صفحات

۱۳۹۶ اردیبهشت ۲۱, پنجشنبه

رضا پهلوی انقلابی و خشن می شود

من از اول هم دغدغه « پادشاهی » نداشتم !


ف. م. سخن - خبرنامه گویا
موضوع عجيبى ست موضوع شاهزاده! ما هر چه سعى مى كنيم، ايشان را به منطقى برسانيم كه واقعيت پيرامون خود را درست و دقيق ببيند، و بر اساس آن عمل كند، باز با كمال تاسف، از يك كانال غلط به يك كانال غلط ديگر آمدن ايشان را شاهديم كه موجب حركتى غلط اندر غلط خواهد شد.
چندى پيش ايشان به ناگهان بيانيه اى صادر كرد كه در آن خواهان انقلاب مردم شده بود. اين بيانيه زمانى صادر شد، كه نه نشانه اى از تحول در اجتماع ما وجود داشت، نه زمينه اى براى انقلاب كردن مردم. حدس ما به اين رفت كه چون ترامپ آمده است، شاهزاده توپ خود را با باروت او پر كرده است.
بعد از صدور اين بيانيه، طبق معمول و به عادت معهود، دوباره سكوت شاهنشاهى بر قرار شد و نخودها، بعد از به به و چه چه كردن بسيار و شاهنشاه را به عرش بردن، همگى به سر خانه و زندگى شان برگشتند.
ديروز مجددا، چشم ما به بيانيه اى جديد روشن شد، كه در آن شاهزاده، يا درست تر بگويم، بيانيه نويسان شاهزاده، نثرى خاص و غير طبيعى به كار برده بودند، طورى كه اگر رضا پهلوى زنده نبود و اين بيانيه، به عنوان آخرين بيانيه ى او به جامعه عرضه مى شد، ما قطعا به صحت آن شك مى كرديم و با اطمينان كامل و به ضرس قاطع مى گفتيم كه اين بيانيه از خامه ى رضا پهلوى نتراويده و امكان ندارد كه اين حرف ها حرف هاى او باشد!
البته تحول در هر انسانى جايز است و مى توان روزگارى چپ بود بعد راست شد يا راست بود بعد چپ شد. منتها در طول زمانى، در بستر تاريخى، در سر بزنگاهى چيزى! نمى شود كه امروز خوابيد، فردا بيدار شد، ديد لحن آكادميك تبديل به لحن جاهل ها شده! نمى شود امروز به لطافت گل و بلبل سخن گفت، فردا از تيزى ضامن دار و قمه!
نشستيم از سر تا ته بيانيه جديد شاهزاده را خوانديم، در همان خوانش اول، مشاهده كرديم كه دو تا كلمه مثل سوزن توى چشم مان فرو مى رود:

اوليش كلمه ى فرقه بود!
 دوميش كلمه ى كلاه بردار!

كلمات را شمرديم ديديم بله! حق با ماست! كلمه ى فرقه، ١٧ بار در بيانيه ايشان تكرار شده است! كلمه ى كلاه بردار ٥ بار!
جالب اينجاست كه بعد از خواندن كل بيانيه، نفهميديم كه آيا شاهزاده به ملت مى گويد بروند در انتخابات شركت كنند يا نكنند!
ايشان در پايان بيانيه شان چنان دچار حماسه گويى شده بودند كه حق داشتند موضوع اصلى را فراموش كنند! من بعد از خواندن بيانيه كم كم به اين فكر افتادم كه شايد فريدون و كاوه باشم. شايد آرش و بابك باشم! حتى شايد نور و ايمان باشم! ببينيد ايشان در پايان بيانيه شان چه هندوانه ها زير بغل ما گذاشته اند:
«کابوس ضحاک زمانه شمایید!

 در ایران امروز، فریدون و کاوه شمایید. آرش و بابک شمایید مازیار شمایید ستارخان و باقرخان شمایید. سلحشوران رهایی ایران از ظلمت فرقه تبهکار حاکم شمایید. در ژرفای تباهی ایران درفش کاویانی شمایید. شیر و خورشید، سیمرغ فراخ بال شمایید. نور و ایمان شمایید...»

بارى، باز وظيفه داريم خدمت ايشان بگوييم كه اين لحن و بيان جديد هم، لحن و بيان خوبى نيست. جورى حرف بزنيد و عمل كنيد كه مردم -مردم واقعى، نه اين جماعتى كه در خارجِ امن و امان، موقع اجتماع در دور و بر شما، تعدادشان به ١٠٠ نفر نيز نمى رسد- بارى جورى حرف بزنيد و عمل كنيد كه مردم واقعى به حرف تان گوش كنند و راهى در مقابل شان باشيد....
ان شاءالله كانال بعدى كه عوض خواهيد كرد، كانال درست باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر