صفحات

۱۳۹۵ اسفند ۱۳, جمعه

فراز هایی از سخنان برادر رهبر
اختلافات ، کشمکش ها ، دشمنی ها و دروغ بستن ها برای عده ای « نان » و برای عده ای « شانس » می آورد



 در جامعه ما یکی از هنرهای بزرگ آن است که برای رسیدن به مقصود و شکست دادن طرف مقابل، دروغ گفتن حلال، دروغ بستن جایز، غیبت کردن واجب، تهمت زدن لازم و به هر شکل و طریقی انتقام جویی از طرف مقابل جایز است. وقتی در جامعه ای با یک سری عناوینی که بعضی گفته اند و تفسیر کرده اند روش های خصم آلود و کفر آمیزی که هیچ شباهتی به یک جامعه ایمانی ندارد را تروج می کنند این افراد کافر هستند و جامعه ای که با این کار خود را پیش ببرد یک جامعه کفرآمیز خواهد بود و چنین جامعه ای را نمی شود  « ایمانی و اسلامی » نام گذاشت.
 وقتی که درون که باید برای انعکاس حقیقت و واقعیت مانند یک آینه حقیقت بین درست عمل کند، زنگار بگیرد، هیچ حقیقتی را آنچنان که باید منعکس نخواهد کرد و حتما باید تحریف، دروغ و توطئه در آن وجود داشته باشد. این یک درد البته نمی شود گفت بی درمان ولی درد بزرگی است که در جامعه ما وجود دارد و در همه ارکان جامعه رسوخ کرده است. وقتی که صداقت واقعی که از علائم ایمان و مؤمن است وجود نداشته باشد راه برای ورود همه این مفاسد باز می شود. مادامی که دروغ و غیبت و تهمت در جامعه هست صداقت از جامعه بیرون خواهد رفت و در چنین جامعه ای هیچ چیزی سر جای خودش قرار نمی گیرد.
 خوارج کسانی بودند که فکر می کردند دارند مسیر حق را می پیمایند و برای رسیدن به آن تلاش می کردند اما عده ای هم در جامعه هستند که علنا شعار، برنامه، پرچم و همه چیز آنها نشان می دهد که دارند سمت باطل می روند. حضرت فرمود کسی که به دنبال حق می رود اما اشتباه می رود و خطا می کند را با عده دیگر یکی نگیرید که از همان اول آهنگ باطل کردند و به اهداف خودشان نائل شدند.
 من نسبت به اصل و مصداق های قضیه کاری ندارم اما به این مسأله بیشتر توجه دارم که آن حضرت چقدر دقت و ظرافت دارد و آینده جامعه را پیش بینی می کند در آینده اختیار به دست نادان ها خواهد افتاد. خیلی مهم است که یک رهبر دلسوز مثل علی بن ابیطالب قبل از اینکه از دنیا برود این پیش بینی را می کند و پیشگیری می کند که اگر عمل می شد می توانست جلوی بسیاری از مفاسد را بگیرد و جلوی عده ای که با این مسائل نان می خورند و کاسبی می کنند را ببندد.

 واقعیت این است که اختلافات، کشمکش ها، دشمنی ها و دروغ بستن ها برای عده ای نان آور است و برای عده ای شانس می آورد و زندگی آنها از این راه می چرخد. حالا چه در عرصه داخل جامعه اختلافات داخلی می تواند برای آنها وسیله پیشرفت باشد و شانس و فرصت ایجاد کند و چه جنگیدن با دنیا و کاسبی عده ای در این است که همیشه جنگ با دنیا شعارشان باشد و همواره جامعه سرگرم این جنگ و مبارزه باشد و طبیعتا هیچ زمانی فرصت پیدا نکند که به خودش برسد.
وی گفت: در مورد کسانی که درونشان زنگار دارد این توضیح وجود دارد که خوبی ها در نظرشان بدی و بدی ها خوب جلوه می کند. وقتی جامعه به شرایطی رسید که خوبی ها بد جلوه می کند و بدی ها شکل و شمایل و هیبت خوبی پیدا می کند و قضاوت ها به گونه ای است که گویا هیچ کس خوبی ها را نمی بیند و همه چیز بد نشان داده می شود و عده ای هستند که در اقتدار به سر می برند یا به هر دلیل امکاناتی دارند که در جامعه کار بدی هم که می کنند مردم آن را خوب می بینند.
 این علامت بسیار بدی برای جامعه است و در آن صورت است که خوبی ها گم و ترک می شود و وقتی که آلودگی ها در جامعه زیاد شد دیگر چون افراد شرط اول را رعایت نکردند یعنی به خودشان رسیدگی نکردند نتیجه این می شود که به دیگران هم نمی توانند رسیدگی کنند و امر به معروف هم فراموش خواهد شد.

امیرالمؤمنین در جایی فرمودند زمانی خواهد رسید که مردم از توصیه یکدیگر به خوبی و باز داشتن یکدیگر از بدی ها اجتناب می کنند. وقتی که جامعه سالم نیست و آلوده است این اتفاق می افتد. افراد می گویند اگر عیب کسی را بگویم ترس این را دارم که او هم متقابلا عیب دیگری که در من هست را بگوید. وقتی همه این طور شدند چه کسی می خواهد رسیدگی کند؟ باید کسی فریاد بزند که خودش به هیچ وجه آلودگی نداشته باشد و چون چنین کسی نیست صدای هیچ کس در نمی آید. جامعه ای که این قدر به بی تفاوتی مبتلا شود حالش معلوم است.

چهارمین علامت کفر موضعگیری های متضاد با حق است. حضرت علی (ع) فرمود کسی که با حق در تضاد و تقابل قرار بگیرد راه های حرکت در همه سو برای او به تنگنا تبدیل خواهد شد و جریان کار او دچار پیچیدگی ها خواهد گشت و در ادامه راه زندگی به بن بست مبتلا خواهد شد. وقتی ما این خصوصیت را در جامعه تعمیم دهیم به جای اینکه بگوییم کسی که می توانیم بگوییم جامعه ای که این اشکالات و مرض ها در درون آن رسوخ کرده باشد به معنای این است که این جامعه سقوط کرده و چنین جامعه ای دیگر وجود ندارد. این جامعه درد بی درمان خواهد شد و راهی جز رفتن به سوی جهنم نخواهد داشت.
 امیرالمؤمنین این علائم کفر را برای مردم کافر آن سوی دنیا نگفتند و این موعظه ها برای جامعه ای است که علی (ع) در آن حضور دارد. بنابر این تعجب نکنیم که چطور می شود در یک جامعه اسلامی مردم کافر شوند؛ بالاتر از آن شرک است که ما در جامعه شرک هم داریم. اینکه انسان ها در کارهای به ظاهر درست خود رضا و جلب توجه غیر خدا را در نظر داشته باشند شرک است. فقط شرک است که به عنوان گناه بزرگ خدا آن را نمی بخشد.

جامعه ای که در این شرایط به سر می برد هیچ وقت نمی تواند قدمی به جلو بگذارد. کسی که سنت خودش را بحث و گفت و گوی بی حاصل با دیگران قرار دهد به اصطلاح امام علی (ع) هیچ وقت شب او را صبح نخواهد رسید یعنی همیشه در تاریکی جهل و بدبختی به سر می برد. کسی که چنین باشد مرتب در حال واپسگرایی و عقبگرد خواهد بود و هیچ وقت پیشرفت نخواهد داشت در حالی که یک انسان خدایی نباید دو روز آن مثل هم باشد و باید پیشرفت کند.
کلمه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر