"جمهوری اسلامی " ، ایستگاهی که باید از آن گذشت
هر مخلوقی از بدو پدیداری آن تا بلوغ و شکوفایی، مسیر و زمانی را طی مینماید؛ هرچند این پدیده و موجود، ممکن است گاهی بر اثر جهش، فاقد تراز زمان و مکان معین بوده و از فاکتور میانبرهای مثبت برخوردار باشد و بالعکس، همین جنین مورد نظر ممکن است به دلایل درونی و یا بیرونی سقط شود که این بخش از پروسه مد نظر ما نمیباشد.
اگر مدل حکومتها را همچون موجودی زنده و پویا به حساب آوریم که در علوم سیاسی و اجتماعی این یک اصل پذیرفته شده است و مدلهای سیاسی را نیز در این قالب بریزیم، متوجه این سیر تکاملی در آنها خواهیم شد؛ همچنان که شاهد هستیم سیستم حکومتها تا به امروز مراحل گوناگونی را سپری کردهاند و بشر آرمانگرا ناگزیر از سیر این فرایند بوده و خواهد بود؛ اما نکتهی بسیار با اهمیت در مباحث حکومت و حاکمیت که نباید از آن غافل ماند این است که هیچگاه فاکتورها و مولفههای داخلی محض، نسخهای نخواهند بود تا با اتکاء به آن نوعی از حکومت را برای یک سرزمین تجویز و تاسیس نمود، بلکه فضای پیرامونی و محیطی نیز یک متغیر تاثیر گذار است که چارهای جز دخیل کردن آن در معادلات داخلی نخواهیم داشت!
نگاهی به نظمهای جهانی از وستفال موازنه قوا تا دوقطبی متصلب، دوقطبی منعطف، تک قطبی و هژمون، و الزام بازیگران جهانی به رعایت مقررات نظم موجود در هر برهه از زمان نشانگر این ادعا است که بدون توجه به محذورات بین المللی، نمیتوان تنها با تکیه بر مقدورات داخلی، سیستم حکومتی خود را ترسیم و بنا نمود؛ زیرا هرگونه بی توجهی به نظم موجود برای حافظان نظم بین المللی غیر قابل قبول خواهد بود و اینگونه بازیگران مشمول برخورد خواهند شد!
وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ و پدیدار شدن جمهوری اسلامی حادثهای ناگزیر بود در جهت سیر تکامل حکومت در ایران، هر چند این اتفاق با تاخیر ۷۰ ساله روی داد و به نوعی همان انقلاب مشروطه بود که این بار با تجربه از شکستهای پیش به وقوع پیوست! از نظر داخلی، بنا بر دلایل متعدد، مردم خواهان تغییر و دکرگونی بودند، چون سیستم پادشاهی، دیگر جوابگوی آمال مردم نبود و مدل پادشاهی، ایستگاهی ۵۰ ساله بود که ملت ایران برای رسیدن به مقصدی بهتر سوار بر قطار انقلاب ۵۷ شدند!
اصرار و اجبار شاه به توقف مجدد مردم در ایستگاه پهلوی، حرفی بود که در بین جوانان تکامل خواه و انقلابی خریداری نداشت و این علیرغم تغییرات و اصلاحات سمبلیک محمدرضا شاه بود که مردم و به ویژه جوانان را به هیچ شکلی ارضاء نکرد! یقینا وقوع انقلاب اسلامی در فضایی که حکومتهای پادشاهی گردا گرد آن را گرفته بودند قطعا مورد اقبال منطقه نبود ولی همسایگانی نظیر پاکستان در شرق و ترکیه در غرب، نوعی توازن منطقهای در قبال اتفاقات ایران ۵۷ به وجود آورده بود و از سویی، نظم حاکم بین المللی که حاصل جنگ جهانی دوم و بیانگر دو قطبی منعطف بود که تقریبا اوج جنگ سرد بین شوروی و آمریکا نوعی موازنه کنترل شده قدرت را ایجاد کرده بود!
با این شرایط حکومت پهلوی که یک حکومت غربگرا و وابستگی زیادی به آمریکا داشت در حال از دست رفتن بود بی تردید ایالات متحده به عنوان مدعی ثبات منطقهای و جهانی و یک کفهی ترازو حاضر به از دست دادن وزنهای نظیر ایران در منطقه حساس خاورمیانه نبود و از سویی شوروی از تغییر نظام در ایران استقبال کرد و دلیل این ادعا حضور چشمگیر گروههای چپ طرفدار شوروی بود که سهم عمدهای در انقلاب و مبارزه با شاه داشتند و حداقل توقع شوروی از تغییرات در ایران این بود که ایران از چنگال آمریکا خارج خواهد شد! بر این اساس ما شاهد مساعدتهای دولت شوروی در تدارک و ایجاد انقلاب بودیم و بالعکس، آمریکا تلاشهای فراوانی را به کار گرفت تا انقلاب به فرجام نرسد ولی در طول انقلاب و شکل گیری آن، مرحوم آیت الله خمینی به عنوان رهبر انقلاب به اتخاذ مواضعی پرداخت که حساسیتهای آمریکا را نسبت به انقلاب کاهش داد؛ تعبیه سیاست نه شرقی و نه غربی، جمهوری اسلامی به عنوان یک اصل اساسی در قانون اساسی ایران شاید یک سیاست کلیدی بود که موجب شد تا ایالات متحده تا حدودی با جریان انقلاب ایران کنار بیاید و برخورد شدید با چپ گرایان در قالب حبس و اعدام و سهیم نکردن کمونیستها، مارکسیستها و سوسیالیستها در حکومت، امری خوشایند آمریکاییها بود!
به هرحال با لحاظ کردن منافع بازیگران منطقهای و بعضی قدرتهای بین المللی، قطار جمهوری اسلامی خارج از نقاط ضعف و قوتش همچون قطار پهلوی، سهم چهل سالهی در تکامل نوزاد آرمانخواه ایران دارد و نظر به نا کارآیی نظام مردم سالاری دینی در این برهه از زمان و جهان، وقت آن رسیده که مردم ایران از ایستگاه جمهوری اسلامی گذر کرده و با لحاظ کردن نظم بین المللی و مقدورات و مطلوبات داخلی سوار بر قطار دموکراسی بی قید و شرط شده و هر گونه ادوات و سلسله محدودیتهای دست و پا گیر را از خویش دور نمایند و حاکمیت امروزی اگر دلسوز و خیر خواه مردم تحت حکومت خود هستند نباید این اتفاق ناگزیر و میمون را با دید سلب قدرت از خود بنگرند بلکه باید بپندارند که دوران خدمتگزاری آنان به پایان رسیده و خود را بیش از این به زحمتی که رحمت در آن نیست مشغول نفرمایند! بدون تعارف اگر زحمتی متحمل شدهاند تا ابد مشمول رحمت آن خواهند شد، یعنی به قدر لازم و کافی برای خود و نزدیکانشان مال اندوزی کردهاند!
امروزه نا امیدی از فضای بین المللی به واسطه نوع جهان بینی و ایدئولوژی و استراتژی ناشی از این دیدگاه، بر مردم ایران مستولی شده و تحریمهای چهل ساله به یُمن انقلاب جای هیچ امیدی برای بهبود اوضاع جاری مردم نگذاشته است و به لحاظ داخلی هم اگر مشکلاتی در زمان پهلوی وجود داشته جای هیچ شکی وجود ندارد که امروز به مراتب بیشتر و چندین برابر از گذشته، مشکلات بر گردهی مردم سنگینی میکند و این شاید جرم تحول خواهی مردم ایران است که باید بپردازند! توصیه ما به مقامات فعلی جمهوری اسلامی این است که به خواست مردم احترام بگذارند! زیرا نمیتوانید با فصل تغییر مقابله کنید همانگونه که کسی یارای مقابله با بهار نیست!
نجف (کاوه) مهدی پور کارشناس ارشد علوم سیاسی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر