چه کسی از رد صلاحیت احمدی نژاد سود می برد ؟؟
بود و نبود احمدی نژاد
روزی که محمود احمدینژاد، به شکلی غیر منتظره در انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم ثبت نام کرد، تصویری از احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان، در شبکههای اجتماعی میچرخید در حالیکه زیر آن نوشته شده بود «حالا امید همهتون به منه!»
محمود احمدینژاد رد صلاحیت شد. اتفاقی قابل پیشبینی و ظاهرا مثبت برای فضای سیاسی انتخابات. خیلیها در شبکههای اجتماعی ترجیح دادند به جای آنکه به رد صلاحیت او اعتراض یا اشاره کنند، انتقامشان را از حامیان ۴ یا ۸ سالهی او بگیرند و «بصیرت»شان را به رخ حریف بکشند. بعضی ها زیادهروی هم کردند و در این میان از محصوران و شهدای جنبش سبز هم مایه گذاشتند. کاربری با درج عکسی از سهراب اعرابی، شهید جنبش سبز، نوشته بود رد صلاحیت محمود احمدینژاد نوشداروی پس از مرگ سهراب بوده. توییت این کار مورد استقبال خیلیها قرار گرفت. در سایتها و گروههای متعددی هم باز نشر شد.
جنبش سبز، جنبش «رای من کجاست؟» هم بود. اولین و اصلیترین خواستهی این جنبش، باز پس گیری حق «رای دادن» یا حق «انتخاب کردن» بود. همان حقی که سهرابها برای آن جان دادند و شورای نگهبان و نظارت استصوابی شورای نگهبان، نماد و مظهر گرفتن آناند.
متاسفانه! بههمین سادگی مغلوب شدیم و فریب خوردیم! گویی معلوم نیست این «محمود احمدینژاد» چیست و دقیقا کجاست که حتی رد صلاحیت او نیز میتواند به تقویت نهاد غیرموکراتیک و نامشروع شورای نگهبان بیانجامد؛ بود و نبودش آفت دموکراسی است!
یک گام به پیش، چند گام به پس! در ۲۴ ساعتی که از رد صلاحیت احمدینژاد می گذرد، کمتر کسی به نهادینهشدن «نظارت استصوابی» در وجود و افکار منتقدانی پرداخت که خود قربانی آناند. حتی کسانی هم که شورای نگهبان و اصولگرایان را بابت حمایت و تاییدیههای پیشین احمدینژاد، سرزنش میکردند، متوجه نبودند که دارند با تشخیص و مبنا و معیار شورای نگهبان و نظارت استصوابی استدلال میکنند و با همین منطق میشود همه ردصلاحیتهای قبلی و بعدی را موجه دانست. تازه بعضیها از اینکه شوراینگهبان وجودشان ۸ یا ۱۲ سال بالغتر بود، شادی میکردند.
روح استدلال طعنهزنندگان به شورای نگهبان یکی بود: تشخیصات «درست بود» اما یادت باشد ما زودتر فهمیدیم. از طرفی فیضالله عرب سرخی نوشته بود: بنظر میرسه کسانی که تازه فهمیدن احمدی نژاد صلاحیت نداره باید برن در حصر، چون کسانیکه سالها قبل این مطلب رو فهمیدن از همون زمان تو حصرن !!!
امید معماریان هم از طرفی دیگر: آنچه (موسوی، رهنورد، کروبی) در خشت خام بیند، کل نظام در آینه نبیند! (آن هم برای ۱۲ سال)
گر این روزها هیچ تحلیل سیاسی جدی و عمیقی به چشم نمیآید، تعجب نباید کرد. مفاهیم و اصطلاحهای سیاسی، از معنا تهی شدهاند. هویت خود را از دست دادهاند. اگر چنین نبود، اینهمه در بند نامها نبودیم و به بهانهی حمایت از میرحسین و سهراب، میراثشان را و آرمانشان رانادیده نمیگرفتیم.
امید معماریان هم از طرفی دیگر: آنچه (موسوی، رهنورد، کروبی) در خشت خام بیند، کل نظام در آینه نبیند! (آن هم برای ۱۲ سال)
گر این روزها هیچ تحلیل سیاسی جدی و عمیقی به چشم نمیآید، تعجب نباید کرد. مفاهیم و اصطلاحهای سیاسی، از معنا تهی شدهاند. هویت خود را از دست دادهاند. اگر چنین نبود، اینهمه در بند نامها نبودیم و به بهانهی حمایت از میرحسین و سهراب، میراثشان را و آرمانشان رانادیده نمیگرفتیم.
زیتون
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر