صفحات

۱۳۹۵ دی ۶, دوشنبه

نامه گروهی از مخالفان حکومت اسلا می به دونالد ترامپ

پیشتر قای رصا پهلوی هم برای ایشان نامه ای ارسل کرده بودند

آقای دانلد ترامپ، رییس‌جمهور منتخب امریکا،

پیروزی شما در رقابت‌های انتخاباتی ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا را تبریک می‌گوییم.

در خلال رقابت‌های انتخاباتی، ما و میلیون‌ها ایرانی، دیدگاه‌های صریح شما در اعتراض به توافق اتمی رییس جمهور اوباما با حاکمان جمهوری اسلامی ایران را دنبال می‌کردیم و امیدواریم با انتخاب شما، رییس‌جمهور منتخب و کنگرهء ایالات متحده برای نخستین بار فرصت بیابند که پیامدهای بین‌المللی و منطقه‌ای آن توافق فاجعه‌بار را، همان ‌طور که به رأی‌دهندگان وعده داده‌اند بدون ملاحظه و پرده‌پوشی بررسی کنند.
در سال 2009، میلیون‌ها ایرانی خواهان دمکراسی به خیابان‌های تهران آمدند و خواستار حمایت رییس‌جمهور اوباما از اعتراضات ‌شان شدند. در پاسخی ناامید کننده، دولت رییس‌جمهور اوباما در یک جهت‌گیری غیرقابل باور و با چرخشی 180‌درجه‌ای نسبت به همهءارزش‌های بنیادین ایالات متحده امریکا، هم‌زمان با به گلوله بسته شدن تظاهر کنندگان در خیابان‌های تهران، مشغول نامه ‌نگاری پنهانی با آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر مادام‌العمر ایران، بود. در اکتبر 2011، شما در اظهار نظری خرد ورزانه گفتید: «اگر اوباما دو سال قبل زمانی که ایران با مشکلات خیلی بزرگی روبه‌رو بود، از مردم آن کشور پشتیبانی می‌کرد، ما امروز هیچ مشکلی در ایران نداشتیم. ایران می‌توانست خیلی سریع تغییر کند اگر که او پشت آن مردم را خالی نمی‌کرد.» امروز، در نتیجهء سیاست‌های غلط هشت سال گذشته، بسیاری از آزادی‌ خواهان ایران، دولت امریکا را حامی حاکمان مستبد و غیرانتخابی خود می‌دانند و به امید و اعتمادشان به حمایت ایالات متحده از آزادی و دمکراسی در ایران لطمه وارد آمده است؛ لطماتی که جبران آن تنها با تغییر بنیادین رویکرد امریکا توسط شما ممکن خواهد شد.

سی ‌و هفت سال بی‌اعتنایی و چشم فروبستن نزدیک ‌بینانهء دنیای آزاد بر بنیاد گرایی مسلح و انتحاری اسلامی، به طوفانی بزرگ انجامیده و وقایع تاسف‌باری چون شارلی اِبدو، باتاکلان، ترورهای پاریس، بروکسل، اورلاندو و سن‌برناردینو را در دو سال گذشته به بار آورده است. 34 سال قبل زمانی که “احمد قصیر” جوان 18 سالهء لبنانی با دستور رهبران جمهوری اسلامی ایران و حزب‌الله، نخستین بمب‌ گذاری انتحاری قرن بیستم را با قتل خود و ده‌ها انسان دیگر به اجرا درآورد، هنوز خبری از القاعده و داعش نبود. قتل‌عام نویسندگان “شارلی ابدو” را نیز می‌بایست تنها حلقهء دیگر زنجیره‌ای دانست که با فتوای قتل سلمان رشدی، نویسنده بریتانیایی توسط آیت‌الله خمینی آغاز شد و امروز جایزهء دولتی تعیین‌شده برای آن به میلیون‌ها دلار رسیده است. تقسیم تروریست‌ها به خوب و بد و مذاکره و امضای قرارداد با حکومتی که در کنار حمایت کامل از گروه‌ های تروریستی نظیر حماس و حزب‌الله هنوز بر جایزهء قتل نویسندگان و روزنامه ‌نگاران در کشورهای دیگر اصرار دارد فقط و فقط زمینه‌ساز فجایعی به مراتب دردناک‌تر خواهد بود.

داعش و حکومت اسلامی ایران، دو روی سکه‌‌ء تروریسم بنیادگرانه اسلامی هستند. کابوس جهانی تروریسم بنیادگرای اسلامی تنها زمانی پایان خواهد یافت که خلافت اسلامی (داعش) و حکومت اسلامی در ایران جای خود را به نظام‌ های منتخب مردمی طرفدار صلح و رفاه دهند.

متأسفانه ایرانیان یکی از قربانیان اصلی رویکرد زیان‌بار هشت سال گذشته دولت امریکا در خاورمیانه بوده‌اند. نمونه‌ای از این سیاست‌های زیان‌بار، تحویل پنهانی صدها میلیون‌ دلار پول نقد به فرماندهان سپاه پاسداران و امپراطوری مالی آیت‌الله خامنه‌ای در ازای آزاد‌سازی گروگان‌ها بود که حکومت اسلامی را به سرکوب بیشتر در داخل و دخالت افزون‌تر در منطقه‌ ترغیب کرد؛ به طوری که امروز کشور ما در آستانهء جنگی تمام ‌عیار با همسایگان عرب‌ و دیگر متحدان امریکا قرار دارد.

ما از رییس‌جمهور منتخب می‌خواهیم که این پیام آشکار را بفرستد که ایالات متحده افزایش تهدیدات حکومت اسلامی ایران علیه شهروندان خود و همسایگان اش را تحمل نخواهد کرد. دولت جدید در همکاری با کنگره، باید تحریم‌های موجود علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و امپراتوری مالی آیت‌الله خامنه‌ای را گسترش دهد و از وزارت خزانه‌ داری بخواهد که این تحریم‌ها را با قدرت به اجرا درآورد. ما از دولت آینده می‌خواهیم که یک رژیم جامع تحریم را علیه آن گروه از مقامات ایرانی که ناقض حقوق ایرانیان در 4 دهه‌ء گذشته بوده‌اند تدوین کند. برنامهء موشک‌های بالستیک ایران، یک تهدید نه فقط برای منطقه که برای جهان است؛ ما از رییس‌جمهور منتخب می‌خواهیم که یک ائتلاف بین‌المللی را برای فشار بر حکومت اسلامی ایران و وادار کردن این رژیم برای متوقف کردن برنامه موشک بالستیک دوربرد اش تشکیل دهد. ما معتقدیم که ایالات متحده باید با رفتار مخرب سپاه در منطقه، در تمام جبهه‌ها، و با تمام ابزارهای موجود مقابله کند. پاشنهء آشیل رژیم اسلامی این است که مردم ایران دیگر از آن حمایت نمی‌کنند. ما از دولت جدید می‌خواهیم که از ایرانیان طرفدار دمکراسی که هدف‌ شان جایگزین کردن رژیم خمینیست تهران با یک حکومت مبتنی بر دمکراسی لیبرال است، پشتیبانی کند.

زمان آن فرا رسیده که ایالات متحده به جای مذاکرات محرمانه با حاکمان فاسد و بنیادگرای اسلامی، در کنار مردم ایران بایستد. ایرانِ بعد از حکومت اسلامی، ظرفیت آن را دارد که یکی از ثابت‌ قدم‌ ترین متحدان امریکا در جهان باشد. ما امیدواریم که امریکا تحت رهبری شما، به مردم ایران کمک کند تا کشورشان را از تندرو هایی که چهار دهه است بر آن حکومت می‌کنند، پس بگیرند؛ که جهان بدون «حکومتاسلامی» و «خلافت اسلامی» جای بهتری برای زندگی خواهد بود.

امضاکنندگان:



عبدالرضا احمدی – فعال سیاسی – زندانی سیاسی پیشین

احمد باطبی – فعال حقوق بشر – زندانی سیاسی پیشین

احمد عشقیار – فعال سیاسی – عضو دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال ایران

علی نظری – زندانی سیاسی پیشین – عضو دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال ایران

علیرضا کیانی – زندانی سیاسی پیشین – عضو دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال ایران

امیرحسین اعتمادی – زندانی سیاسی پیشین – رئیس مرکز بین‌المللی مطالعات لیبرالیسم

امیریحیی آیت‌اللهی – پژوهشگر در مطالعات ایران

آرش سبحانی – موزیسین – فعال حقوق بشر

اشکان صفایی – پژوهشگر تاریخ خاورمیانه

اشکان یزدچی – فعال سیاسی – زندانی سیاسی پیشین

آویده مطمئن‌فر – روزنامه‌نگار

بهزاد مهرانی – زندانی سیاسی پیشین – عضو دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال ایران

برزومهر طلوعی – فیزیکدان – فعال سیاسی

دانیال جعفری – پزشک – فعال سیاسی

حامد شیبانی راد – پژوهشگر در مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه

کاوه شیرزاد – فعال سیاسی – از بنیان‌گذاران شهروندیار

لیونا عیسی‌قلیان – عضو دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال ایران

مجید محمدی – جامعه‌شناس – نویسنده و محقق در جامعه و سیاست ایران

مسعود مسجودی – ریاضیدان – عضو دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال ایران

میثم مهرانی – فعال سیاسی – عضو دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال ایران

محمد افرازه– برنامه‌ساز تلویزیونی

نیما راشدان – پژوهشگر دمکراسی دیجیتال

پدرام رفعتی – فعال سیاسی – زندانی سیاسی پیشین

صبا فرزان – روزنامه‌نگار – مدیر اجرایی «فارین پالیسی سیرکل»

سلمان سیما – فعال سیاسی – زندانی سیاسی پیشین

شهرزاد کریمی – برنامه‌ساز تلویزیونی

شای خطیری – اتحادیه ملی برای دمکراسی در ایران

شایان آریا – فعال سیاسی – حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات)

سیاوش صفوی – زندانی سیاسی پیشین – عضو دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال ایرا

یوحنا نجدی – دانشمند علوم سیاسی – اقتصاددان – فعال سیاسی


نامه ای دیگر به عالیجناب دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا

پس از عرض سلام و تحيات انتخاب شما به عنوان رييس جمهور ايالات متحده امريكا را تبريك و تهنيت عرض مى نمايم. اميدوارم در طول چند سالى كه به عنوان رييس جمهور امريكا در خدمت تان خواهيم بود، هم شما از ما ايرانى هاى عزيز راضى باشيد، هم ما از شما رييس جمهور گرامى امريكا راضى باشيم و هم خداوند عالميان از هر دوى ما راضى باشد، ان شاءالله!

اما غرض از مزاحمت و تصديع، نامه اى ست كه اخيرا سى تن از ايرانيان فعال و غير فعال سياسى، خطاب به جناب عالى نوشته اند و ارسال نموده اند و اين نوشتن و ارسال نمودن، موجب ايجاد ناآرامى در ميان اهل سياست و قلم ايران -واقع در نشانى www.facebook.com- شده است.

اين نامه، بيانگر بسيارى از مشكلات و گرفتارى هايى ست كه ما ايرانيان عزيز گرفتار آن هستيم -البته نه آن گرفتارى هايى كه در خودِ نامه آمده!- و چون احتمال دارد شما پرزيدنت گرامى هم ناخواسته تووى اين چاله اى كه ماها براى سرگرمى سياسى خود مى كَنيم بيفتيد، لذا وظيفه ى انسانى خود مى دانم كه پيش از با مخ تووى چاله افتادن و افشون پريشون شدن به خاطر پيچيدگى هاى مسائل مردم ايران خاصه اپوزيسيون گرامى، خدمت تان برخى نكات را معروض دارم.

يكى از محاسن بسيار بزرگ اين نامه اين بود كه مجددا به ما نشان داد، ما ايرانيان عزيز، اصن برايمان مهم نيست كه محتواى نامه چيست و چرا نوشته شده است. براى ما مهم است كه اين نامه را چه كسى به چه كسى نوشته است. اگر آن «كس» رفيق ما باشد، مى گوييم به به! عجب قشنگ نوشته است! اگر آن «كس» رفيق ما نباشد، ساكت مى مانيم و انگار نه انگار كه نامه اى نوشته شده و اصن به ما چه كه نامه نوشته شده؛ پنج روز ديگه اين هم مثل خيلى از نامه هاى ديگه كه قبلا نوشته شده بود از ياد مى رود. اگر آن «كس» دشمن ما يا رقيب ما باشد (كه قربونش برم ما ايرونيا در اين زمينه رقيب و دشمن كم نداريم) مى گوييم خاك بر سرت با اين نامه نوشتن ات! الاغ! آخر آدم واسه ى ترامپ هم نامه مى نويسد و به او مى گويد بيا ما را تحريم كن و فردا حتما به او مى گويند سينما هم برو سيگار هم بكش و بمب اتم رو سر ما بينداز! واقعا چه نادانانى هستند امضاء كنندگان اين نامه.

من امروز يك چيز ديگر هم به خاطر اين نامه نگارى ديدم كه برايم خيلى خيلى خيلى جالب بود و در سى و هشت سال گذشته چنين چيزى نديده بودم و تصور مى كنم اين اتفاق در اثر جهش ژنتيكى بعضى از نيمچه مخالفان سياسى حكومت ايران رخ داده باشد و آن اين كه مشاهده كردم كسى چيزى در مذمت امضا كنندگان نامه نوشته ولى گفته است كه اين مذمت به استثناى دو نفر مى باشد چون آن ها بچه هاى خوبى مى باشند! يعنى كل نامه بد، ارسال نامه بد، بيست و هشت امضا كننده نامه بد، ولى دو نفر امضا كننده نامه چون رفيق ما هستند، خوب! ما همچين چيزى تا حالا تووى عمر سياسى مان نديده بوديم كه الحمدلله به ميمنت انتشار اين نامه ديديم.

خب. تا اينجاى عرايض من، فقط جنگ و دعوا، ميان دوستداران و دوستنَداران امضا كنندگان و شخص حضرت عالى بود و اصن كسى خودِ نامه را نخواند كه بدانيم نويسنده و امضاكننده چه مى گفته و چه مى خواسته. مخالفان نامه گفتند: بع! نمى دونى چى نوشتن؟! نوشتن كه ترامپ بيا مردم ايران را تحريم كن و فردا هم بيا رو كله ايرانيان بمب بنداز! خاك بر سرا -البته به استثناى دو نفر كه من تشخيص مى دهم محترم مى باشند-!

موافقان نامه گفتند: بابا ما گفتيم ترامپ جان! بيا سپاه و «بيت خامنه اى» (كه مثل وايت هاوس شما، «خامنه اى هاوس» نام دارد) را تحريم كن. اين چه ربطى به مردم ايران دارد؟!

عاليجناب ترامپ!
نامه آنجا، انگليسى اش آنجا، فارسى اش آنجا، همه چيز و كلمه به كلمه اش آنجا، ولى يك نفر از موافقان و مخالفان، آن را درست حسابى نخواند ببينيم موضوع نامه چيست و كى راست مى گويد كى دروغ. با اجازه ى شما من هم اين نامه را نخواندم! وقتى ديگران دارند همديگر را به خاطر محتواى نخوانده ى آن، اينجورى جر وا جر مى كنند، من كه نه سر پيازم، نه ته پيازم، براى چى آن را بخوانم؟!

همه ى اين ها را گفتم كه بگويم، اگر به محض تشريف فرمايى تان به كاخ سفيد، يا به دست گرفتن سكان اقيانوس پيماى ايالات متحده در دستان خودتان از طريق اتاق كنترل واقع در منزل شخصى، پرونده ى ايران را جلوى شما باز كردند و ديديد كه همه چيز در اين پرونده قاطى پاطى است و اصلا معلوم نيست كه كى به كى و چى به چى ست، اِشكال از پرونده و منشى هاى شما نيست بلكه ما ايرونيا اين جورى هستيم كه هيچ كس جز خودمان از كار خودمان سر در نمى آورد.

لذا ضمن آرزوى تندرستى براى جناب عالى و بخصوص همسر عزيز و نازنين تان و همچنين دختر خانم زيبا و مهربان تان، به شما اطمينان مى دهم كه ما ايرونيا اگر اين خصائص نادر اجتماعى و سياسى را نداشتيم، نه نيازى به تحريم جناب عالى بود، نه به انداختن بمب اتم بر سر مردم گير افتاده در ميان چندين و چند جناح موافق و مخالف. همه چى خود به خود درست مى شد و اين حكومت هم به دست مردم ايران به زباله دان تاريخ سپرده مى شد. ولى نه كه اين خصائل زيبا و باستانى هميشه با ماست لذا ممكن است شما هم گيج شويد كه حالا من وسط اينا چه خاكى سرم كنم؟! 

هيچى شما برو به همان مسائل داخلى خودتان بپرداز، فقط به اين مشاوران تان كه گاه خواهان باقى ماندن نظام فعلى هستند و هر چه هم بودجه هست از طريق اين دوستان، بين مخالفان حكومت اسلامى كه چندان هم مخالف نيستند و اگر درست بنگريم اصن مخالف نيستند فقط مى گويند حكومت اسلامى، ما را دوباره تووى عرصه ى قدرت وارد كند و ما برگرديم سر خانه زندگى مان و هر كاره اى كه بوديم دوباره همان كاره شويم تخس مى كنند، بله، به اين مشاوران گرامى بفرماييد يا لطف كنند به خاطر مردم ايران، و حتى مردم امريكا، از كمك كردن به اين جور مخالفان اكيدا خوددارى نمايند و كلاً به هيچكس كمك مالى و رسانه اى و ماهواره اى و غيره نكنند، تا ما ترتيب حكومت اسلامى را خودمان بدهيم، يا اگر پول - مول زيادى و چمدان خوب و مرغوب داريد مى خواهيد به مخالفان حكومت اسلامى كمك كنيد، خب، به مخالفان واقعى و واقع گرا كمك كنيد، نه هارت و پورت چى هاى فرصت طلب. در مورد تحريم و اين ها هم كه قبلا نوشته ايم و باز هم مى نويسيم و شما هم ايشاللا آن ها را خواهيد خواند و ما ايرونيا را بهتر خواهيد شناخت.

با عرض احترامات فائقه
ف. م. سخن

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر