صفحات

۱۳۹۶ فروردین ۱۳, یکشنبه

نبوی و چگونگی « اصلاح » نظام جمهوری اسلامی


خبرنامه گويا
ف . م . سخن
بهزاد نبوى در مصاحبه ى اخيرش با «شفقنا» گفته است:

«به دنبال بر اندازى نيستيم. نظام اصلاح پذير است...».


آن چه او گفته است دقيقا از اين قرار است:
«...زمان شاه معتقد بودیم که آن نظام، قابل اصلاح نیست و باید تغییر پیدا کند در حالی که امروز به نظاممان به چشم یک نظام اصلاح پذیر نگاه میکنیم. به همین دلیل هم خود را « اصلاح طلب » میدانیم. ما معتقدیم این نظام اصلاح پذیر است و باید در جهت اصلاح آن تلاش کرد و به همین دلیل است که لقب چریک پیر، امروز بیمعنی است. چرا که نه من قصد دارم فعالیت مسلحانه جدید شروع کنم و نه معتقدم به اینکه امروز باید در جهت براندازی نظام حاکم و ایجاد نظام جدید تلاش کرد...».

فرمايش آقاى نبوى، متين، و از زاويه نگاه ايشان قابل فهم است. اين نظامِ مبتنى بر وحشيگرى اسلامى، دستپخت ايشان و ياران شان است و اگر امروز در دايره ى قدرت جايى ندارند، معنايش مخالفت با نظام تا حد بر انداختن آن نيست. همين كه صاحبان قدرت امروز، به ياران چريك سابق مسووليتى بدهند و آن ها را در قدرت سهيم كنند، رضايت خاطر آقايان جلب مى شود و ديگر مخالفتى با نظام نخواهند داشت. همين كه ايشان اين موضوع را صريحا مى گويد جاى سپاس بسيار دارد.

اما يك نكته باقى مى ماند و آن روشن كردن كسانى ست كه مايل اند بدانند: 
اولا اصلاح پذير بودن نظام چه معنايى دارد
ثانيا اصلاح نظام چگونه بايد صورت بگيرد
ثالثا اصلاح در چه زمينه هايى بايد صورت پذيرد. 

تا به امروز، در تاريخ هيچ كشورى ديده نشده، كه مخالفان يك نظام سياسى، كل خواست و هدف شان را در چند كلمه خلاصه كنند و به جزييات آن نپردازند. اصلاح طلبان حكومتى در ايران اما استثنايى در تاريخ هستند كه با بيان چند كلمه، از قبيل اصلاح كردن، بهبود وضع، تغيير تدريجى، و امثال اين ها، انتظار همراهى مردم با خودشان را دارند حال آن كه اصولا مشخص نيست در پس اين كلمات، چه برنامه اى و چه هدفى نهفته است.

آقاى نبوى و يارانش حداقل براى جوانان اصلاح طلب بند به بند موضوع اصلاحات را توضيح دهند. مثلا بفرمايند:

١- ولايت مطلقه ى فقيه بايد سر جاى خود بماند يا خير.

٢- شوراى نگهبان منتخب «نظام» بايد به همين صورت امروزى حق وتو در همه ى زمينه ها داشته باشد يا خير.

٣- سپاه پاسداران، وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه، اطلاعات هاى پيدا و پنهان ديگر، بايد به همين صورت فعلى وجود داشته باشند يا خير.

٤- رابطه با امريكا و در نهايت اسراييل، بايد به همين صورت امروزى باقى بماند يا خير.

٥- حد آزادى مطبوعات تا كجاست؟ آيا حق انتقاد مستقيم از رهبر بايد وجود داشته باشد يا خير.

٦- حد آزادى زنان تا كجاست؟ آيا بايد همچنان در زير حجاب باشند يا خير.

٧- حد آزادى دگر انديشان تا كجاست؟ كسى كه بهايى ست يا خداناباور است، حق بيان عقايدش را بايد داشته باشد يا خير.

٨- گزينش در مقامات بالاى حكومت بايد به همين صورت امروزى، يعنى بر اساس اعتقاد به مبانى اسلام و ولايت مطلقه ى فقيه و غيره بايد باشد يا خير. 
 .....

سوالات مشابه و مشخص بسيارى مى توان مطرح كرد كه سوالات بالا نمونه اى از آن هاست. سوالى كه براى من هميشه وجود داشته و دارد اين است كه چرا مخالفان داخل حكومت (و ايضا مخالفان بيرون از حكومت) هيچگاه برنامه ى مشخصى براى آينده ى نزديك و دور ارائه نمى دهند و چگونگى حركت به سمت آن را مشخص نمى كنند. اين كه اكبر رييس جمهور شود يا اصغر، چيزى را عوض نمى كند و همين طور كسب كرسى هاى مجلس توسط اين يا آن جناح. تا برنامه نباشد، توقع اجراى آن هم نمى رود چون چيزى كه وجود ندارد طبيعتا قابل اجرا هم نخواهد بود!

علت بى برنامگى مخالفان براى من تا حدودى مشخص است. مى توان اين علت را به اين شكل خلاصه كرد كه مخالفان حكومت اسلامى و نيز منتقدان درون حكومت، از ارائه برنامه مى ترسند. مطرح كردن مشخص و صريح برنامه تكليف مردم را با اين دسته ها و گروه ها مشخص مى كند و ديگر نمى توان مردم را با بيان موهومات و تخيلات در بازى هاى سياسى مثل انتخابات رياست جمهورى و مجلس وارد كرد و آن ها را مثل عروسك خيمه شب بازى به ميل خود جنباند.

برنامه كه مشخص باشد، مردم از چگونگى اجراى آن نيز سوال خواهند كرد و در هر مرحله از طراحان آن پاسخ خواهند خواست كه امروز در كجاى كار قرار داريم. اگر توانسته ايم به هدفى دست يابيم، كدام است، و اگر نتوانسته ايم، كدام. اگر نتوانسته ايم، علت چه بوده است؟ كم كارى ما بوده است؟ نابلد بودن ما بوده است؟ عدم جديّت ما بوده است؟ نخواستن ما بوده است؟ و در چنين حالتى، اگر دوز و كلكى در كار برنامه ريزان باشد، دست ها رو خواهد شد. اگر هم «نظام» باعث و بانىِ «نشدن ها» باشد، اصلاح ناپذير بودن آن مشخص خواهد شد و كل نظريه ى آقايان «اصلاح طلب حكومتى» بطلان اش مشخص خواهد شد.

آقاى بهزاد نبوى اگر چه امروز چريك پير نيست، اما سياستمدار پير هست و پاسخ دادن ميانه روانه به سوالات خبرنگار، پختگى سياسى و سياست بازى ماهرانه ى او را نشان مى دهد. امروز ديگر براى بازى دادن مردم و بخصوص جوانان دير است. بسيارى از جوانانِ دلزده از اصلاح طلبان، دچار سياست گريزى شده اند. نسل جديدتر هم سر شان جاهاى ديگر گرم است. نبوى و ياران اش بهتر است اگر چيزى در چنته دارند، زودتر رو كنند و جلوى اضمحلال درونى كشور را بگيرند.

آیا نظام اصلاح پذیر است ؟؟؟


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر