صفحات

۱۳۹۵ اسفند ۱۶, دوشنبه

توسل

توسّل جمهوری اسلامی به آثار « طاغوت » 


شکوه میرزادگی
از اولین اقداماتی که جمهوری اسلامی اجرای شان را بلافاصله پس از تسلط بر ایران شروع کرد، طرح های نابودی میراث فرهنگی و تاریخی ایران بود. حرکت پر سر و صدای شخصیت نامتعادلی چون خلخالی، با بولدوزرهای ردیف شده اش، به سوی تخت جمشید و پاسارگاد را هیچ ایرانی فرهنگ دوستی فراموش نخواهد کرد. 

این حرکت، که به نمایندگی انقلابیون مسلمان و شخص آیت الله خمینی انجام می شد، «جنگ با نشانه های طاغوت» عنوان شده بود. این «جنگ» اوليه اگر چه به خاطر اعتراض گسترده ایرانیان به پیروزی نرسید، اما حکومت اسلامی همچنان آن را چون وظيفه ای اهریمنی بر دوش گرفته و تا همین امروز بارها و بارها و آن را در سراسر ایران به شکل های مختلف ادامه داده است و، تا آنجا که دست اش رسیده، به نابودی نشانه های فیزیکی و غیر فیزیکی تاریخ و تمدن و تجربه های بشری کهن ایران مشغول بوده است.

کاملا روشن است که از چند سال پیش، حضور گسترده و حيرت انگيز مردمان در اماکن تاریخی ـ فرهنگیِ سکولار، به ويژه در روزهای نوروزی و روزهایی چون روز کوروش و روز بابک و روزهای جشن و سرور، حکومت را به هراس انداخته است. سرکردگان اين حکومت متوجه شده اند که با تهدید و زور و زندان نمی توانند بجای اماکن فرهنگی مردم را به زیارتگاه هایی بکشانند که تعدادشان هر روزه ،و از جیب مردمان رنج دیده ایران، زیادتر می شود. پس حیله ای تازه اندیشیدند: بهتر است زیارتگاه ها و سینه زنی ها و توی سر زدن ها را به مکان های غير اسلامی بکشانند. با این کار هم به یمن حضور مردمان در این مکان ها، بازار ورشکسته شان را گرم خواهند کرد و هم فضاهای شاد، زیبا و سکولار این اماکن را تبدیل به فضاهایی غمزده، و پر از شعارهای خشونت آمیز و آلوده به دشمنی های خود خواهند کرد.

چنین شد که، از چند سال پیش، شروع کردند تا در کنار امکان تاریخی ـ ملی، نمازخانه و سقاخانه بسازند و از دو سال پیش هم جناب رهبر دستور داده که «شهدای جنگ تحمیلی را در محوطه های تاریخی ـ ملی دفن کنند».

اولین این طرح ها دفن هشت جسد به عنوان «شهدای گمنام» در سال 2014، و در محوطه ی تاریخی امیر چخماق يزد بود (1). و این روزها نيز، در آستانه ی نوروز، زمانی که چون سال های اخیر، میلیون ها ایرانی از داخل و خارج، آماده اند تا برای شرکت در جشن آغاز سال نو، به دیدار اماکن تاریخی ـ ملی خودشان بروند، برنامه ریزهای جمهوری اسلامی قصد آن دارند که اجسادی را، به عنوان «شهدای گمنام»، در محوطه ی تاریخی پاسارگاد دفن کنند؛ یعنی در کنار آرامگاه و خانه ی مهمترین شخصیت تاریخی ایران، و مبتکر منشور حقوق بشر در دنیای کهن.

در روز چهارشنبه اول مارچ (یازدهم اسفند ماه) سايت «باشگاه خبرنگاران جوان» چنين گزارش داد: «در حالی که هنوز جزئیات طرح ساخت آرامگاه شهدای گمنام به تصویب نرسیده است، با اصرار مدیران شهری، خاکبرداری و ایجاد مقدمات ساخت این سازه آغاز شده است.»

بلافاصله، آقای محمد بهشتی، رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی، در گفت و گو با خبرگزاری ایلنا، ساخت آرامگاه شهدای گمنام در حریم پاسارگاد را در امر ثبت جهانی این محوطه تاریخی مشکل آفرین دانست. و، در نهایت، خانم زهرا احمدی پور رییس سازمان میراث فرهنگی و معاون آقای روحانی، ضمن این که به مخالفین و معترضین این اقدام قول پیگیری می داد اعلام کرد که: «شهدا در قلب ملت ایران جای دارد و محل دفن آن ها محل رجوع خیل گسترده ی مردم خواهد بود و انتخاب حریم پاسارگاد برای دفن شهدا در درجه ی اول بی احترامی به خود شهداست.»(2)

به نظر می آید که خانم احمدی پور (احتمالا از ترس آیت الله ها) به خیال خود خواسته با این حرف از ارزش کوروش بکاهد، اما بلافاصله از این واقعیت می گوید که: «مگر قرار است شهدا به واسطه ی رجوع مردم به پاسارگاد محل زیارت مردم شوند؟»

به اين پرسش بايد چنين پاسخ داد که: بله، خانم معاون رییس جمهور! شما خوب متوجه شده اید که ممکن است با تبلیغات شبانه روزی، با توزیع ناهار و شام و يارانه و حتی وعده بهشت و گریز از جهنم مردمان را برای مدتی به اماکنی بکشانید که خواست حکومت است اما بالاخره و در دراز مدت مردمان به آنجایی خواهند رفت که عقل و منطق شان می گوید؛ جایی که برایشان، به جای ذلت و تحقیر و اندوه، سرافرازی و افتخار و شادمانی می آورد.

البته اين احتمال وجود دارد که برنامه ريزان، برای دفن «شهدا» در اماکنی که جزو میراث جهانی مردمان ایران است، مصصم اند تا همان گونه که به حرف های رییس سابق میراث فرهنگی گوش ندادند و به خواست رهبرشان اجساد هشت «شهید» را در محوطه ی تاریخی امیرچخماق دفن کردند، به حرف این خانم هم گوش نداده و به کار خودشان ادامه دهند.

بگذریم که، بر اساس اسناد و مدارک، این اجساد هم هیچ ربطی به سربازانی ندارد که در جنگ ایران و عراق برای حفظ وطن شان جنگیدند(3)...

بگذریم که محوطه ی پاسارگاد یک محوطه ی جهانی است و نمی شود به راحتی هر بلایی بر سرش آورد...

و بگذريم از اين واقعيت که ما دوستداران میراث فرهنگی ایران همانطور که در گذشته بارها بمدد سازمان یونسکو و نهاد های دیگر جهانی از انجام اينگونه اقدامات جلوگيری کرده ایم، اکنون نيز می توانيم حداقل صدا به اعتراض و حق طلبی بلند کنيم...

... اما، خوشبختانه، همین عملیات به روشنی نشان می دهد که حکومت اسلامی دیگر نمی تواند، با تکیه بر تبلیغات و رشوه دادن ها، مردمان را به دنبال خود بکشاند و ناچار متوسل به ارزش های همان تاریخی شده که چهل سال است از آن به عنوان «طاغوت» نام می برد؛ تاریخی که با همه ی پست و بلندهایش، و با همه ی عیب هایش، هنوز و همچنان فرسنگ ها فراتر از حکومتی ایستاده که جز تباهی و بدبختی و فقر و رنج برای ایران به همراه نداشته است.

و اینگونه واقعيت ها است که نشان می دهد چگونه این عملیات دقیقاً تف سربالایی است که تنها بر صورت این حکومت خواهد افتاد و بس.

3 مارچ 2017

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر