صفحات

۱۳۹۶ مرداد ۴, چهارشنبه

جرم

زن بودن در ایران « جرم » است !!

مهشان امیری
فعال حقوق زنان در ایران
پشت پرده ی همین نظام به ظاهر اسلامی، اتفاقات و فجایع نا جوانمردانه تری، رخ میدهد.اینکه زنان را بالاجبار در سایه ای از نقاب ها و دسیسه های شیطانی و غیر انسانی خودخواهانه ی رژیم کردن، وجود فحشا، فساد و تجاوز، دروغ و خیانت و غارت را به اوج خود رسانده است.
سی و هفت سال است با نام اسلام، مردم بخصوص زنان را، روانی کرده اند.
موافقین نظام و یا بهتر بگویم مذکران به ظاهر مرد ایرانی که از رٲس حکومت گرفته تا … را تشکیل میدهند، با همین کهنگی عقاید و کوته فکری و کور دلیهای ۇسطایی ٳشان، راه ترقی و پیشرفت و خود اتکایی زنان را می بندند تا زنان به ناچار، برای تداوم حیات خود و فرزندانشان، لزوما زیر سلطه مردان رفته و بدانها تکیه کنند و طبیعتا به هر ساز آنان، برقصند.
در جامعه ی حال حاضر ایران، عوامل زیادی هستند که زنان ما را در حکومت اسلامی و دیکتاتوری، افسرده کرده و یا منحرف نموده و بسمت غیر اخلاقی، سوق داده است.
وقتی دختران، تنها راه خوشبختی اشان، ازدواج است. ازدواج با کسی که نه خوب می شناسندش و نه دوستش دارند!
وقتی محبت و عشق در جامعه ما، سرابی بیش نیست!
وقتی سن دختران از یک حدی بگذرد، ترشیده و سربار خانواده محسوب می شوند!
وقتی دختران، نمی توانند مستقل باشند، آزاد و صاحب اختیار باشند، نمی توانند خودشان باشند …
بیکاری، اعتیاد، شکست های مکرر، تنهایی، فقر، بی هدف بودن، به پوچی رسیدن، بی انگیزه گی، خستگی از تکرار هر روزه، به باور نرسیدن ها …
طبیعی است که جامعه، پر میشود از زنان سرخورده و افسرده!!!
در چنین شرایط ٲصف ناکی، عرصه طوری برای دختران و بانوان سرزمینم، تیره و تار و تنگ میشود که هر روز مرگ را آرزو می کنند.
چقدر خط زندگی زنان در ایران، کوتاه شده است که اکثر شان، دست به خودکشی میزنند تا سریع تر به انتها برسند .
واقعا جای ننگ و تٲسف دارد که امید به آینده برای زنان در ایران، به صفر رسیده است.
جوامع و حکومت های سنت گرا، نه تنها در برابر آزادی و برابری زنان، مقاومت می کنند بلکه تا جای ممکن تلاش میکنند تا گفتمان برابری خواهی، مطرح نشود.
فعالان این حوزه در ایران نیز، سال هاست به تلاش برای رفع تبعیض ادامه می دهند.
هر سال، شرایط برای آن ها، سخت تر و سخت تر میشود و سالانه برخی از بزرگداشت هایی که به مناسبت روز زن، تدارک دیده می شود را، لغو می کنند.
شاید ریشه ی مشکلات از آنجایی نشٲت می گیرد که در نظام اجتماعی اسلامی ایران، زن جز اموال مردان به حساب می آید و هرگونه تلاش زنان برای شکستن حصار آهنین تبعیض ها با واکنش های خصمانه جامعه مردسالار، روبرو میشود.
در جوامعی مانند ایران، زن مالک تن خویش نیست; به این معنا که زینت هایش ( اندامش ) را صرفا باید به همسرش عرضه و ارائه کند در حالی که این احکام در مورد مردان، صادق نیست.
مردان در عین این که اجازه دارند بازوان و سینه ی ستبرشان را به نمایش عمومی بگذارند، می توانند چهار زن عقدی و بی شماری معشوقه صیغه ای داشته باشند … .
حال آن که اگر زنی، بی هیچ قصد و غرضی، گشاده رو و خندان باشد، معمولا در چشم مردم، خوار می شود و اصطلاحا او را “خراب” و “هرجایی” خطاب می کنند.
گند و گثافت از سر و روی این مملکت مردسالاری، بالا میرود.
فساد اخلاقی در این رژیم، بیداد می کند، نسل سوخته، نسل شهوت، نسل سیاه در این نظام، به هر طرقی، شکل گرفته است.
بدور از انسانیت است که همه چیز در مورد زنان، زیر ذره بین و نظارت مردان، پیش میرود: نفس کشیدن، لباس پوشیدن، خوردن، خوابیدن. خندیدن …
به همین صورت است که حقوق زنان به کل، پایمال میشود.
قوانین طوری وضع شده که همیشه زنان، محکوم و مجرم شناخته می شوند.
زن بودن در ایران، جرم بزرگی است!!!
زنان از بدو تولد تا به هنگام مرگ، در اسارت و مجازات به سر می برند!!!.

عیب زن ایرانی در اینست که هرگزدر جستجوی ریشه های فلاکت خود نیست


ملیون

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر