صفحات

۱۳۹۵ اسفند ۱۲, پنجشنبه

هدف


هدف انقلاب این بود که قدرت غیر قانونی را از « شاه » و « شیخ » بگیرند و به مردم بدهند


دستاورد « بزرگ » انقلاب:
« ایرانیان » با پوست و استخوان دریافتند که « شاه » و «شیخ » هردو دو روی یک سکه اند 
  سردار قاسمی یک دزد وطن فروش 


یک تیمسار متملّق و چاپلوس




محمد سیف زاده وکیل دادگستری 

          
    شازده ای که از هول حلیم در دیگ افتاد 



حسن بهگر
 فراخوان ناموفق آقای رضاپهلوی در دوم اسفند نمایش یک شکست بود. ظاهراً اقای رضا پهلوی پس از گرفتن وعده هایی که صحبتشان در صدای امریکا هم شد، خواست ضرب شستی نشان بدهد و موقعیت خود را برای گرفتن کمک بیشتر تحکیم کند و در اول صف حمایت شدگان آمریکا قرار بگیرد ولی تیرش به سنگ خورد. بدین ترتیب آقای رضا پهلوی نشان داد که نه از تاریخ پند گرفته و نه از سرنوشت پدرش عبرت و حتا یادش نمی آید که آمریکا حتا از دادن یک تخت در بیمارستان های آمریکا به وی دریغ کرد .
حال که آشکار شده سیاست ترامپ بیشتر در ردیف  همان کارهای فبلی است و  چیزی  تازه ای برای عرضه ندارد. از یک طرف حرف های نومحافظه کاران را تبلیغ می کند، از طرف دیگر امید به مجاهدین بسته است و سر آخر هم همان خانواده ی پهلوی که چشته خورند.
مشکل اصلی این «رژیم چنج» که آمریکایی ها می گویند در همینجاست، خیالاتش را دارند ولی کسی را ندارند که بتواند از عهده ی کار بربیاید. به این ترتیب هر از چندی دست و پایی می زنند ولی سر آخر مجبور می شوند که سر کیسه را ببندند و به همین کشمکشی که نظام اسلامی می کنند و تاوانش را مردم ایران می دهند، قناعت کنند. بهانه اش هر چه بود، بود، یک روز اتم، فردا موشک، پس فردا حقوق بشر...
بن بست سیاست آمریکا در اینجاست که خود نمی تواند کار مؤثری برای براندازی نظام اسلامی بکند و در عین حال با اشغال فضای رسانه ای توسط رسانه ها و مزدورانش، راه بقیه را هم بسته است. آنچه در این طرز تفکر جا ندارد این اصل است که اختیار ایران دست مردم ایران است و اصولاً کس دیگری حق دخالت این کار را ندارد. تصور دخالت به همان ترتیب بیست و هشت مردادی، البته به شکل دیگر و با اسباب جدید، هیچگاه از مخیله ی سیاستمداران آمریکایی بیرون نرفته است. مشکلشان این است که دیگر در ایران سرپلی ندارند و باید همین اداها را دربیاورند.
از سوی دیگر، مشکل مردم ما این است که هنوز رهبری نیافته اند که بتواند در مبارزه با نظام اسلامی راهنمایشان باشد. مانده اند سرگردان زیر آتش تبلیغات خارجی و همهمه ی گفتارهای ضد و نقیضی که بیشتر انتقاد از وضع موجود است تا راهنمایی برای تغییر آن. هر چه از آنسو پول و امکانات هست، این طرف دچار هزار کمبود است. به ترتیبی که تا می خواهید بفهمید سایتی یا گروهی وابسته است یا نه، باید به سر و وضعش نگاه کنید. اگر نزار بود یعنی پولی ندارد و با کمک همفکران می گردد و سرش جایی بند نیست. اگر هم منظم و مرتب و پر امکانات و البته بی مطلب بود، که خوب معلوم است نانش در روغن است.
این وضعیت خلاصه ایست از موقعیت آزادیخواهان ایرانی. ظاهراً باید دست به درگاه احدیت بلند کرد و گفت خداوندگارا آنرا که پول دادی چیز دیگر ندادی و در عوض آنها را که بسیاری چیزها دادی،  پول ندادی. خلاصه کاری کردی که هیچ کاری از دست هیچکدام برنیاید.


 2017 Feb 26th Sun - یکشنبه، 8 اسفند 1395                        

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر