صفحات

۱۳۹۶ دی ۱۴, پنجشنبه

چگونه اصلاح طلبان حکومتی از چاله به چاه افتادند ؟

ایران‌وایر

بیانیه ۱۲دی ماه مجمع روحانیون مبارز به ریاست محمد خاتمی برای بسیاری عجیب بود. استفاده از عباراتی چون «عناصر فرصت طلب و آشوبگر»، «فریبکاران»، «دشمنان» و «تروریست های منافق» برای توصیف ناآرامی های ایران، به طور معمول در دستورکار نهادهای اصولگرا و یا مورد علاقه رهبر جمهوری اسلامی بود ولی این بار مهم ترین نهاد اصلاح طلب آنها را به کار برده بود.


بیانیه مجمع روحانیون مبارز را می توان تصویری کلی از رفتار بخش عمده ای از نیروهای اصلاح طلب در قبال رویدادهای اخیر توصیف کرد. این رفتارها، متاثر از دو اشتباه کلیدی بود.

•اشتباه نخست اصلاح طلبان در تحلیل ناآرامی های اخیر، سیاسی دانستن این رویداد بود. تصور اولیه که با انتشار شایعاتی چون جلسه امام جمعه مشهد با عوامل جبهه پایداری برای ساماندهی تجمعات تقویت شد، اصلاح طلبان را نگران کرد که هدف این اعتراض ها، تضعیف و حتی سرنگونی دولت روحانی است. آنها به شدت تحت تاثیر شعار «مرگ بر روحانی» بودند که در مشهد سر داده شد. این موضوع طبیعی بود. مهم ترین متحد سیاسی کنونی اصلاح طلبان، دولت روحانی است و اعلام وفاداری به دولت یک واکنش معمول تلقی می شد ولی مشکل از جایی شروع شد که وقتی شعارها و موج جریان های اعتراضی به سرعت از «مرگ بر روحانی» عبور کرد، اصلاح نتوانستند و یا نخواستند خودشان را با وضعیت جدید تطبیق بدهند، در چاله تحلیلی خویش گرفتار شده و علیه معترضان ایستادند. موضوع اما تنها گرفتاری در چاله نبود، آنها به چاه هم افتادند.

•در حوادث پس از سال ۸۸، مهم ترین اتهامی که متوجه مجمع روحانیون مبارز شد، این بود که راه خود را از «فتنه گران» جدا نکردند. اولین بیانیه سیاسی مهم مجمع روحانیون مبارز بهمن ۹۲ صادر شد.

سکوت آنها از خرداد۸۸ تا بهمن ۹۲ به نوعی همراهی با «فتنه» و بنزین آشوب ها توصیف می شد. این سکوت که بارها مورد گلایه رهبر جمهوری اسلامی قرار گرفت، به تخریب روابط نه چندان محکم این نهاد با آیت الله خامنه ای هم منجر شد. در سال های اخیر کوشش های زیادی از طرف مجمع برای ترمیم این رابطه صورت گرفت ولی رهبر جمهوری اسلامی میلی به آشتی نشان نداد. به نظر می رسد واکنش سریع مجمع روحانیون که از نهادهای اصولگرای شبیه خودش مثل جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم سبقت گرفت، برای پرهیز از دچار شدن به اتهام قدیمی بوده است. در واقع آنها می خواستند از این موقعیت یک فرصت بسازند برای ترمیم رابطه شان با راس جمهوری اسلامی. این فرصت طلبی دلیل اصلی شباهت حداکثری بیانیه مجمع روحانیون مبارز با سخنرانی های آیت الله خامنه ای بود. آنها ادبیات رهبر را تکرار کردند تا معامله جوش بخورد.

فارغ از واکنش رهبر به این رویکرد تازه مجمع روحانیون مبارز، فرصت طلبی کنونی این نهاد سیاسی از اعتراضات مردم برای تقویت و ترمیم رابطه شان با قدرت را می توان یک چاه توصیف کرد، به خصوص اینکه چنین بیانیه ای ذیل نام محمد خاتمی صادر شد که بخش مهمی از محبوبیتش را از ادعاهای مطرح درباره صداقت و انصافش کسب کرده بود. این ادعاها اکنون خدشه دار شده اند. البته چنین رویدادی را در فضای سیاسی موجود ایران نمی توان «مرگ اصلاح طلبان» توصیف کرد. آنها کماکان زور بالایی برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی دارند، دولت متحدشان است، بازی رسانه ای با افکار عمومی را بلدند، شبکه فعال جوان و گسترده ای دارند، لایه هایی از اصولگرایان هم دوست دارند دل بدهند و قلوه بگیرند و خیلی ها در عالم سیاست فراموشکاری را دوست دارند.

اصلاح طلبان همچنین تجربه های مشابه ای مانند رای دادن محمد خاتمی در اسفند سال۹۰ که با واکنش منفی جنبش سبز مواجه داشت را داشته اند ولی روشن است که تجمیع و تداوم چنین حوادثی می تواند هویت و شخصیت سیاسی آنها با چالش های جدی مواجه کند. شعار «اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا»، که در حاشیه شعارها شنیده شد، می توانست یک شعار حاشیه ای بماند ولی رفتار غالب اصلاح طلبان، به بازتولید و ماندگاری این شعار در سطحی وسیع تر منجر شد؛ دستاوردهای بدردنخور.پ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر