چطور ممکن است که در این اندازه و برای یک گردهمایی اجازه دهند؟ جبهه ملی فقط میخواست نشان دهد که کسانی مثل روحانی که میگویند حرف مردم را گوش میدهند، دروغ میگویند.»
او سپس با نقد فراخوان رفراندوم از سوی ۱۵ فعال سیاسی و اجتماعی، بزرگترین مشکل اپوزیسیون را تمرکز بر براندازی دانست و ضمن ناممکن بودن برگزاری رفراندوم در دوران حیات جمهوری اسلامی گفت که جبهه ملی معتقد به تشکیل یک مجلس موسسان برای تدوین یک قانون اساسی جدید است تا پیش از براندازی، اصول و پایههای حکومت بعدی برای مردم کاملا روشن باشد.
انقلاب ۵۷؛ طغیان جهل
محمد امینی، پژوهشگر و نویسنده مقیم آمریکا سخنران بعدی مراسم بود. او در ابتدای سخنانش به نقد انقلاب ۱۳۵۷ پرداخت و این انقلاب را "انقلاب جامعه غیر مدرن در برابر جامعه مدرن" و یک "ضدانقلاب در برابر ارزشهای مدرن جامعه ایران" دانست و گفت: «اگر انقلاب مشروطه را شورش بیداری بدانیم، انقلاب ۵۷ طغیان جهل بود.»
به گفته او خیزش ۵۷ اعلان جنگ به ارزشهای مشروطه بود که نماد یکی از آنها به صورت حجاب اجباری درآمد.
او از مجموعه این ویژگیها نتیجه گرفت که برای رسیدن به دموکراسی تنها نمیتوان از یک حکومت دینی گذر کرد بلکه گذار باید از یک "دستگاه ارزشی" باشد.
امینی سپس ویژگیهای مثبت جامعه کنونی ایران را برشمرد و از جمله به این نکته اشاره کرد که عصر روشنگری در ایران در ۲۰ سال گذشته و توسط جوانان آغاز شده است. او به تعدد سازمانهای غیردولتی و نهادهای مدنی در ایران اشاره کرد و نیز به مشارکت گسترده زنان در تجمعات اعتراضی و از همه اینها نتیجه گرفت که "مصالح دموکراسی در ایران فراهم شده است و تنها باید به گذار مسالمتآمیز به دموکراسی فکر کرد".
او در پایان سخنانش گفت: «برای اولین بار بهترین شرایط برای پرواز ایران به سوی یکی از مدرنترین و پیشرفتهترین دموکراسیها در میان کشورهای اسلامی فراهم شده و ما میتوانیم با یک شتاب بسیار زیاد خودمان را به کاروان پیشرفت تمدن بشری پرتاب کنیم و از این بختک حکومت دینی گذر کنیم. در پیدا کردن راهکارها باید در سودای پیدا کردن یک راهکار خشونتپرهیز باشیم و تنها از این راه است که باید به این دوره تلخ تاریخی که ضمنا درسهای زیادی هم برای ما داشته پایان دهیم.»
تنها راه رسیدن به دموکراسی؛ گذر از جمهوری اسلامی
پرویز دستمالچی، فعال سیاسی و از پایهگذاران "سازمان جمهوریخواهان ملی ایران" سخنران بعدی این مراسم بود. او در ابتدای سخنانش در پاسخ به پرسش مجری که آیا میتوان با وجود حکومت اسلامی به دموکراسی دست یافت گفت: «با وجود جمهوری اسلامی ما نمیتوانیم حتی به یک دموکراسی نیمبند دست پیدا کنیم.»
او در سخنانش با ذکر مثالهایی از کشور آلمان و چگونگی روند پیشرفت این کشور از یک جامعه غیردموکراتیک بسته و فاشیستی به یک جامعه مدرن دموکراتیک بر اهمیت ساختار حکومت تاکید کرد و گفت که بر مبنای یک ساختار غیرعادلانه نمیتوان عدالت را برقرار کرد.
به گفته دستمالچی نظام جمهوری اسلامی سرآمد تمامی نظامهای تبعیض در سراسر دنیاست و حتی از نظام آپارتاید آفریقای جنوبی نیز بدتر است چرا که در نظام آپارتاید تبعیض تنها بین سفیدها و سیاهها بود ولی به گفته او در قانون اساسی جمهوری اسلامی مردم از لحاظ جنسیت، دین، مذهب و باورهای اعتقادی به هفت مقوله حقوقی تقسیم شدهاند که به جز گروه مرد مسلمان شیعه ۱۲ امامی، بقیه مورد تبعیض هستند.
او به تبعیض علیه زنان اشاره کرد و گفت بر اساس قوانین ایران حتی جنینی که هنوز متولد نشده اما جنسیتش زن است حقوق کمتری از جنین پسر دارد.
بر اساس همین دلایل او نتیجه گرفت: «برای همین من میگویم برای رسیدن به یک نظام دموکراتیک باید از جمهوری اسلامی عبور کرد چون عدل را نمیتوان بر ظلم پایه گذاشت و این نظام هم نمیتواند خودش را اصلاح کند که اگر میتوانست تا حالا کرده بود.»
"جمهوری ایران" یک شعار ساختاری
ناصر کاخساز، نویسنده و پژوهشگر در سخنان خود بر شعار "استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی" متمرکز شد و این شعار را یک شعار ساختاری و نه شکلی دانست که در آن خواسته مردم که گذر از ساختار حکومت دینی است به وضوح متبلور شده است.
به گفته او این شعار در زمان اعتراضات سال ۱۳۸۸ هم مطرح شد اما از سوی اصلاحطلبان کمکم رنگ باخت و در اعتراضات دیماه بار دیگر زنده شد. او این شعار را ورای شکل حکومت و نشاندهنده یک ساختار دانست که باید تغییر کند.
کاخساز آن متنی را که باید بر اساس آن و در بطن آن حرکت کرد متن "جمهوری ایران" دانست که در حقیقت همه چیز باید بر اساس آن برنامهریزی شود.
"میخواهیم دولت را ملی کنیم"
ابوالحسن بنیصدر، اولین رئيسجمهوری ایران آخرین سخنران این مراسم بود. او در ابتدا گفت که موافق نیست که انقلاب ۵۷ ضد مشروطه بود.
بنیصدر سپس به طرح یک سوال پرداخت و آن اینکه: «در سه انقلاب انجام شده در ایران؛ انقلاب مشروطه، نهضت ملی شدن نفت و انقلاب ۵۷ یک اشتراک وجود دارد و آن سوال بزرگ همه ماست و آن اینکه به رغم این جنبشها استبداد سر جایش ماند.»
در پاسخ به چرایی این مسئله او توضیح داد که بدیلی که پس از این سه انقلاب روی کار آمده بدیل توانایی برای تغییر ساختار استبداد نبوده است. در مورد انقلاب ۵۷ او گفت: «در انقلاب ۵۷ تصور ما این بود که آیتالله خمینی چون مرجع تقلید و روحانی است و در برابر دنیا اصول انقلاب را برشمرده و به اینها متعهد است خود میتواند سدی باشد در برابر استدلالگرایان دینی. نگو که خود بزرگوارش بیشتر از همه به قدرت حریص بود.»
بنیصدر با اشاره به صحبتهای کاخساز درباره مفهوم ساختاری جمهوری و نه تنها به عنوان یک شکل حکومتی گفت: «جمهوری معنایش این است که مردم طالب جمهوری از حقوق شهروندی، از حقوق ملی، از حقوق طبیعی و از حقوق جامعه ایرانی به عنوان عضو جامعه جهانی برخودار باشند. جمهوری، جمهوری انسانهای باکرامت و با منزلت است و انسان بامنزلت انسانی است برخوردار از این حقوق. حالا شکل حکومت را جامعه متناسب با سیر تحول خودش و متناسب با چگونگی برخورداری از این حقوق تعیین میکند. من خود، جمهوری را پیشنهاد میکنم.»
اولین رئیسجمهوری ایران سپس به بیگانگی دولت با ملت اشاره کرد و گفت: «شما مسئله داخلی از زبان رژیم (جمهوری اسلامی) نمیشنوید. حتی وقتی صحبت از بودجه میکنند، صحبت از دشمن است. این بیگانگی از اواخر قاجار شروع شده در دوران پهلوی پیش رفته و حالا کامل شده است.»
او سپس ادامه داد: «پس در واقع وقتی ما میخواهیم ایران مستقل و آزاد بسازیم در واقع میخواهیم دولت را ملی کنیم دولت را ایرانی کنیم تابع ایران کنیم. از این جهت هم جمهوری ایران گویایی دارد و معنایش این است که ملت ایران میخواهد به یک دوران طولانی که دولت از ملت بیگانه بوده و استبدادی بوده و عامل سلطه بیگانه بر کشور بوده پایان دهد و دولت ملی داشته باشد.»
بنیصدر سپس به مصدق اشاره کرد و به "غرور، ایران دوستی و بلندپروازی" که او داشت و گفت: «ما این ایران را میخواهیم؛ ایران مستقل، آزاد با مردمی که از زن و مرد، شهروند و برخوردار از حقوق اولیه انسانی باشند.»
در بخش دوم برنامه سخنرانان به پرسشهای مخاطبان پاسخ دادند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر