صفحات

۱۳۹۶ تیر ۲۵, یکشنبه

اجباری بودن حجاب بر اساس لیبرالیسم « رعایت حقوق دیگران» است


                                      رعایت حقوق دیگران توسط بنیانگزار اسلام

محمد سعید احدیان، مدیر مسئول روزنامه خراسان در سرمقاله امروز نوشت: همزمان با روزهای حجاب و عفاف، زیاد سوال می‌شود که چرا حجاب اجباری است؟ آیا با اجباری کردن حجاب می‌توان مردم را با حجاب کرد؟ آیا این همه که حجاب اجباری بوده مردم با حجاب شده‌اند؟
پاسخ‌های زیادی به سوال دلیل اجباری بودن حجاب داده شده است که در بسیاری از آن‌ها می‌توان نکاتی را برای خدشه پیدا کرد اما موضوعی که باعث شده است من شخصا از اجباری بودن حجاب حمایت کنم به منطقی بر می‌گردد با محوریت «حقوق دیگران» که حتی در لیبرالیسم هم به آن تاکید شده است.
حقوق انسان‌ها در فرهنگ غربی بر این پایه استوار است که «انسان‌ها آزاد هستند مگر این که به حقوق فردی دیگر لطمه بزنند». ما هم در توضیح اجباری بودن حجاب بر همین منطق تاکید می‌کنیم فقط فرقی که وجود دارد در تعریف «حقوق دیگران» است.
در فرهنگ «دنیا محور» و «فردگرا»‌ی غربی حقوق دیگرانی که نباید به آن لطمه بخورد آزادی و «منافع» افراد دیگر جامعه است اما در فرهنگ اسلامی، دنیا محوری جای خود را به «آخرت اندیشی» و فردگرایی جای خود را به «خانواده محوری» می‌دهد. برای انسان مومن تلاش برای رفاه و آرامش در دنیا موضوعیت جدی دارد اما هدف اصلی از چند ده سال زندگی در دنیا، ساختن زندگی با طول زمان بی نهایت در جهان پس از مرگ است به گونه‌ای که آن زندگی پر از لذت‌های متنوع و همراه با نعمات غیرقابل شمارش، غیرقابل تصور و غیرقابل مقایسه با لذت‌های دنیا باشد. همچنین در فرهنگ اسلامی فردگرایی نمی‌تواند آرامش فردی و بلوغ اجتماعی پایدار ایجاد کند پس حفظ کیان خانواده به عنوان محل آرامش وسکینه فردی و سلول اصلی جامعه ساز از مهم ترین ارکان جامعه اسلامی و البته ایرانی است.
بر این اساس در تعریف «حقوق دیگران» در فرهنگ اسلامی به جای منافع «سعادت» می‌نشیند و حفظ خانواده نیز هدفی راهبردی محسوب می‌شود. خلاصه این می‌شود که در نگاه اسلامی انسان‌ها در زندگی اجتماعی آزادند مگر این که به آزادی یا سعادت دیگران لطمه بزنند، همچنین با هر اقدامی که باعث تضعیف ارکان خانواده شود باید مقابله کرد.
حال با این وصف بی حجابی (منظور نوعی از پوشش هنجارشکنانه با هدف تبرج و خودنمایی است) یا هر اقدامی که باعث شود سعادت انسانی دیگر از جامعه به خطر بیفتد یا کانون خانواده تضعیف شود، ممنوع است چرا که آزادی نباید «حقوق دیگران» را سلب کند. پس همان طور که حکومت به عنوان مثال وظیفه دارد اجازه ندهد مواد غذایی آلوده در جامعه توزیع شود چون سلامت دیگران لطمه می‌خورد، وظیفه دارد اجازه ندهد، فضای عمومی جامعه آلوده شود چون سعادت دیگران لطمه می‌خورد. انسان‌ها اگر می‌خواهند به سعادت نرسند آزادند (لا اکراه فی الدین) اما اجازه ندارند مانع سعادت دیگران شوند. وقتی فردی به صورتی هنجارشکنانه با آرایشی غلیظ و برای خودنمایی به گونه‌ای خود را در سطح عمومی جامعه عرضه می‌کند که «دیده شود» به ویژه هنگامی که این افراد به تعداد قابل توجهی در جامعه تبدیل می‌شوند، «ندیدن» توسط دیگران یا ناممکن یا خیلی سخت می‌شود و حق وجود زمینه برای رسیدن به سعادت از دیگران سلب می‌شود. البته برخی معتقدند که به جای ممنوعیت در پوشش، مردان خود را از «دیدن» منع کنند اما این افراد اگر منصفانه رفتار خود (اگر مرد هستند) یا نزدیکان‌شان (اگر زن هستند) را محور قضاوت قرار دهند، اذعان خواهند کرد که در فضایی که بخش قابل توجهی از افراد با پوشش و آرایشی تحریک کننده، وجود دارند و شما به دلایل کاری، تحصیلی، نیازهای اطلاعاتی، خرید و فروش و... مجبور به ارتباط گرفتن هستید، نمی‌توانید «نبینید». یک نفر و دو نفر را شاید بتوان اما در محیطی پر از هنجار شکنی و خودنمایی، افراد چشم‌شان را چقدر باید ببندند، یا سرشان را چه میزان به زیر بیندازند؟
ضمن آن که تاثیرگذاری محیط و همچنین قدرت کشش‌های غریزی در برابر رفتارهای عقلانی نیز نباید نادیده گرفته شود و مهم ترین راه برای دور ماندن از خطرهای موجود در محیط، سالم سازی محیط است چون چه بخواهیم چه نخواهیم محیط بر ما تاثیر می‌گذارد به ویژه اگر غریزه یا لذت نیز در همان جهت محیط باشد.
به عنوان مثال آیا منطقی است که والدین به فرزندان‌شان اجازه معاشرت با دوست ناباب را بدهند با این توضیح که خودش باید مراقب باشد؟ یا چند درصد از والدین حتی غیر مذهبی اما خانواده دوست، اجازه ارتباط طولانی فرزندشان با جنس مخالف را می‌دهند با این توضیح که خودش می‌تواند مراقب باشد؟ به صفحه حوادث روزنامه‌ها مراجعه کنید تا مشخص شود قریب به اتفاق افرادی که کارشان به جاهای باریک کشیده شده است در شروع فکر کرده‌اند می‌توانند، در ارتباط با جنس مخالف، رفتاری عقلانی داشته باشند و خود را کنترل کنند.
درباب تاثیرگذاری بی حجابی بر کانون خانواده نیز حرف و استدلال زیاد است و ما فقط همین قدر تاکید کنیم، مردانی که در محیط بیرونی با انواع خانم هایی معاشرت می‌کنند که برای جذاب کردن صورت‌هایشان مدت‌ها وقت و پول صرف آرایش کرده‌اند و با پوششی تحریک کننده و هزینه هایی زیاد، اندام‌هایشان را به جلوه در آورده‌اند، چگونه از همسرشان احساس رضایت کنند درحالی که وی به دلیل ضرورت‌های مالی و انجام وظایف خانه داری (اگر شاغل باشد که شرایط بدتر می‌شود) نه فرصت می‌کند، نه شرایط محیطی منزل اجازه می‌دهد و نه می‌تواند معادل آن همه تنوع افراد، خود را زیبا کند. تازه هنگامی که خانم‌های بیرونی زیباتر هم هستند، خطر تضعیف خانواده بسیار بیشتر می‌شود. در طرف دیگر خانمی که برای محیط عمومی با جدیتی خاص خود را زیبا می‌کند اما چنین سرمایه گذاری را در محیط خانواده انجام نمی‌دهد، طبیعی است که پاسخ خیلی بهتری به نیاز «زیبا دیده شدن»، از مردان جامعه می‌گیرد تا همسرش، به ویژه اگر مرد به دلیل جذابیت‌های بیشتر محیط بیرونی پاسخ مناسبی به نیاز «دیده شدن» همسرش ندهد در نتیجه بی حجابی و بدپوششی در جامعه باعث بروز ظلمی مضاعف به خانم‌ها می‌شود که هم از یک طرف اسباب لذت بخشی مردان می‌شود و از طرف دیگر توجه و محبت همسران‌شان را از آن‌ها می‌گیرد.
در مجموع در پاسخ به سوال چرا حجاب اجباری است؟ می‌توان به صورت خلاصه گفت: رعایت پوششی که محیط جامعه را آلوده نکند، الزامی است چرا که به حق سعادت دیگران و حق داشتن خانواده‌ای گرم و سرشار از عشق و محبت لطمه جدی می‌زند و در این میان بیشترین آسیب را خانم‌ها می‌بینند.
پی نوشت: درباره تفاوت و چگونگی مواجهه با «بی حجابی» هنجارشکنانه و همراه با خودنمایی و «بدحجابی» خارج از حدود شرعی ولی با تاثیرات عرفی اندک در آلوده کردن فضای اجتماعی باید در مجالی دیگر صحبت کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر