صفحات

۱۳۹۶ اردیبهشت ۱۰, یکشنبه

پرسش های بنیادی و « گام نو » در اقدام سیاسی

احمد فعال
مقدمه:
جهان امروز بشدت در معرض تهدید، تشت و خشونت استاز یک نظر این تهدیدها و تشتت‌ها و خشونت‌ها حاصل رشد و گسترش عوامزدگی و کالازدگی است.رسانه‌ها و سرگرمي‌ها بشدت به پدیده‌های عوامزدگی و کالازدگی دامن مي‌زنند. ‌
بي‌اخلاقی در سیاست دامنگستر شده است، نخبه‌‌گرایی و حرفه‌ای‌‌گرایی جا در پای روشنفکران گذاشته‌اند و نحله جدیدی از روشنفکرن را پدید آورده‌اند که به جای نقد قدرت، یا به تقدیس و توجیه قدرت مي‌پردازند و یا دستکم سازگاری با قدرت را امری محتوم مي‌شمارندروشنفکران واقعی از صحنه سیاست خارج شده‌اند، و جریان نخبه‌‌گرایی و حرفه‌ای در حلقه‌ای مکمّل با عوام‌زدگی و عوام‌فریبی، ‌بي‌مهابا بر توسن سیاست قدرت به پیش مي‌روندامروز در توجیه سیاست بدون اخلاق، ماکیاول و هماندیشان وی در حکمرانی‌ها تنها نیستندتقریبا تمام اندیشه‌‌گران، و تحلیلگران سیاسی کم یا بیش با آراء ماکیاولی همدلی و همفکری دارندکافی است سیاست را مقوله‌ای بیرون از قدرت تعریف نکنیمنظریه‌های سیاسی به پایان خود مي‌رسند، زیرا ناتوان از ایجاد طرحی بدیل در بیرون از سیاست قدرت هستندامر سیاسی دستخوش روزمرگی مي‌شود و با هو و هیجان عوامزدگی درمي‌آمیزددر چنین وضعیتی از ‌بي‌اخلاقی، امر سیاسی برای نجات خویش باید دست به هنرمندی بزند.طرحی نو درافکند و از تکرارهای ملالت انگیز بپرهیزداین طرح باید هم در درون خود از منطق درستی برخوردار باشد و هم به نتایج و پیامدهای عملیاتی خود بیاندیشد، و در برابر آن مسئولیت بپذیرددر چنین وضعیتی این نوشتار کوشش دارد تا گامی کوچک در شکل‌گیری یک طرح جدید و یا راهحل دیگر در حوزه حیات سیاسی و اجتماعی ایران بردارداین راهحل چیزی جز موضوع اخلاقی کردن سیاست نیستبرای این منظور نویسنده این متن، ناگزیر شد تا به مطالعات پیشین خود رجوع کند و همچنین به مطالعات تازه‌ای دست پیدا کنداما بنا به اینکه احتمال مي‌دهد این مطالعات و مقالات آن طولانی شوند، عجالتاً آخرین شماره آن را به نگارش در آورده استاین بدان معنا نیست که شماره‌های قبل نگارش شده‌اند، در واقع کاری است که از آخر به اول شروع شده استشاید این سبک از نگارش کار غیرمعمولی باشد، اما بنا به ضرورت انتخابات پیشارو، این بخش از آخرین مقاله را تقدیم هموطنان مي‌کنم.
شکست دو گفتمان ضد
1- شکست گفتمان تحریم
باید صراحتاً و به روشنی اعلام کرد که جریان تحریم و اعلام تحریم بعد از 35 سال شکست خورده استجریان تحریم نه تنها به یک جنبش عمومی بدل نشد، بلکه تا حد یک گفتمان سیاسی جای خود را در جامعه سیاسی ایران بدست نیاورداین بدان معنا نیست که جامعه ایران در هر دوره از انتخابات فوج فوج به پای صندوق‌های رأی حاضر مي‌شوندبه عکس، ممکن است در هر دوره نسبت به دوره قبل جامعه دلسردتر شده باشندبا این وجود در ادوار مختلف انتخاباتی ما شاهد فراز و فرودهای مختلفی از حضور و عدم حضور جامعه در انتخابات هستیم.تا آنجا که اینجانب مطلع است و از شرایط جامعه آگاه است، حضور و عدم حضور مردم در انتخابات هیچ ارتباطی به جریان تحریم و اعلام تحریم از سوی تحریم‌‌کنندگان نداردتوضیح این نکته لازم است که بنا به شناختی که اینجانب دارد، درصد بزرگی از جامعه تحت هیچ شرایطی جز در موارد استثنایی که با یک انقلاب امید مواجه شوند (مانند شرکت در انتخابات جمهوری اسلامیوارد مسئولیت اجتماعی و کنش سیاسی و اجتماعی نمي‌شونددرصدی دیگر از جامعه وجود دارند که تحت هر شرایطی عمل تسلیمطلبانه دارندآنها با انگیزه‌های مختلف مانند مهر خوردن شناسنامه و یا ترس از محروم شدن از بسیاری از خدمات اجتماعی و یا میل به همرنگ شدن و تسلیم شدن به قدرت، به هر نحو ممکن، رویه تسلیمطلبانه دارندبقیه جامعه بنا به امیدها و ناامیدها، بنا به چشم اندازهای روشن و تاریک، و بنا به رقابت‌ها و ترس‌ها و دو قطبی شدن جامعه، کم یا بیش وارد صحنه انتخابات مي‌شوندترس از روی کار آمدن افراطی‌ها و بحرانی کردن روزافزون جامعه، یکی از آن ترس‌هایی است که مردم را در عرض یک شب به پای صندوق‌های رأی مي‌کشاندبنابراین شرکت و یا عدم شرکت جامعه ربطی به جریان تحریم و اعلام تحریم از سوی آنها ندارد.
اپوزسیون نظام جمهوری اسلامی ایران در داخل و خارج از کشور، به دلایل مختلف نتوانسته‌ است پیوند سیاسی با جامعه سیاسی ایران برقرار کنندایده تحریم هرگز نتوانست در درون جامعه سیاسی راه پیدا کندایده تحریم هرگز نتوانست وجدان عمومی را مورد خطاب قرار دهداین ایده به عنوان یک طرح و یا یک ایده، هرگز به یک گفتمان عمومی در جامعه سیاسی مطرح نشددلیل آن روشن است، فقدان "جریان اندیشهیکی از دلایل مهم راه پیدا نکردن گفتمان تحریم در جامعه سیاسی استیکی از هنرها و یا شاید بی‌هنری‌های شگرف حکمرانی در ایران، از میان برداشتن هرگونه امکانی است که امکان "جریان اندیشهرا در جامعه ایران برقرار می‌کردشبکه‌های اجتماعی که امروز در ایران فعال هستند، در برقراری "جریان اطلاعاتخوب عمل می‌کنند، اما این شبکه‌ها کم یا بیش فاقد محتوای اندیشه‌ا‌ی هستنداگر پاره اندیشه‌هایی کم سو در این شبکه‌ها وجود داشته باشند، تلهی انفجاری جریان اطلاعات از یک سو، و ضعف افکار عمومی در پذیرش اندیشه، مانع مهمی در ایجاد و برقراری "جریان اندیشهاستبه علاوه هنوز زود است که درباره شبکههای اجتماعی مجازی اظهار نظر کنیم، چون بیش از دو الی سه سال بیشتر از عمر این شبکه ها نمیگذردممکن است در سالهای آینده چشماندازی از جریان اندیشه در همین شبکههای اجتماعی به وجود آید، اما جریان اندیشه از راه آزادی اندیشه و نقد در حوزههای عمومی صورت مي‌گیردگفتمان تحریم و ایده تحریم، و فراتر از آن نظریه نظام سیاسی جمهوری اسلامی که در معرض این ایده و گفتمان قرار مي‌گیرد، در حوزههای عمومی مانند رسانهها و اجتماعات، نقدپذیر نیستنددر نتیجه، نمي‌توان انتظار داشت که ایده تحریم از حد اپوزسیون فراتر رود.
2شکست گفتمان اصلاحات
از طرف دیگر مردم به جریان اصلاحات از این رو اقبال مي‌کنند که آنها را پلی بسوی وضعیتی که وضعیت موجود نیست، مي‌شناسندآراء به خاتمی، روحانی و هاشمی را به هیچ وجه نمي‌توان به حساب اصلاحات و اصلاح طلبان گذاشتاگر کسی چنین فکر کند، نه تنها جامعه را نشناخته است، بلکه به احساس و عقاید عمومی خیانت کرده استاستقبال عمومی از آقایان خاتمی و روحانی و رفسنجانی تنها به این امید است که جامعه مي‌تواند به وسیله آنها و طرز فکر آنها، از وضعیتی که بشدت از آن ناراضی هستند عبور کندچنانچه بخش زیادی از مردم (که نباید آنها را دستکم گرفت)، به این دلیل به احمدی نژاد تمایل داشتند، چون مي‌دانستند او تنها کسی است که کاری خواهد کرد که نه از تاک نشانی بماند و نه از تاک نشانواقعیت روشنتر این است که جریان اصلاحات نیز پس از 20 سال یک جریان شکست خورده‌ای استنه تنها در کانون سیاست و حکمرانی، که همواره با "یک گام به پیش و دوگام به پسنشسته است، بلکه این شکست در تاریکی و روشنایی‌های امید و ناامیدی جامعه بیشتر نمایان شده است.
جریان اصلاحات از 20 سال پیش که جنبش دوم خرداد شروع شد، به مراتب عقبمانده‌‌تر و درمانده‌‌تر شده استنماد عقبماندگی و درماندگی اصلاحات را مي‌توان از سه منظر مختلف نشان دادنخست آنکه، حضور آنها در حاکمیت عملاً به هیچ رسیده استحزب مشارکت و حزب مجاهدین انقلاب اسلامی و دفتر تحکیم وحدت به عنوان سه جریان اصلی اصلاحات منحل و کلیه رهبران و تشکیلات آنها یا به خارج از کشور رانده شدند و یا در زندان هستند و یا آنکه در خلوت خانه‌ها آثار و عملکرد اجتماعی و سیاسی خود را از دست داده‌انداین سه جریان اصلی در سال 1376 تا 1380 در درون حاکمیت حضور داشتنداز همان زمان تا همین امروز، گفته مي‌شد و مي‌شود که حاکمیت قادر به حذف یک طرف نیستبه این عبارت از آقای عباس عبدی توجه کنید: « به نظرم تنها دستاورد ۸۸ این بود که همگان فهميدند کسی نمی‌تواند دیگری را حذف کنداين البته منفعت مهمی است که ناخواسته رخ دادهمه به این نتیجه رسیدند که دیگر هیچ جناحی قادر نیست یکی دیگر را حذف کندما قبل از ۸۸ هیچگاه چنین وضعیتی نداشتیمi». حرفی ‌بي‌اساس‌‌تر از این وجود ندارداو مي‌توانست بگوید که یکی از دستاوردهای 88 این بود که یک طرف توانست طرف دیگر را برخلاف پندار قبلی، کاملاً از صحنه سیاست حذف کندآقای عبدی لازم نمي‌داند وضعیت امروز اصلاحات را با وضعیت سال 1376 تا1380 مقایسه کنددر مجلس ششم کسانی وجود داشتند که امروز اغلب آنها در زمره اپوزسیون نظام قرار گرفته‌انددر بیان ناتوانی و عقبماندگی اصلاحات همین بس که در انتخابات مجلس دوازدهم 30 نفر از کسانی که منتخب اصلاحات بودند، بجز یکی دو سه نفر که از افراد درجه چهار و پنج اصلاحات بودند، و نگاه کاملاً حکومتی و منفعت طلبانه‌ای به اصلاحات دارند، بقیه در جرگه اصول‌‌گرایان و بعضاً مخالفان اصلاحات بودندمنتخبان آنها در مجلس خبرگان وضعیتی به مراتب بدتر و اسفناک‌‌تر داشتندبطوریکه بسیاری از نامزدهای آنها در جمله دشمنان قسم خورده اصلاحات بودند.
دوم آنکه، موضوعی که آقای عباس عبدی و سایر اصلاح طلبان حاضر نیستند ببینند، این است که ساختار بشدت صلب و بشدت ایدئولوژیک جریان حاکم از ابتدای انقلاب تا کنون، به ترتیبی است که مخالفان خود را در حد پشیز هم به حساب نیاورده و به حساب نخواهد آورداصطلاح گروهک‌ها با همین هدف به وجود آمدمرحوم بهشتی در یکی از صحبت‌های خود از اصطلاح"گروهک‌های کوچکیاد مي‌کردمعنای این حرف، جوهر واقعی نگاه جریان حاکم نسبت به مخالفان بوده است. "گروهک‌های کوچکیعنی پشیز بودن، یعنی هیچ و پوچ بودنبا این معنا تقریباً دهها گروه سیاسی، هزاران روشنفکر و کنشگر سیاسی، تقریباً نزدیک به کلیه اساتید و دانشجویان، نزدیک به اغلب جامعه پزشکان و روزنامه نگاران، همه و همه هیچ و پوچ بوده و هستندکیهان حضور صدها هزار نفر در حرکت اعتراضی سال 88 را که در ملتهب‌‌ترین و ترسناک‌‌ترین شرایط امنیتی وارد خیابان مي‌شدند، 300 و 400 نفر اوباش مي‌نامیدبا این تفصیل معلوم نیست، چگونه آقای عباس عبدی معتقد است، سال 88 نشان داد که یک طرف نمي‌تواند طرف دیگر را حذف کند؟ از طرف دیگر ادعای عباس عبدی تا حدی درست است، زیرا به یک معنا حاکیمت نه تنها نمي‌توانست، بلکه هرگز نمي‌خواهد یک طرف را حذف کندزیرا برای ادامه حیات خود به قسمی از اصلاحات کنترل شده، فشل و درمانده در قدرت نیازمند است.
سوم اینکه، مقایسه دولت جناب دکتر روحانی با وضعیت سالهای 76 تا 80 نیز گویایی روشن‌تری از وضعیت درماندگی و عقبماندگی اصلاحات بدست مي‌دهددر حالی که در دولت آقای خاتمی بسیاری از کشورهای منطقه خلیج فارس با ذوق و شوق از دولت او استقبال کردند، هیچ زمان به اندازه امروز رابطه تنش آمیز و اتحاد علیه ایران در منطقه وجود نداشته استسیاست خارجی دولت آقای روحانی در سوریه و دفاع از جنایت‌های دولت اسد و مداخله در سایر کشورهای منطقه از جمله عراق و یمن و لبنان، چیزی جز اجرای کنترل شده سیاست از پیش تعین شده جریان افراطی نیستاین حضور پرسش‌های بنیادیای را پدید مي‌آورد که جلوتر به طرح این پرسش‌ها خواهم پرداخت.
با این وجود، بنا به اینکه بدیلی در جامعه شناخته نشده است و یا امکان معرفی و شناخت بدیل دیگری وجود ندارد، تردیدی نیست که جریان اصلاحات با وجود همه عقبماندگی و درماندگی، هنوز در جامعه یک گفتمان جدی در سطح جوانان، دانشجویان و در سطح جامعه سیاسی استاین وضعیت جز این نیست که جامعه سیاسی ایران بشدت درمانده و عقبمانده استاین درماندگی و عقبماندگی نباید ما را مأیوس کندجامعه سیاسی ایران بیش از هر زمان دیگر دارای حجم عظیمی از ذخیره انرژیک سیاسی در وجدان جعی استتنها با زبان وجدان و اخلاق مي‌توان با این حجم عظیم انرژی سیاسی سخن گفتاگر "گفتمان اصلاحاترا در حداقل‌‌ترین وضعیت اقدام سیاسی، جدی‌‌ترین گفتمان حاضر در جامعه سیاسی فرض کنیم، اکنون برای سخن گفتن با وجدان عمومی باید این گفتمان را با جریان "اخلاقی کردن سیاستدرآمیختباید از تسلیم شدن در برابر هر نوع ‌بي‌اخلاقی پرهیز کردباید به جامعه و به خصوص جامعه سیاسی اطمینان داد، که کنش‌‌گران سیاسی هدفی جز آزادی و حقوق جامعه را در دستور کار سیاسی خود ندارندباید از هرگونه مصلحت‌اندیشی که بزرگترین آسیب را به اعتماد عمومی مي‌زند، پرهیز کردباید به وعده‌ها و تعهدها و قول‌ها پایبند بوددر صورت ناگزیر بودن شرکت در انتخابات، باید نامزدهای خود را به پایبندی به حقوق و آزادی مردم متعهد کردباید با پرسش‌های اساسی و بنیادی، و بارها و بارها تکرار کردن این پرسش‌ها، و بارها و بارها پاسخ روشن گرفتن درباره این پرسش‌ها، جریان تحولخواهی را به نامزدهای خود تحمیل و تضمین کردبدون این ضمانت‌ها که در پاسخ‌های مکرر و روشن آنها مي‌تواند درپدید آید، هرگونه دعوت از جامعه سیاسی برای شرکت در انتخابات، فاصله گرفتن از وجدان جمعی جامعه است.بدون تضمین‌های اخلاقی، هرگونه راهحل در فاصله گرفتن از مخاطراتی که جامعه امروز ایران را از درون و بیرون تهدید مي‌کند، عملاً ‌بي‌نتیجه استاکنون توجه خوانندگان را به پاره‌ای از این پرسش‌های بنیادی جلب مي‌کنم:
پرسش‌های بنیادی
1- مي‌دانید که در طول تاریخ سیاست و به خصوص در نظام‌های بسته، امنیت ملی چیزی جز امنیت حکومت و حکومتکنندگان تفسیر نمي‌شودحکومت گاه بطور روشن به منظور حفظ و حراست از قدرت حکومت‌‌کنندگان، امنیت را از یک ملت سلب مي‌کنند و آن را امنیت ملی مي‌نامنداین توضیح لازم است که امنیت دو پایه دارد، و در دو پایه مختلف تعریف مي‌شود.یکی برپایه قدرت و دوم بر پایه آزادیدر پایه قدرت، امینت چیزی جز امنیت حکومت‌‌کنندگان نیستتنها در پایه آزادی است که امنیت، به امنیت ملی تعریف مي‌شودiiتجربه‌های بسیار پیشاروی ماست که چگونه امنیت ملی دستخوش امنیت حکومت‌‌کنندگان مي‌شودبسیاری از محاکمات، مذاکرات و قراردادها بطور غیرعلنی برگزار مي‌شود، حکومت نام آن را حفظ امنیت ملی مي‌نامداما انسان باید خیلی نادان باشد که فکر نکند، امنیت ملت در گرو آگاهی است.حکومت‌‌کنندگان از آگاهی هراس دارند، به همین دلیل هیچ حکومتی آماده نیست تا تعریف روشنی از امنیت ملی ارائه دهدزیرا در بزنگاه رویدادها مي‌خواهند این مفهوم را در جهت منافع خود بهره ببرندبنابراین جامعه سیاسی و کنش‌‌گران سیاسی، و همه آنها که دعوت به شرکت در انتخابات مي‌کنند، باید مکرر و بطور جدی از کاندیداها بخواهند پاسخی روشن به موضوع امنیت ملی ارائه دهندآنها باید پاسخ دهند که تجارب گذشته آنها در اقدام سیاسی نسبت به موضوع امنیت ملی چیست؟ باید با ذکر مثال‌هایی روشن از آنها بخواهند که موضع خود را صریحاً و بدون ملاحظاتی که مقتضی حفظ قدرت است، پاسخ روشن ارائه دهند. "پاسخ روشن"بدون معیار نیستهرگاه تلاقی میان امنیت ملی با امنیت حکومتکنندگان ایجاد شود، پاسخ دهنده با ذکر مثال، باید توضیح دهد که کدام موضع را برمیگزینند؟ طفره رفتن از پاسخ روشن نمونه آشکاری از ‌بي‌اخلاقی و ‌بي‌صلاحتی استجامعه باید به بي‌اخلاقی‌ها در سیاست پایان دهد.
2- حافظ اسد و دولت او از جمله جنایتکارترین چهره‌های سیاست در تاریخ هستندآنها کشور را یکدست شخم زده‌اندبیش از 12 میلیون از یک کشور 23 میلیونی در کشورهای دیگر آواره شده‌اندنیمی دیگر در کشور یا از بین رفته‌اند و یا آواره شده‌اند و یا در معرض نابودی قرار گرفته‌انداین درحالی است که بنا به شواهد روشن، در ماه اول جنبش، حرکت اعتراضی مردم سوریه کاملاً مسالمت آمیز بودتمام فیلم‌ها و گزارش‌ها در آن زمان وجود دارند، که چگونه دولت حافظ اسد کوشش داشت تا با رژه تانک‌های خود به بمباران محل‌هایی بپردازد که کانون جنبش مردمی بودنداغلب این کانون‌ها مساجد بودندبنا به مطالعه تاریخ سوریه، اعتراضات و جنبش‌های اجتماعی و سیاسی در آن سرزمین، بیش از سایر کشورهای عربی هم ماهیت دینی و اسلامی داشتند، و هم گسترده و هم از هستههای روشفکری برخوردار بودندiiiبه غیر از عوامل خارجی در پدید آمدن داعش که نمي‌توان تردید کرد، اما زمینه‌های سرکوب، خشونت‌های دامن‌گستر ارتش سوریه، نوعی کینه‌ورزی و نفرت ‌بي‌حد حصر در بخشی از نیروهای مبارز پدید آوردوقتی این کینه‌ورزی و نفرت را با جریان افراط‌‌ گرایی جنبش عربی که بعد از دهه 1990 در مصر و الجزایر پدید آمدند ارتباط دهید، ریشه‌های پیدایش داعش را صرفنظر از تجهیز عوامل خارجی، مي‌توان جستجو کرداکنون در پی ریشه‌یا‌بي ‌پدیداری داعش نیستیم.آنچه مهم است رویارویی داعش و دولت اسد و بخشی از نیروهای واقعی جنبش مردمی است که در ارتش رهایی بخش گرد آمده‌اندآنها با هر انگیزه‌ای کشور سوریه را به تلی از خاکستر تبدیل کرده‌انداکنون چیزی بنام منافع مردم و یا حقوق مردم سوریه وجود نداردزیرا سرزمین سوریه به خاکستر تبدیل شده استانسان از دیدن این همه ویرانی در شگفت مي‌ماند، که وسوسه قدرت چگونه و تا کجا مي‌تواند انسان را تا این حد به یک جنایتکار ‌بي‌حد و حصر تنزل دهد. ‌‌هم‌پیمانی روسیه با سوریه شگفت‌انگیز نیست، زیرا دستکم در سالهای اخیر روسیه نشان داده است که در سیاست خارجی مدافع فاشیست‌ها، دست راستی‌های افراطی و جنایتکاران استحمایت روسیه از انتخاب شدن ترامپ و حمایت از لوپن در فرانسه روشن و گویاستنزدیک شدن ایران با این جنایتکاران و ‌‌هم‌پیمانی با آنها ضداخلاق در سیاست است.شگفتی اینجاست که ‌‌هم‌پیمانی با جنایتکاران در سیاست خارجی، پوشش دینی و رهایی‌بخشی به خود مي‌گیرد؟
باید از نامزدهای انتخاباتی بطور روشن این وضعیت جنایتبار را جویا شد و با پرسش‌های مکرر، پاسخ‌های مکرر و روشن از آنها خواستطفره رفتن از پاسخ‌ها و یا پاسخ‌های دوپهلو و مبهم دادن، پاسخی روشنی است به ادامه سیاست‌های حمایت از جنایت، و پاسخ روشنی است به طفره رفتن از مسئولیت اخلاقی و انسانی.
3- سیاست خارجی ایران بطور روشن مداخله‌جویانه و ایدئولوژیک استحمایت ایران از شیعه‌‌گرایی در منطقه روشن و بدیهی استیک مثال مي‌زنم، ایران چرا از حوثی‌ها حمایت مي‌کند؟ این توضیح لازم است که حمایت معنوی از جنبش‌های مردمی و از ستمدیدگان تمام سرزمین‌های دور و نزدیک، حق هر دولتی است که به حداقل‌های اخلاق انسانی پایبند است.اما در مثالی که زدم، توجه شما خوانندگان را به یک دنیای فرضی جلب مي‌کنمفرض کنیم حوثی‌ها شیعه نبودند و اهل سنت بودندو باز فرض کنیم عربستان در سرکوب حوثی‌ها یک کشور سنی نشین نبود، بلکه یکپارچه شیعه بودندپرسش اساسی اینجاست، آیا ایران در این وضعیت از حوثی‌ها حمایت مي‌کرد؟ آیا حوثی‌ها را مشتی تروریست که مردم را مي‌کشند معرفی نمي‌کرد؟ خود را فریب ندهیم، سیاست خارجی ایران بدون چون و چرا گسترش شیعه‌‌گرایی و حمایت از شیعیان در منطقه استدولت فاسد عربستان که بخش بزرگی از ناامنی‌ها و گسترش تروریسم با مسئولیت مستقیم و مشخص اوست، مولود سیاست شیعه‌‌گرایی ایران استدر حقیقت گسترش‌خواهی و مداخله‌جویی عربستان، واکنش گسترش‌خواهی و مداخله‌جویی ایران در شیعه‌‌گرایی در منطقه استاگر ایران سیاست حمایت مادی و مداخله جویانه خود را در منطقه پایان دهد، عربستان کشوری نیست که بتواند در فقدان چنین مداخلاتی به آلترناتیو سیاسی منطقه تبدیل شودچنین پتانسیلی و چنین ایده‌ای و چنین ایدئولوژی‌ای در ماهیت حاکمیت سیاسی عربستان وجود نداردتنها نوع رفتار ماست که عربستان خفته را به یک پتانسیل منطقه‌ای تبدیل مي‌کنداکنون در همین زمینه، باز یک رشته پرسش‌های روشن وجود دارد که باید مطرح شوندطرح این پرسش‌ها وظیفه کسانی است که مردم را به شرکت در انتخابات دعوت مي‌کنندبا طرح این پرسش‌هاست که می‌توان به سیاست اخلاقی نزدیک شد.
4- دولت آقای احمدی نژاد یکی از فاسدترین دولت‌ها در تاریخ ایران بودهم به لحاظ خورد و بُردهایی که پاره‌ای از آمارها و پروندهای آن وجود دارد، و هم به لحاظ بلندپروازی‌های جاه‌طلبانه در منطقه و در جهان، و هم به لحاظ ‌بي‌حساب و کتاب بودن دخل و خرج دولتانحلال سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی، انحلال مرکز آمار ایران و انحلال شورای عالی پول و اعتبار و چندین نهاد کنترلی دیگر، تنها و تنها با هدف خارج کردن دولت از حسابرسی و دستیازی دولت در ارائه آمارهای دروغ بوددولت احمدی نژاد اختلال بزرگی در نظام بانکی و نظام پولی و در کل اقتصاد کشور و مهمتر از همه، اختلال بزرگی در نظام اخلاقی جامعه ایجاد کردهنوز او دارای پتانسیل‌های عظیمی در فریبکاری و جذب حاشیه‌نشینان استاو اگر توسط شورای نگهبان رد صلاحیت نمي‌شد، مي‌توانست این پتانسیل را برای تخریب و نابودی کشور دوباره بکار بیاندازد.ایده عدم تخریب کاندیداها توسط یکدیگر، از آن نوع فریب‌هایی است که دو نداردهر یک از نامزدها حق دارند و فراتر از این وظیفه دارند، تا ماهیت نامزدهای دیگر را در دید جامعه روشن سازنداین روش برای جلوگیری از فریبکاری و جلب آراء مردم را از راه فریب، حق ضروری جامعه استاینک پرسش اساسی اینجاست، چرا دولت آقای روحانی در پیگیری پروندهای فساد دولت آقای احمدی نژاد تا محاکمه وی در محاکم ‌بي‌طرف و صالح، خودداری کرد؟ اینکه دست‌هایی مانع از پیگری دولت شدند، از بی‌مسئولیتی دولت روحانی کم نمی‌کنددولت مسئولیت داشت تا پیگیرانه و با سماجت و بدون هیچ مصلحت اندیشی و ملاحظه کاری، و حتی با افشاء روشن دست‌های پنهان نزد مردم، محاکمه او را درخواست مي‌کرداگر مصلحت‌اندیشی‌ها مانع چنین پیگری‌هایی شدند، آیا بطور روشن گویای تعریف و تقلیل امنیت ملی در امنیت حکومت‌کنندگان نیست؟ آیا بطور روشن اعترافی به این حقیقت نیست که همواره امنیت ملی دستخوش امنیت حکومت‌‌کنندگان مي‌شود؟ آیا این حقیقت گزارشی روشن از ‌بي‌اخلاقی در سیاست نیست؟ آیا آنها و از جمله اصلاح طلبان در برابر این همه ‌بي‌اخلاقی‌ها مسئولیت ندارند؟
5- آقای قالیباف در چند روز اخیر به یک حقیقت مهم اشاره کرد، اما نتیجهگیری و هدف دروغی را از بیان این حقیقت جستجو مي‌کرداو در بیانیه تبلیغاتی که در 26 فروردین همین امسال منتشر کرد نوشت:
«آقایِ روحانی از بهتر شدنِ وضعیتِ اقتصادی مي‌ گویند، اما اگر ایشان پای خود را از درون اتاق شان بیرون بگذارند و میانِ مردم بروند، از واقعیت‌های ملموسِ دَرونِ جامعه، تصویر دقیق‌‌تری پیدا مي‌کنند و برایشان روشن مي‌شود که تنها ۴ درصدِ جامعه از وضعِ موجود رضایت دارند». با این بیان، آقای قالیباف به حقیقت بزرگی اعتراف مي‌کند، اما دروغ بزرگ دیگری را پنهان مي‌کندنه امسال، که او به این نتیجه رسیده است، از سالهای دور روشن بود که طرفداران نظم موجود، درصد بسیار اندکی از جامعه هستنداز این تعداد کثیری از آنها حاشیهنشینان شهرها هستند.بخش‌های دیگری از آنها که در متن زندگی مي‌کنند، دارای تفکر حاشیه‌‌گرایی هستندبنا به اینکه سیر عمومی تحول از حاشیه به متن است، این جمعیت با گسترش متن در حاشیه روز به روز رو به نقصان هستندivنه امروز که از سالها دور، همچنان که آقای قالیباف به درستی مي‌گوید، اگر در سراسر کوچه و خیابانها و در میان کارگران و کارمندان بگردید، طرفدارن نظم موجود چون کیمیا کمیاب هستندنه تنها در شهرها، در روستاها هم وضع به همین قرار است.اغلب آنها کمتر از ناسزای ناموسی پاسخی به نظم موجود نمي‌دهندآقای قالیباف نیمی از حقیقت را مي‌گویدهمه آن96 درصد نه با دولت، بلکه با کلیت نظم موجود مخالف هستنداما او از این حقیقت نیز غفلت مي‌کند کهدر همین شرایط اگر از پاره‌ای از فریبکاری‌های روشن مانند پرداخت یارانه 250 هزارتومانی، و یا فریبکاری‌هایی مانند ژست اپوزسیونی گرفتن چشم پوشی کنیم، بخش بزرگی از همین 96 درصد مایل هستند که به شخص آقای روحانی و دولت موجود رأی بدهدزیرا روحانی و اصلاحات را نه نماد "نظم موجود"، بلکه به عنوان «وضعیت اضطرای»ای مي‌شناسند که شاید به کمک آنها از وضع موجود و نظام موجود عبور کنندو یا دستکم آثار فکری، فرهنگی و سیاسی ناشی از وضعیت موجود را کمتر احساس کنند.
اما قالیباف مي‌توانست بجای این انتقاد و دروغ گفتن، به یک انتقاد جدی و اساسی بپردازداو حتی با این انتقاد مي‌توانست رئیس جمهور روحانی را در صفحه بازی انتخابات با یک حرکت مات کندآقای قالیباف مي‌توانست به آقای روحانی روشن بگویدآقای روحانی، کسانی که به شما رأی داده‌اند، کسانی هستند که با نظم موجود مخالف هستند.مردم از سال 1376 که فصل تازه‌ای از تحولات در نظم موجود ایجاد شد، قاطبه آنها رأی به دولت‌های خاتمي‌ و روحانی و حتی پیش از آن، رأی به دولت رفسنجانی و جریان اصلاحات را، از این حیث که فکر مي‌کردند به کمک آنها مي‌توانند از وضع موجود عبور کنند، تلقی مي‌کردندحقیقت این است که دولت آقای روحانی و نگرش او در سیاست‌های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی نماینده آراء و گرایشات واقعی مردم نیست.
اکنون پرسش‌ها روشن هستنددولت آقای روحانی نماینده واقعی خواست و گرایشات فکری و فرهنگی و سیاسی جامعه نیستنامزدهای دیگر وضعی به مراتب بدتر از این خواهند داشتدولت منتخب آینده، و به خصوص روی سخن این نوشتار با ادامه دولت روحانی است، باید وضع نمایندگی خود را با آراء و گرایشات مردم روشن کنددولت او و همکارانش اگر از حداقل انصاف و اخلاق برخوردار باشند، باید به تمام و کمال از خواست و گرایش مردم نمایندگی کننداگر موانعی برسر راه آنها در اجرای وظیفه نمایندگی وجود دارد، باید با روشن کردن موانع، از ادامه مسئولیت خود استعفاء دهندبدیهی است که اتخاذ چنین رویکردی امکان تحول از درون را مهیا مي‌کندپرسش‌ها به خصوص از دکتر حسن روحانی روشن هستند، او باید موضع خود را از وضعیت نمایندگی مردم بطور روشن پاسخ دهد.
این پنج پرسش تنها پرسش‌های بنیادی‌ای نیستند که باید از نامزدهای انتخاباتی پرسیده شوندپرسش‌های فراوان دیگری وجود دارند که اهمیت آنها کمتر از این پنج پرسش نیستند.پرسش درباره وضعیت حصر غیرقانونی رهبران حرکت اعتراضی سال 1388، پرسش درباره تعارض میان ولایت و جمهوریت، پرسش درباره معاهده برجام که نه به روایت دولت که پیروزی نامیده شد، بلکه شکستی بود که از شکسته شدن نهایی جامعه و نظام سیاسی جلوگیری کردپرسش‌های بنیادی دیگری وجود دارند که ممکن است از نظر خوانندگان بگذردطرح این پرسش‌ها را از این رو آوردم، که اگر روش تحریم به زعم نویسنده طی 37 سال نتوانست به یک جنبش تحریم و یا یک گفتمان تحریم تبدیل شود، اما گام تازه‌ای در تغییر وضع موجود برداشته شودوضع موجود در بخش‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، آمیزه‌ای از بی‌اخلاقی‌هاستطرح این پرسش‌ها دعوت به اخلاق نیست، بلکه از یک طرف بازکردن دستان پنهان بي‌اخلاقی است، و از طرف دیگر، تحمیل ظرفیت تغییر، به وضع موجودی است که در وضعیت عادی اصلاح طلبانه، تغییرپذیر نیست.
i  - به مصاحبه آقای مازیار خسروی با آقای عباس عبدی در روزنامه شرق مورخ 11-12-1395 مراجعه شود
ii  - برای مطالعه بیشتر به مقاله امنیت ملی از دو دیدگاه قدرت و آزادی، اثری از همین قلم که در سایت گویانیوز منتشر شده است، مراجعه شود.
iii  - برای مطالعه در وضعیت جنبش اسلامی مردم سوریه، به کتاب جنبشهای اسلام معاصر در جهان عرب، نوشته هرایر دکمجیان، ترجمه دکتر حمید احمدی انتشارات کیهان، همچنین به کتاب جامعه شناسی سیاسی جنبشهای اسلامی نوشته دکتر حمید احمدی، مراجعه شود
iv  - برای توضیح بیشتر به مقاله اینجانب تحت عنوان جامعه شناسی متن و حاشیه انتخابات، در سایت گویا نیوز مراجعه شود

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر